معنی: راهنما
کارو
فرهنگ اسم ها
معنی: راهنما
فرهنگ فارسی
قلعه کهرود
لغت نامه دهخدا
کارو. ( اِخ ) ( قلعه ٔ... ) قلعه کهرود که بعدها به کارو معروف شد ( با کهرود مقایسه شود ). ( سفرنامه مازندران و استراباد، تألیف هَ. ل رابینو، ترجمه وحید مازندرانی ص 115 ).
کارو. [ رُ ] ( اِخ ) ( الم ماری ) فیلسوف روحی و اخلاقی فرانسه ، متولد در «پوآتیه » ( 1826 - 1887 ). وی عضو آکادمی فرانسه بود.
کارو. (اِ) نام مرغی است که اغلب در کنار آب نشیند و آن را به عربی حباری گویند و تخم او رانیز کارو نامند. (لسان العجم شعوری ج 2 ورق 255).
کارو. (اِخ ) (قلعه ٔ...) قلعه ٔ کهرود که بعدها به کارو معروف شد (با کهرود مقایسه شود). (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد، تألیف هَ . ل رابینو، ترجمه ٔ وحید مازندرانی ص 115).
کارو. [ رُ ] (اِخ ) (الم ماری ) فیلسوف روحی و اخلاقی فرانسه ، متولد در «پوآتیه » (1826 - 1887). وی عضو آکادمی فرانسه بود.
دانشنامه عمومی
کارو دردریان، نویسنده و شاعر ارمنی تبار ایرانی
کارو لوکس، مخترع، پدر علم رباتیک ایران
کارو حق وردیان، بازیکن فوتبال ایرانی که هافبک تیم ملی ایران
آنتونی کارو، یکی از مهم ترین و شاخص ترین مجسمه سازان اهل بریتانیا
گارو مافیان، آهنگساز مشهور ترک
فهرست شهرهای ایتالیا
فهرست شهرهای ایتالیا
کارو ۵٬۰۰۰ کیلومترمربع مساحت و ۶۵۰ نفر جمعیت دارد.
نامی ارمنی ایرانی به معنی بشارت دهنده
نوید دهنده
در گویش بادرودی، «کارُو» را به معنی «تار عنکبوت و نشانه کثیفی محل» می شناسند و معتقدند که اگر این تارها در اتاقی باشد نشانه نامیمونی محل است و بهترین زمان حذف این کارو، فصل خانه تکانی نوروز است و حتی اعتقاد دارند وجود کارو در اتاق، فقر می آورد .
دانشنامه آزاد فارسی
(نام اصلی: کارو دَردریان) شاعر ایرانی. سروده هایش در شیوۀ جدید نوعی مرگ اندیشی و اندوه رمانتیک را در خود بازتاب می دهد و به لحاظِ زبانی مورد توجه خوانندگان عام قرار گرفته است. شکست سکوت (تهران، ۱۳۳۴) و ماسه ها و حماسه ها (تهران ۱۳۴۲) ازجملۀ دفترهای اوست.
گویش مازنی
از قلعه های قدیمی در دهکده کهرود دلارستاق آمل
پیشنهاد کاربران
به معنای آزادگی
از اینجا تا اشنویه قربونت برم کاروی کوچولویه خودم
وتفسیر آن یعنی کسی که به دنبال روشنای وحقیقت است
کارو به معنای انسان کاربلد و انسان برگزیده است
قربونش برم