کلمه جو
صفحه اصلی

الیگارشی

دانشنامه عمومی

حکومت الیگارشی:ترکیبی از کلمات لاتین oligos به معنای تعداد اندک و Archos یا فرمانده است. اصولاً الیگارشی مربوط به ماقبل دوران مدرن است و با قانون زندگی نوین و دموکراسی همخوانی ندارد . تعریف:رژیم حکومتی که به وسیله چند نفر معدود اداره می شود و تمامی قدرت حکومت، در عدۀ قلیلی از افراد متمرکز باشد. الیگارشی یا گروه سالاری، فرمانروایی گروهی اندک شمار بر دولت، بدون نظارت اکثریت است. معمولاً این عنوان را برای اقلیت حاکمی به کار می برند که قدرت دولت را در راه سود خود به کار می برند و اکثریت ناراضی را سرکوب می کنند. حکومت گروه محدود توانگران. در حکومت الیگارشی: 1. پول معیار همه چیز است. 2. جامعه به دو قطب غنی و فقیر تقسیم می شود. 3. هر کس به مشاغل متعددی مشغول است.


گروهه سالاری یا اُلیگارشی (به فرانسوی: oligarchie) (یا «حکومت گروه اندک») اصطلاحی است که اشاره های تحقیرآمیزی دارد؛ معنی آن این است که نه تنها حکومت در دست یک گروه کوچک است، بلکه این گروهِ حکمران و کوچک، فاسد است و در برابر تودهٔ مردم مسئول نیست؛ یا از جهات دیگر مورد بیزاری همگان است. اُلیگارشی ممکن است به حاکمیت عده ای اندک نه تنها در زمینهٔ حکومت کشور، بلکه به حکومت عده ای هم مسلک یا گروه کوچک در هر مجمع، خواه دینی، اتحادیهٔ صنفی، یا هر مجمع دیگر اشاره داشته باشد. در مفهوم سیاسی، این اصطلاح از زمان افلاطون با مونارشی (حکومت خودکامه) و دموکراسی (حکومت تودهٔ مردم) تفاوت نمایان داشته است. اما اُلیگارشی در نظر افلاطون شکل منحطّ حکومت، یعنی صورت فاسدشدهٔ آریستوکراسی (حکومت نخبگان) است، همان گونه که جبّاریّت صورت فاسدشدهٔ پادشاهی و حکومت تودهٔ بَلواگر صورت فاسدشدهٔ دموکراسی است.
کتاب اصطلاحات سیاسی، به کوشش عبدالرحمان میاح
کتاب خداوندان اندیشه سیاسی، جلد اول، تألیف مایکل فاستر، ترجمه جواد شیخ الاسلامی
مکتب های سیاسی، دکتر بهاءالدین پازارگاد، انتشارات اقبال.
خداوندان اندیشه سیاسی، مایکل ب، فاستر، جلد اول، ترجمه جواد شیخ الاسلامی.
دانشنامه سیاسی، داریوش آشوری، انتشارات مروارید، چاپ چهارم ۱۳۷۶.
حقیقت و دموکراسی، حمید پارسانیا.
در عصر ما مفهوم اُلیگارشی به مناسبت آن که هرگونه حکومتی لزوماً اُلیگارشی وار است نیز مورد انتقاد واقع شده است. به قول ر.م. مک آیور: «در مفهوم دقیق ما نمی توانیم با پرسیدن این که آیا بر دولت ها یک تن حکم می راند یا چند تن یا عده ای بسیار، دولت ها را طبقه بندی کنیم. عدهٔ بسیار یا مردم، هرگز حکومت نمی کنند – کار واقعی حکومت کردن همیشه در دست عده ای اندک است. مسئلهٔ اساسی مربوط می شود به رابطهٔ یک تن با چند تن، اما مهم تر از همه مربوط می شود به رابطهٔ چند تنی که حکومت می کنند با عدهٔ بسیاری که بر آنان حکومت می شود. بدین لحاظ آیا چند تن مسئول عدهٔ بسیاری نیستند؟ اولیگارشی هم همین طور است.
اُلیگارشی یا حکومت توسط اقلیت در مقابل دموکراسی یا حکومت توسط اکثریت قرار می گیرد. اُلیگارشی که گزنفون آن را پلوتوکراسی هم نامیده است در افکار افلاطون حکومتی است که در آن زمام قدرت در دست افراد معدودی است که چپاول مال را ارث پدری خود می دانند. به عبارت دیگر، حکومت سیاسی و اقتصادی گروه های معدودی از ثروتمندان، استعمارگران و صاحبان نفوذ را بر اکثریت جامعه، اُلیگارشی گویند. در این حکومت شرط رسیدن به مقام بالا داشتن ثروت بیشتر است و نه توانمندی. این نوع حکومت در نظر افلاطون پس از حکومت تیموکراسی ایجاد می شود.
در حکومت اُلیگارشی گروهی اندک به سود خویش، فرمانروایی اکثریت مردم را بر عهده دارند. رژیم حکومتی به وسیلهٔ چند نفر معدود اداره می گردد و دولت به صورت متمرکز در تعدادی از خانواده ها و قبایل اصلی حفظ می گردد. افلاطون معتقد است در این نوع حکومت اتحاد اجتماعی از دست خواهد رفت زیرا اجتماع به دو دسته ثروتمند و تهیدست تبدیل می شود و در هر جامعه ای که صنف گدایان وجود داشته باشد به طور حتم سارق و جیب بر ایجاد می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

اُلیگارشی (oligarchy)
(یا: جَرگه سالاری) حکومت عده ای اندک، به منظور برآورده کردن منافع خودشان. نخستین بار ارسطو، فیلسوف یونانی، اُلیگارشی را به منزلۀ نوع متمایزی از حکومت مشخص کرد. در عصر جدید، نمونه های چندی از آن وجود داشته اند که گاه به مردم سالاری (دموکراسی)تظاهر می کرده اند؛ حکومت شبه نظامی خانوادۀ دووالیهدر هائیتی (۱۹۵۷ـ۱۹۸۶) نمونه ای از این حکومت هاست. در یونان باستان، اُلیگارشی حکومتی بود که در چارچوب آن بخشی از جامعه قدرت را دردست داشتند، مانند حکومت تِب، مِگاراو کورَنت. در آن دوران، اگرچه باور بر این بود که غالباً اشراف سالاری (آریستوکراسی) به اُلیگارشی مبدل می شود، میان آن ها فرق می گذاشتند؛ اُلیگارشی حکومت ثروتمندانی بود که همۀ تلاش شان به افزایش ثروت و حفظ قدرت و امتیازات خودشان معطوف می شد، حال آن که اشراف سالاری صلاح عموم را در نظر داشت و حکومت شایستگان بود.

پیشنهاد کاربران

الیگارشی یا اولیگارشی که گزنفون آن را پلوتوکراسی هم نامیده است در افکار افلاطون حکومتی است که در آن زمام قدرت در ید معدودی است که تحصیل مال را غایت نهایی خود میدانند. به عبارت دیگر حکومت سیاسی و اقتصادی گروه های معدودی از ثروتمندان، استعمارگران و صاحبان نفوذ را بر جامعه گویند. در این حکومت شرط رسیدن به مقام بالا داشتن ثروت بیشتر است و نه توانمندی. این نوع حکومت در نظر افلاطون پس از حکومت تیموکراسی ایجاد میشود.
در حکومت الیگارشی گروهی اندک به سود خویش، فرمانروایی اکثریت مردم را بر عهده دارند. رژیم حکومتی به وسیلهٔ چند نفر معدود اداره می گردد و دولت به صورت متمرکز در تعدادی از خانواده ها و قبایل اصلی حفظ می گردد. افلاطون معتقد است در این نوع حکومت اتحاد اجتماعی از دست خواهد رفت زیرا اجتماع به دو دسته ثروتمند و تهیدست تبدیل میشود و در هر جامعه ای که صنف گدایان وجود داشته باشد به طور حتم سارق و جیب بر ایجاد میشود.
منبع : ویکی پدیا
http://fa. wikipedia. org/wiki/%D8%A7%D9%84%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C

حکومت سرمایه داری

الیگارشی واژه یی یونانی مشتق از اولیگارکیاست
معنای آن عبارت است از سلطه ی گروهی معدود از ثروتمندان، استعمارگران و صاحبان نفوذ و یکی از اشکال حکومتی در نظام های مبتنی بر استثمار انسان از انسان است.

الیگارشی ( OLIGARCHY ) :[اصطلاح جامعه شناسی] حکومت اقلیتی کوچک در یک سازمان یا جامعه.
منبع https://rasekhoon. net


حکومت کردن به سبک بنگاه یا باشگاه داری زمانی که در اثر چرخش های افسار گسیخته قدرت مانند: انقلاب، جنگ های داخلی و فعل و انفعالات سیاسی در جوامع نادان حکومت به دست گروهکی بیافتد این گروهک ها اغلب براساس منافع و مواضع صنفی خود با گروگان گرفتن سرنوشت ملت، منابع و آینده جامعه و کشور را به سودخود مصادره و حق خود میدانند.

به حکومت اقلیت کم و ثروتمند بر سایر مردم هم گفته شده .


کلمات دیگر: