کلمه جو
صفحه اصلی

قمار


مترادف قمار : آس بازی، شرطبندی، گنجفه، مقامره، میسر، مخاطره

برابر پارسی : مَنگ، منگ، منگیا

فارسی به انگلیسی

game of chance, gambling, hazard, gamble, gaming, play, game

gambling


gamble, gaming, play


فارسی به عربی

خطر

مترادف و متضاد

die (اسم)
طاس، مهره، سرپیچ، سرنوشت، جفت طاس، سر سکه، قمار

hazard (اسم)
اتفاق، مخاطره، خطر، قمار

gamble (اسم)
قمار

آس‌بازی، بازی، شرطبندی، گنجفه، مقامره، میسر


مخاطره


۱. آسبازی، بازی، شرطبندی، گنجفه، مقامره، میسر
۲. مخاطره


فرهنگ فارسی

موضعی است در جزیره جاوه که عود ( عود قماری ) منسوب بدان است ( دزی .ج ۲ص ۴٠۴ قماره ) . توضیح یاقوت در معجم البلدان آنرا موضعی در هند می داند و گوید عود بدان منسوب است عامه آنرا چنین تلفظ کنند و اهل معرفت [ قامرون ] گویند . مولف برهان آنرا نام شهری میداند در هند که عود قماری و عنبر اشهب و طاوس خوب از آن شهر آورند .
بازیی که در آن شخص برنده ازبازنده پول یاچیزی گیرد، بازی باورق وتخته نردوشترنج وامثال آنها
( اسم ) هر قسم بازی که در آن برد و باخت باشد از قبیل نرد شطرنج گنجفه پوکر و غیره . یا قمار کاغذی . گنجفه . یا قمار و راه قمار . تعبیری مثلی است و در جایی گویند که کسی به چیزی پردازد که از عهده آن برنیاید و اصل در قمار بازی است و حاصل معنی آنست که تا از راه و رسم قمار آگاه نباشی شروع در آن خوب نیست و جرات مناسب نی .

فرهنگ معین

(قُ ) [ ع . ] (اِ. ) هر نوع بازی که در آن پولی برده یا باخته شود.

لغت نامه دهخدا

قمار. [ ق ِ ] ( ع مص ) مقامره. به گرو چیزی باختن و نبرد کردن با هم به گرو. ( منتهی الارب ). به گرو باختن و غلبه کردن در بازی قمار. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) منگ. ( فرهنگ اسدی ). هر بازی که در آن بطور غالب شرط شود که برنده چیزی از بازنده بگیرد خواه با ورق باشد یا غیر آن. و اصل قمار این است که یکی از رفیق خود اندک اندک چیزی در بازی بگیرد. ( از اقرب الموارد ). هر بازی که در آن شرطی باشد مگر تیراندازی و اسب دوانی. ( برهان ). قمار هر بازی که در آن شرط و گروبندی باشد و هر بازی که در آن بشرط زر داده و گرفته شود و با لفظ باختن و بردن و کردن مستعمل. ( آنندراج ). قمار از دیرباز در میان ملت ها معروف بود واز یونانیان قدیم جز مردم جمهوری اسپارت کسی آن را حرام نکرد. بسیاری از امپراطوران روم علاقه فراوان به قماربازی داشتند و گاه در آن مبلغ هنگفتی می باختند. تاسیت ، مؤلف رومی از عشق آلمانیها بقمار چیزها نقل میکند که باور نکردنی است. وی مینویسد که آنان حتی آزادی خود را قمار میکردند و اگر میباختند در اسارت برنده درمی آمدند. قمار در آئین رومی ها حرام است. مسیحیان نیز آن را حرام میدانند. در قرن شانزدهم قمار در اروپا رواج و رونق بسزا گرفت و قمارخانه های بزرگی بنیاد شد. دولت انگلستان بسال 1853 قمار را تحریم کرد و در آمریکا بسال 1855 حرام گردید. و در پروس بسال 1854 تحریم شد و سایر ایالات آلمان بسال 1868 آن راحرام کردند. اسلام قبل از همه ملل متمدن جهان قمار را تحریم کرد. ( از دائرة المعارف وجدی ) :
من گرفتم که قمار از همه عالم بردی
دست آخر همه را باخته میباید رفت.
صائب ( از آنندراج ).
پادشاهانه کرده ایم قمار
داو اول خزانه باخته ایم.
ظهوری ( از آنندراج ).
- قاب قمارخانه ؛ مردی سخت لاابالی.
- قمار باختن ؛قمار بازی کردن :
بررقعه زمانه قماری نباختم
کو را به هر دو نقش دغایی نیافتم.
خاقانی.
لباس عاریت پیش از طلب انداختن دارد
قماری را که بردی نیست در پی ، باختن دارد.
صائب ( ازآنندراج ).
- قمارباز ؛ آنکه قمار کند. منگیاگر. مقامر. قَمّار.
- قماربازی ؛ عمل قمارباز.
- قمارخانه ؛ محل قماربازان. جای قمار :
دنیا قمارخانه دیو است و اندر او
ما منگیاگران و اجل نقش بین منگ.
سوزنی.

قمار. [ ق ِم ْ ما ] (اِ) قِمار. بازی قمار :
می و قمّار و لواطه بطریق سه امام
مر ترا هر سه حلال است هلا سر بفراز.

ناصرخسرو.



قمار. [ ق ُ / ق ِ / ق َ ] (اِخ ) نام شهری است در منتهای هندوستان قریب دریای شور به طرف جنوب که عود خوب در آنجا پیدا میشود. (آنندراج از برهان و سراج ) و در بحر الجواهر و منتخب کشف اللطایف آمده که قمار به فتح اول نام موضعی است ازبلاد هند که عود بهتر در آنجا باشد و در سراج آمده که چون قاف در هندی نیست ظاهراً قمار معرب کُمار باشدو آن نام جایی است در هند. (آنندراج ). قمار [ ق َ یاق ِ ] موضعی است در هند و عامه گویند عود بدانجا منسوب است ولی آنچه دانشمندان در این مورد گویند این است که عود به قامرون منسوب است . و آن موضعی است در هند. (از معجم البلدان ). شهری بزرگ است [ به هندوستان ] و ملوک قمار عادلترین ملکانند اندر هندوستان و اندر همه ٔ هندوستان زنا مباح است مگر اندر قمار که حرام دارند. و صلت ملوک قمار دندان پیل است و عود قماری .(حدود العالم ). جزیره ای است در دریای هند و در آن شهرهای بسیاری است . پارسایان و دانشمندان چین و هند در آن سکنی کنند و در آن بت های بسیاری است که بنحوی عجیب قلمکاری شده . عود قماری بدان منسوب است و مرکز معدن طلاست و آبنوس و طاوس . (نخبة الدهر دمشقی ص 65).
ابن الندیم گوید: ابودلف سیاح ینبوعی مرا حکایت کرد که در قمار بتکده ای است دیوارهای آن از زر و سقف آن از عود هندی و هر عود بطول پنجاه ذراع و بیشتر بت ها و محاریب و قبله های آن مرصع به مرواریدهای گرانبها و یاقوت های درشت است . رجوع به الفهرست شود :
مهتر بود خزانه ٔ زرّ تو از خزر
بهتر بود قمطره ٔ عود تو از قمار.

منوچهری .


سوخت شب مشک رنگ زآتش خورشید و برد
نکهت باد سحر قیمت عود قمار.

خاقانی .



قمار. [ق َم ْ ما ] (ع ص ) قمارباز : و گویند خلفاء و ائمه و شهیدان و غازیان اسلام و علماء و زهاد که نه رافضی باشند همه را در دوزخ اندازند و موالیان خود را از غالیان و رافضیان ببهشت فرستند اگر چه قمّار وخمّار و بی نماز بوده باشند. (نقض الفضائح ص 293).


قمار. [ ق ِ ] (ع مص ) مقامره . به گرو چیزی باختن و نبرد کردن با هم به گرو. (منتهی الارب ). به گرو باختن و غلبه کردن در بازی قمار. (اقرب الموارد). || (اِ) منگ . (فرهنگ اسدی ). هر بازی که در آن بطور غالب شرط شود که برنده چیزی از بازنده بگیرد خواه با ورق باشد یا غیر آن . و اصل قمار این است که یکی از رفیق خود اندک اندک چیزی در بازی بگیرد. (از اقرب الموارد). هر بازی که در آن شرطی باشد مگر تیراندازی و اسب دوانی . (برهان ). قمار هر بازی که در آن شرط و گروبندی باشد و هر بازی که در آن بشرط زر داده و گرفته شود و با لفظ باختن و بردن و کردن مستعمل . (آنندراج ). قمار از دیرباز در میان ملت ها معروف بود واز یونانیان قدیم جز مردم جمهوری اسپارت کسی آن را حرام نکرد. بسیاری از امپراطوران روم علاقه ٔ فراوان به قماربازی داشتند و گاه در آن مبلغ هنگفتی می باختند. تاسیت ، مؤلف رومی از عشق آلمانیها بقمار چیزها نقل میکند که باور نکردنی است . وی مینویسد که آنان حتی آزادی خود را قمار میکردند و اگر میباختند در اسارت برنده درمی آمدند. قمار در آئین رومی ها حرام است . مسیحیان نیز آن را حرام میدانند. در قرن شانزدهم قمار در اروپا رواج و رونق بسزا گرفت و قمارخانه های بزرگی بنیاد شد. دولت انگلستان بسال 1853 قمار را تحریم کرد و در آمریکا بسال 1855 حرام گردید. و در پروس بسال 1854 تحریم شد و سایر ایالات آلمان بسال 1868 آن راحرام کردند. اسلام قبل از همه ٔ ملل متمدن جهان قمار را تحریم کرد. (از دائرة المعارف وجدی ) :
من گرفتم که قمار از همه عالم بردی
دست آخر همه را باخته میباید رفت .

صائب (از آنندراج ).


پادشاهانه کرده ایم قمار
داو اول خزانه باخته ایم .

ظهوری (از آنندراج ).


- قاب قمارخانه ؛ مردی سخت لاابالی .
- قمار باختن ؛قمار بازی کردن :
بررقعه ٔ زمانه قماری نباختم
کو را به هر دو نقش دغایی نیافتم .

خاقانی .


لباس عاریت پیش از طلب انداختن دارد
قماری را که بردی نیست در پی ، باختن دارد.

صائب (ازآنندراج ).


- قمارباز ؛ آنکه قمار کند. منگیاگر. مقامر. قَمّار.
- قماربازی ؛ عمل قمارباز.
- قمارخانه ؛ محل قماربازان . جای قمار :
دنیا قمارخانه ٔ دیو است و اندر او
ما منگیاگران و اجل نقش بین منگ .

سوزنی .


- قمار زدن ؛ قمار کردن .
- قمارستان . رجوع به همین مدخل شود.
- قمار کاغذی ؛ رجوع به این کلمه در شود.
- قمار کردن ؛ قمار باختن است . قماربازی کردن :
روی فلک را ببرد صبح مگر
صبح مگر با فلک قمار کند.

ناصرخسرو.



فرهنگ عمید

۱. هر نوع بازی ای که در آن شرط کنند شخص برنده از کسی که بازی را باخته پول یا چیز دیگر بگیرد.
۲. [مجاز] کار خطرناک، ریسک.

دانشنامه عمومی

قمار یا مَنگیا (به انگلیسی: Gambling ) شرط بندی بر سر پول، یا هر چیز دارای ارزش اقتصادی، با پیشامد و نتیجه نامشخص، که با هدف برنده شدن پول یا هر کالای با ارزش دیگر انجام می گیرد، اطلاق می شود. به شرط بندی که میان دو یا چند نفر در یک بازی انجام می گیرد، گفته می شود. قمار می تواند به صورت سازماندهی شده، در مراکزی به نام کازینو یا قمارخانه، که توسط فردی بی طرف مدیریت می شود، انجام بگیرد.
لاس وگاس
بخت آزمایی
قمارخانه
قمارخانه برخط
در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، در ماده ۷۰۵ آمده است:
قماربازی با هر وسیله ای، ممنوع و مرتکبین آن به یک تا شش ماه حبس یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می شوند و در صورت تجاهر به قمار بازی، به هر دو مجازات محکوم می گردند.
همچنین در ماده ۴۶۵ قانون مدنی ایران نیز بیان شده است:

دانشنامه آزاد فارسی

قمار (gambling)
شرط بندی بر سرِ نتیجۀ یک بازی برای کسب پول یا هر چیز دیگر. برخی از صورت های قمار عبارت اند از شرط بندی در مورد نتایج مسابقاتِ ورزشی، بازی های کازینویی مثل بیست ویک و رولت، بازی با ورق مثل پوکر، دستگاه های جَک پات و خرید بلیت های بخت آزمایی. شرط بندی در استادیوم های ورزشی مسابقات فوتبال و میادین اسب سواری، یا خارج از آن ها، از شرط بندی های جذاب است.

قمار (فقه). بازی ای که در آن برد و باخت مطرح است و برندۀ آن سود مالی و بازنده ضرر مالی می بیند. این به چهار صورت ممکن است اتفاق بیفتد: ۱. بازی با آلات قمار، با گذاشتن مالی برای برنده، این قسم به اجماع فقیهان حرام است؛ ۲. بازی با آلات قمار بدون در نظر گرفتن مالی برای برنده؛ ۳. بازی به غیرآلات قمار با در نظر گرفتن مالی برای برنده؛ ۴. مسابقه بدون در نظر گرفتن مالی برای برنده. در حرمت و جواز سه قسمت اخیر بین فقیهان اختلاف است. در تعیین آلات قمار معیار عرف است. در قوانین ایران، بازی قمار، حمل و نگهداری آلات و وسایل مخصوص قمار یا خرید، فروش، ساخت یا واردکردن آن ها و نیز دایرکردن قمارخانه، جرم دانسته شده است.

نقل قول ها

قماربه شرط بندی با پول یا چیزی که ارزش مادی دارد در رویدادی با نتیجه نامشخص با هدف اولیهٔ برنده شدن پول اضافی و یا محصولات مادی گفته می شود. معمولاً، نتیجهٔ شرط بندی در یک دوره کوتاه مشهود است.
• «ای مؤمنان شراب و قمار و انصاب و ازلام پلید و عمل شیطانی است، از آن پرهیز کنید.»سوره ۵: المائدة ۹۰ -> قرآن
• سوره ۵: المائدة ۹۰ -> قرآن
• «از تو دربارهٔ شراب و قمار می پرسند، بگو در آنها گناهی بزرگ و نیز سودهایی برای مردم هست، ولی گناهشان از سودشان بزرگتر است سوره ۲: البقرة ۲۱۹ -> قرآن
• «از قمار دوری کن؛ زیرا قماربازی کارِ شیطان، فرزند آز، برادر بیداد و پدر فرومایگی است.» letter to Bushrod Washington, Jan. 15, 1783 -> جرج واشنگتن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قمار (به کسر قاف) گروبندی با یکدیگر را گویند.
گفته می شود: «قامر الرجل مقامرة و قمارا: راهنه. و القمار المقامرة».
و به عبارت دیگر قمار گرو بندی در بازی با آلات معروف و معده از برای قمار است.
«الرهن علی اللعب بشیء من الآلات المعروفة».
بالاخره هر نوع برد و باخت به وسیله اسباب مختص برای این کار و یا وسائلی که عرفاً و عادتاً برای این عمل به کار می رود، قمار به شمار است.
و جماعتی گفته اند: که بر بازی با اشیای مزبور اطلاق می شود ولو توأم با رهن نباشد.
حکم قِمار
جمیع انواع قمار مانند نرد و شطرنج حرام است، اجماعاً.
← مستند حکم
شیخ انصاری اعلی الله مقامه در مکاسب آورد: بازی برای غلبه کردن و بردن چهار گونه است:
الف) لعب و بازی با آلات معدّه برای قمار با گروگان این نوع بدون خلاف حرام است.
ب) بازی با آلات و اسباب قمار بدون گروگان.
صدق قمار بر این قسم، محل تأمل و نظر است.
ج) بازی بغیر آلات و اسباب قمار با گروگان در غیر اسب دوانی و تیراندازی، مانند گروبندی برای حمل سنگ گران.
ظاهر آن است که این قسم نیز ملحق به قمار و حرام است.
د) مغالبه یا مسابقه بدون گروگان و عوض در غیر سبق و رمایه.
در این قسم نیز اکثر قائل به تحریم شده اند.


[ویکی شیعه] قِمار یا قمار بازی در فقه اسلامی به معنای بازی با آلات مخصوص به همراه برد و باخت است. در اسلام قماربازی حرام است. در روایتی از پیامبر اسلام (ص) کلمه «مَیْسِر» در آیه ۹۳ سوره مائده بر قمار تطبیق داده شده است. احادیث متعددی با مضمون نهی از این عمل نقل شده است. در کتاب الکافی یک باب به قمار اختصاص یافته است. در فقه شیعه شرط بندی بر سر بازی های دیگر (به جز سه مورد) مثل قمار حرام است.
قمار در اصل به معنای گرو قراردادن در ضمن بازی است. ولی در اصطلاح فقه اسلامی به معنای بازی با آلات مخصوصی است به که در آن شرط شده باشد که به برنده چیزی بدهند.
در اسلام قماربازی حرام است و احادیث متعددی از این عمل نهی کرده است. در روایتی از پیامبر اسلام (ص) کلمه «مَیْسِر» در آیه ۹۳ سوره مائده بر قمار تطبیق داده شده است. و در کتاب الکافی یک باب به قمار اختصاص یافته است.

[ویکی اهل البیت] قمار عبارت است از گروبندی بر بازی به یکی از آلات معروفه و یا قمار بر بازی بر این آلات مطلقاً اطلاق می شود چه مالی در میان باشد و یا نباشد.
گفته می شود: «قامر الرجل مقامرة و قمارا: راهنه والقمار المقامرة».
و به عبارت دیگر قمار گروبندی در بازی با آلات معروف و معده از برای قمار است.
«الرهن علی اللعب بشیء من الآلات المعروفة». بالاخره هر نوع برد و باخت به وسیله اسباب مختص برای این کار و یا وسائلی که عرفاً و عادتاً برای این عمل بکار می رود، قمار به شمار است.
و جماعتی گفته اند: که بر بازی با اشیای مزبور اطلاق می شود ولو توأم با رهن نباشد.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام درباره قمار می فرماید: «کل ما الهی عن ذکرالله فهو من المیسر؛ هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل کند (و در شهوات فرو ببرد) آن در حکم قمار است».
جمیع انواع قمار مانند نرد و شطرنج حرام است، اجماعاً. دلیل این حکم آیه ذیل است:

جدول کلمات

منگیا

پیشنهاد کاربران

قُماریدن =
م. ث
وقتی می قُماری، کل بدنت از آدرنالین لبریز میشه.

لیلاج

در پارسی بدان مَنگیا mangiyaa گویند.

شرط بندی


در پارسی ب قمار منگیا یا گروبندی و برد و باخت در منگیا یا گروبندی گویند

دومار: واژه عربی "قُمار" هم از این واژه گرفته شده است!
یک جور بازی آشوری بوده است که دو مار به نبرد با هم می پرداختند که امروزه به گونه قُمار درآمده است!
آس بازی، شرط بندی، گنجفه - نوبت، نوبت کسی در بازی دومار ( قمار ) ، داو!

برد و باخت

دو واژه ی بهم پیوسته و پرکاربرد �برد و باخت� را می توان بگونه ای دربرگیرنده بجای واژه ی از ریشه عربی �قمار� نشاند و بکار برد. شوربختانه واژه های برابر یاد شده در بالا در زبان پارسی کنونی چندان بکار نمی آیند و در آینده نیز بگمانم کاربرد نخواهند یافت. واژه ی پیشنهاد شده ی �شرط بندی� نیز با چشم پوشی بر نیمی عربی و نیمی پارسی بودن آن با آنکه در زبان پارسی جاافتاده و کاربرد دارد، تنها در باره هایی ویژه بکار می رود و از دربرگیرندگی �برد و باخت� برخوردار نیست.

واژه ی قمار فارسی در زبان های غربی به game به معنی بازی و بازی شرط بندی، بازی سرگرم کننده تبدیل شده است. بنابراین واژه ی قمار با game همریشه می باشد. از این رو یکی از معانی game در انگلیسی : باختن، قمار کردن، تفریح کردن است.
واژه ی game از واژه ی Gambling ( قمار ) انگلیسی مشتق شده است .

قِمار یا قماربازی نوعی بازی که در آن شرط پرداخت مالی به برنده از سوی بازنده می شود. همه فقها به حرمت قمار فتوا داده اند
تلفظ صحیح: قِمار ( qemar )
منابع• https://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=98

قمار فارسی و از ترکیب دو واژه ( کم ؛ آر ) درست شده که معنی آن ( کم آوردن ) و باخت است


کلمات دیگر: