کلمه جو
صفحه اصلی

فرغانه

فرهنگ اسم ها

اسم: فرغانه (دختر) (فارسی) (هنری) (تلفظ: farghane) (فارسی: فرغانه) (انگلیسی: farghaneh)
معنی: نام شهری در ترکستان قدیم

فرهنگ فارسی

ناحیه ایست کوهستانی در کنار مرزهای شمالی افغانستان امروزی و شوروی . سرچشمه بعض شعب رودهای جیحون و سیحون از آنجاست . این ناحیه یکی از حاصلخیزترین و سرسبزترین نواحی آسیای مرکزی است که سابقا جزو منطقه ماورائالنهر بود و آن به [ بهشت آسیا ] موسوم گشته . اکنون جزو ترکستان ( از جمهوریهای شوروی ) است . در قدیم اخسیکت از شهرهای معروف فرغانه بود .
شعبه ایست از نهاوند نهاوندک .
ناحیه ایست آبادان و بزرگ با نعمت های بسیار و اندر وی کوه بسیار است و دشت و شهرها و آبهای روان .

لغت نامه دهخدا

فرغانه . [ ف َ ن َ ] (اِخ ) ناحیه ای است آبادان و بزرگ ، با نعمتهای بسیار و اندر وی کوه بسیار است و دشت و شهرها و آبهای روان . و در ترکستان است . آنجا برده بسیار افتد ترک . و اندر کوههای وی معدن زر و سیم است بسیار و معدن مس و سرب و نوشادر و سیماب و چراغ سنگ و سنگ پادزهر و سنگ مغناطیس و داروهای بسیار. و از او طبرخون خیزد و گیاههایی که اندر داروهای عجب به کار شود. و ملوک فرغانه در قدیم از ملوک اطراف بودندی و ایشان را دهقان خواندندی . اخسیکت قصبه ٔ فرغانه است و مستقر امیر است و عمال . اثکث ، تشوخ ،طماخس ، نامکاخس ، سوخ ، اوال ، بغسکین ، خواکند، رشتان ،زند، رامش ، قبا، اوش ، اورست ، فرسیاب ، اوزگند، ختلام ،کشوکث و پاب از شهرهای فرغانه است . (حدود العالم ). ولایتی است از ملک ماوراءالنهر مابین سمرقند و چین که آن را اندگان گویند و معرب آن اندجان است . (برهان ).شهر و ناحیتی وسیع است به ماوراءالنهر متصل به بلاد ترکستان در زاویتی از ناحیه ٔ هیطل از سوی مطلعالشمس بر جانب راست کسی که قاصد بلاد ترک بود. بسیارخیر و فراوان رستاق است و گویند در آن چهل منبر (مسجد جامع) بوده است . بین آن و سمرقند پنجاه فرسخ مسافت است و از ولایات آن خجند است ... (معجم البلدان ) :
هرچه به عالم دغا و مسخره بوده ست
از حد فرغانه تا به غزنی و قزدار...

نجیبی .


سپاه سپنجاب و فرغانه را
دگر مرزداران فرزانه را...

نظامی .


گفتم ز کجایی تو؟ تسخر زد و گفتا: من
نیمیم ز ترکستان ، نیمیم ز فرغانه .

مولوی .



فرغانه . [ ف َ ن َ ] (اِخ ) نام کوهی است که مردم گیاه در آن کوه میشود (کذا) و آن رستنیی باشد که عربان یبروح الصنم خوانند. (برهان ). رجوع به مدخل بعد شود.


فرغانه . [ ف َ ن َ / ن ِ ] (اِ) نام شعبه ای است از موسیقی که آن را نهاوندک میخوانند. (برهان ).


فرغانه. [ ف َ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) نام شعبه ای است از موسیقی که آن را نهاوندک میخوانند. ( برهان ).

فرغانه. [ ف َ ن َ ] ( اِخ ) نام کوهی است که مردم گیاه در آن کوه میشود ( کذا ) و آن رستنیی باشد که عربان یبروح الصنم خوانند. ( برهان ). رجوع به مدخل بعد شود.

فرغانه. [ ف َ ن َ ] ( اِخ ) ناحیه ای است آبادان و بزرگ ، با نعمتهای بسیار و اندر وی کوه بسیار است و دشت و شهرها و آبهای روان. و در ترکستان است. آنجا برده بسیار افتد ترک. و اندر کوههای وی معدن زر و سیم است بسیار و معدن مس و سرب و نوشادر و سیماب و چراغ سنگ و سنگ پادزهر و سنگ مغناطیس و داروهای بسیار. و از او طبرخون خیزد و گیاههایی که اندر داروهای عجب به کار شود. و ملوک فرغانه در قدیم از ملوک اطراف بودندی و ایشان را دهقان خواندندی. اخسیکت قصبه فرغانه است و مستقر امیر است و عمال. اثکث ، تشوخ ،طماخس ، نامکاخس ، سوخ ، اوال ، بغسکین ، خواکند، رشتان ،زند، رامش ، قبا، اوش ، اورست ، فرسیاب ، اوزگند، ختلام ،کشوکث و پاب از شهرهای فرغانه است. ( حدود العالم ). ولایتی است از ملک ماوراءالنهر مابین سمرقند و چین که آن را اندگان گویند و معرب آن اندجان است. ( برهان ).شهر و ناحیتی وسیع است به ماوراءالنهر متصل به بلاد ترکستان در زاویتی از ناحیه هیطل از سوی مطلعالشمس بر جانب راست کسی که قاصد بلاد ترک بود. بسیارخیر و فراوان رستاق است و گویند در آن چهل منبر ( مسجد جامع ) بوده است. بین آن و سمرقند پنجاه فرسخ مسافت است و از ولایات آن خجند است... ( معجم البلدان ) :
هرچه به عالم دغا و مسخره بوده ست
از حد فرغانه تا به غزنی و قزدار...
نجیبی.
سپاه سپنجاب و فرغانه را
دگر مرزداران فرزانه را...
نظامی.
گفتم ز کجایی تو؟ تسخر زد و گفتا: من
نیمیم ز ترکستان ، نیمیم ز فرغانه.
مولوی.

دانشنامه عمومی

فَرغانه (به ازبکی: Farg‘ona viloyati؛ به روسی: Ферганский вилоят) شهری است در کشور ازبکستان با جمعیت ۲۱۴٬۰۰۰ نفر. این شهر مرکز استان فرغانه در خاور ازبکستان است و در گوشهٔ جنوبی درهٔ فرغانه قرار گرفته است. فَرغانه ۴۲۰ کیلومتر با تاشکند، پایتخت کشور، فاصله دارد.
کانال فَرغانه، از بزرگ ترین طرح های اقتصادی و اجتماعی اتحاد شوروی در آسیای میانه بود که در دهه ۱۹۳۰ میلادی با کمک اهالی محل در ۴۵ روز ساخته شد. کانالی که دشت های اطراف در تاجیکستان و ازبکستان را آبیاری و آنها را به آبادی های شکوفا تبدیل کرد. اما از زمان استقلال این دو جمهوری به بعد، با بدتر شدن روابط بین آنها و عدم همکاری دو کشور، این کانال نیز با کم آبی و موانع دیگری روبه رو شده است تا جایی که دولت ازبکستان اقدام به مین گذاری در امتداد مناطق مرزی این کانال کرده است.


کلمات دیگر: