کلمه جو
صفحه اصلی

قرائت


مترادف قرائت : تلاوت، خواندن

برابر پارسی : خواندن

فارسی به انگلیسی

reading


reading, reading the koran with correct pronunciation

مترادف و متضاد

تلاوت، خواندن


reading (اسم)
مطالعه، قرائت

readership (اسم)
قرائت

فرهنگ فارسی

خواندن، خواندن قر آن یاکتاب
قومی هستند از مغولان

۱ - ( مصدر ) خواندن ( کتاب روزنامه قر آن ) ۲ - ( اسم ) علمی است که در آن از صورتهای نظم کلام خدای تعالی از جهت وجوه اختلافات متواتر بحث می کند و مبادی آن مقدمات تواتری است . این علم از علوم عربیت کمک می گیرد و غرض از آن تحصیل ملکه ضبط اختلافات متواتر است و فایده آن حفظ کلام خداست تا تحریف و تغییر در آن راه نیابد .

فرهنگ معین

(قَ ئَ ) [ ع . قرائة ] (مص م . ) خواندن کتاب و غیره .

لغت نامه دهخدا

قرایت. [ ] ( اِخ ) قومی هستند از مغولان. ( حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 17، 20 ).

قرائت . [ ق ِ ءَ ] (ع مص ) قرائة. رجوع به قرائة شود. خواندن . || خواندن قرآن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


قرائت. [ ق ِ ءَ ] ( ع مص ) قرائة. رجوع به قرائة شود. خواندن. || خواندن قرآن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

قرائة. [ ق ِ ءَ ] ( ع مص ) خواندن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || خواندن قرآن. ( منتهی الارب ). تهانوی گوید: قرائت علمی است که در آن از صورتهای نظم کلام خدای تعالی از جهت وجوه اختلافات متواتره بحث میکند و مبادی آن مقدمات تواتری است. قرائت نیز از علوم عربیت کمک میگیرد و غرض از این علم تحصیل ملکه ضبط اختلافات متواتره و فایده این علم حفظ کلام خدا است تا تحریف و تغییر در آن راه نیابد و چه بسا در علم قرائت ازصورتهای نظم کلام خدای از جهت اختلافات غیر متواتره که به حد شهرت رسیده است نیز بحث میکند و مبادی آن مقدماتی است که مشهور است و یا از آحادی که به آنان وثوق هست روایت شده ، صاحب مفتاح السعاده چنین گفته است.جعبری در شرح شاطبیه گوید که قراء اصطلاحاً قرائت رابه نام امام و روایت از وی و طریق اخذ از راوی مینامند مثلاً میگویند قرائت نافع، روایت قالون ، طریق ابونشیط، تا منشاء اختلاف دانسته شود و چنانکه برای هر امامی رواتی است برای هر راوی نیز طریقی است. ابن جزری در «نشر» گوید: نخستین امام معتبری که قرائت ها را در کتاب گرد آورد ابوعبید قاسم بن سلام بود و تصور میکنم قرائت ها را در بیست و پنج قرائت ( با قراء سبعه ) ضبط کرده است. وی به سال 224 هَ. ق. وفات یافت. ( از کشف الظنون ). قرائت علمی است که از چگونگی نطق به الفاظ قرآن بحث میکند و موضوع این علم قرآن است از حیث اینکه چگونه قرائت شود. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ عمید

۱. خواندن چیزی با صدای بلند: قرائت متن بیانیه به پایان رسید.
۲. تٲویل، تفسیر از دین.
۳. علم به درست خواندن قرآن کریم.

دانشنامه عمومی

قرائت دانش شیوه خواندن قرآن است. قرائت به صورت تحت الفظی به معنی خواندن است، از نظر واژه شناسی به معنی شیوهٔ خوانش است. «قراءات»، جمع «قرائت» است و حاکی از گوناگونی انواع قرائت است. مقصود از «قرائت صحیح قرآن» بیان الفاظ آن به همان شیوه ای است که که محمد، پیامبر اسلام، خود تلفظ می کرد یا در حضور ایشان خوانده می شد و آن را تأیید می کرد.
قاریان هفتگانه
کتابت قرآن
قرائت قرآن به روایت حفص از عاصم کوفی مشهورترین قرائت در میان عموم مسلمانان است.
«قرائت» یعنی وجهی از وجوه احتمالی نص قرآن.
بدرالدین زرکشی می گوید «قراءات عبارت از اختلاف مربوط به «الفاظ» و «عبارات» وحی است، که این اختلاف در ارتباط با حروف و کلمات قران و کیفیت آن ها ـ از قبیل تخفیف و تشدید و امثال آن ـ از سوی قراء نقل شده است.» دمیاطی، می گوید: «قراءات عبارت است از: علمی که از رهگذر آن، اتفاق نظر یا اختلاف ناقلان کتاب خدا ـ دربارهٔ حذف و اثبات، متحرک خواندن و سکون، فصل و وصل حروف و کلمات و امثال آن ها از قبیل: کیفیت تلفظ و ابدال و غیره ـ از طریق سماع و شنیدن قابل شناسایی باشد.»

دانشنامه آزاد فارسی

قرائَت
(در لغت به معنای خواندن) رشته ای از علوم قرآنی که در آن از صورت های نظم کلام خدا از جهت وجوه اختلافات بحث می شود. در قرائت از علوم عربی استفاده می شود و هدف از قرائت تحصیل ملکۀ ضبط اختلافات متواتره و فایدۀ آن حفظ کلام خداست تا از تحریف و تغییر آن جلوگیری شود. در علم قرائت مراحل شکل گیری قرائت، اقسام قرائت، کتب تألیف شده در این زمینه، اختلاف قرائت، قاریان هفت گانه و دَه گانه، تجوید و ترتیل بررسی می شود. قرائت قرآن به چهار طریق ممکن است: ۱. ترتیل، به معنای رعایت قواعد و ادای صحیح حروف با آرامش و به کارگیری صحیح محل وقف، که در قرآن به آن اشاره شده است. (مزمّل: ۴؛ فرقان: ۳۲)؛ ۲. تحقیق، به معنای اداکردن درست حروف از حیث ادای آوای اصلی آن گونه که حروف متقارب و متجانس از یکدیگر تمیز داده و نکاتی چون ادغام، اظهار، قلب و اخفا، همزه، تشدید، قصر و مدّ رعایت شوند؛ ۳. تحدیر، در لغت به معنای سرعت گرفتن و در اصطلاح خواندن قرآن با سرعت با رعایت نکاتی چون قواعد تجوید، تخفیف، همزه، ادغام کبیر. قاریان مسلط و حاذق بیشتر این گونه تلاوت می کنند. حدر باید تا آن جا صورت پذیرد که به تلاوت صحیح و تلفظ درست کلمات نقصانی وارد نیاورد. گفته اند این نوع قرائت بیشتر قرائت ابن کثیر و ابوجعفر بوده است که مد منفصل را به قصر می خواندند؛ ۴. تدویر، روشی بین تحقیق و تحدیر یعنی نه به سرعت تحدیر و نه به کندی تحقیق. در روایات نقل شده از انبیاء و امامان (ع) پیوسته به قرائت قرآن با صدای بلند و با آرامش همراه با تدبّر، تعمق و تأمل در مفهوم آیات و نیز رعایت قواعد و اصول لازم سفارش شده است. نیز ← قاری؛ قاریان هفت گانه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قرائت (ابهام زدایی). واژه قرائت ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • قرائت (قرآن)؛ به معنای تلاوت قرآن با رعایت قواعد مخصوص آن، یا دانش مربوط به اصول قرائت و اختلافات قاریان• قرائت (حدیث)؛ از اصطلاحات علم حدیث و از طرق تحمل حدیث و به معنای خواندن حدیث نزد استاد و شیخ الحدیث
...
[ویکی اهل البیت] قرائت (علم الحدیث). طریق تحمّل «قرائت»، عبارت است از خواندن حدیث نزد استاد و شیخ الحدیث که از آن تعبیر به «عرض» شده است؛ زیرا راوی حدیث، قرائت خود را از حدیثی که شنیده، بر استاد خود عرضه، و او استماع می کند. شهید ثانی می گوید: فی القرائه علی الشیخ ... و یسمّی عند اکثر القدماء المحدّثین: العرض، لأنّ القاریء یعرضه علی الشیخ سواء کانت القرائه من حفظ الراوی أو من کتاب.
مراتب قرائت حدیث قرائت حدیث نیز از نظر رتبه دارای مراحلی می باشد که مهم ترین آن ها چنین است: ۱. قرائت و خواندن حدیث به واسطه راوی و شاگرد از متن کتاب برای استاد حدیث، به شکلی که آن متن در اختیار استاد هم هست و ضمن خواندن، مقارنه و تطبیق انجام می شود و استاد متن و قرائت شاگرد را در پایان تأیید می کند. ۲. قرائت و خواندن حدیث به واسطه راوی و شاگرد از متن کتاب برای استاد حدیث، به شکلی که استاد آن متن را به حافظه دارد و آن را مرور و سپس تأیید می کند. ۳. قرائت روایت به واسطه راوی از حفظ و استماع و تطبیق آن توسّط استاد از متن کتاب و تأیید آن. ۴. قرائت روایت به واسطه راوی از حفظ و استماع و تطبیق استاد نیز بر حافظه و تأیید آن توسّط استاد به جهت صحّت و درستی قرائت راوی. در طریق تحمّل قرائت، غالباً از الفاظ ذیل استفاده می شود: «قرأت علی فلان» یا «قریء علیه و أنا أسمع فأقرّ الشیخ به». شهید ثانی می گوید: «فی عبارات العرض و هی علی مراتب، الرتبه الأولی: و العباره عن هذه الطریق أن یقول الراوی إذا اراد روایه ذلک: قرأت علی فلان او قریء علیه و أنا أسمع فاقرّ الشیخ به، أی لم یکتف بالقرائه علیه و لا بعدم انکاره و لا باشارته بل تلفّظ بما یقتضی الاقرار بکونه مروبه. در قرائت بر شیخ اگر نسخه و متن اصلی، در دست فرد موثّق دیگری است و شیخ هم آن را حفظ دارد و به هنگام قرائت راوی برای شیخ، آن فرد ثقه هم، قرائت آن راوی را استماع و سپس تأیید می کند، در این صورت، چنین طریقی از قرائت از اهمیّت بیشتری برخوردار است. در قرائت بر شیخ، رؤیت او شرط نیست، بلکه اطمینان به استماع و تأیید او کافی است.

پیشنهاد کاربران

واژه ای عبری است و حتا گروهی در یهود بنام قراییم هستند
بیش از نود درصد زبان عربی برگرفته از عبری و سریانی و حبشی و ایرانی است

از رو خواندن

خوانش

از رو خواندن،
برداشت ( در لفظ استعاره )

خواندن

در پارسی " خوانش "

خواندن ، خوانش، روخوانی

تلاوت کردن .
خواندن .


کلمات دیگر: