کلمه جو
صفحه اصلی

ماسو

فرهنگ اسم ها

اسم: ماسو (دختر) (مازندرانی) (تلفظ: maso) (فارسی: ماسو) (انگلیسی: maso)
معنی: نور مهتاب

فرهنگ فارسی

مداوا شده

لغت نامه دهخدا

ماسو. (اِ) گلیم ، ظاهراً به شین معجمه است چنانکه بیاید. (فرهنگ رشیدی ). در رشیدی به معنی گلیم نوشته . (آنندراج ) (انجمن آرا). و رجوع به ماشو شود.


ماسو. (اِخ ) دهی از دهستان شهرویران است که در بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع است و 506 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ماسو. ( اِ ) گلیم ، ظاهراً به شین معجمه است چنانکه بیاید. ( فرهنگ رشیدی ). در رشیدی به معنی گلیم نوشته. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). و رجوع به ماشو شود.

ماسو. ( اِخ ) دهی از دهستان شهرویران است که در بخش حومه شهرستان مهاباد واقع است و 506 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

مأسو. [ م َءْ س ُوو ] ( ع ص ) مداوا شده. معالجه گردیده. دوا کرده. اَسی . ( یادداشت به خطمرحوم دهخدا ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۱۲°۱۹′ شمالی ۴°۰۱′ غربی / ۱۲٫۳۱۷°شمالی ۴٫۰۱۷°غربی / 12.317; -4.017
بانوا
ماسو شهری در شهرستان سولنزو در استان بانوا در بورکینافاسوی غربی است و جمعیت آن ۲,۴۶۵ نفر است.

گویش مازنی

/maa soo/ روشنایی ماه

پیشنهاد کاربران

چوب جنگلی

در زبان طبری به معنی نور ماه است

روشنایی ماه


کلمات دیگر: