کلمه جو
صفحه اصلی

قرطاس


مترادف قرطاس : پاپیروس، کاغذ، دستخط، مراسله، مکتوب، نامه

مترادف و متضاد

۱. پاپیروس، کاغذ
۲. دستخط، مراسله، مکتوب، نامه


فرهنگ فارسی

کاغذ، قراطیس جمع
کاغذ صحیفه که بر آن نویسند

فرهنگ معین

(قِ ) [ ع . ] (اِ. ) کاغذ. ج . قراطیس .

لغت نامه دهخدا

قرطاس. [ ق ِ ] ( ع اِ ) نشانه از هر جرم که باشد. ( منتهی الارب ). الغرض الذی یرمی. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) شتر گندمگون. || دختر سپید کشیده قامت. || شتر ماده جوان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) چادر مصری. ( منتهی الارب ). برد مصری. ( اقرب الموارد ). || نامه هرچه باشد. || کاغذ. قرطس. ( منتهی الارب ). ج ، قراطیس. ( اقرب الموارد ).

قرطاس. [ ق ِ / ق ُ ] ( ع اِ ) کاغذ. ( منتهی الارب ). صحیفه ای که بر آن نویسند. ( اقرب الموارد ). رجوع به ماده قبل و نیز رجوع به کاغذ شود.

قرطاس . [ ق ِ ] (ع اِ) نشانه از هر جرم که باشد. (منتهی الارب ). الغرض الذی یرمی . (اقرب الموارد). || (ص ) شتر گندمگون . || دختر سپید کشیده قامت . || شتر ماده ٔ جوان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) چادر مصری . (منتهی الارب ). برد مصری . (اقرب الموارد). || نامه هرچه باشد. || کاغذ. قرطس . (منتهی الارب ). ج ، قراطیس . (اقرب الموارد).


قرطاس . [ ق ِ / ق ُ ] (ع اِ) کاغذ. (منتهی الارب ). صحیفه ای که بر آن نویسند. (اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل و نیز رجوع به کاغذ شود.


فرهنگ عمید

کاغذ.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] صحیفه. چیزی که در آن می نویسند از هر چه باشد در مفردات گفته: «الْقِرْطَاسُ: ما یکتب فیه» در اقرب آمده: «الصّحیفة الّتی یکتب فیها».
«وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ کِتَابًا فِی قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِنْ هَـذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِینٌ»؛ (سوره انعام/7) اگر کتابی در صحیفه و جزوه به تو نازل می کردیم و با دست آن را لمس می کردند، کافران می گفتند: این سحر آشکار است.
جمع آن قراطیس است مثل: «قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاء بِهِ مُوسَی نُورًا وَهُدًی لِّلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا...»؛ (سوره انعام/91) ظاهراً مراد آنست که تورات را جزوه جزوه می کنید آنچه به نفع شما است، ظاهر می کنید و آنچه وصف رسول ما در آنست پنهان می دارید.

[ویکی الکتاب] معنی قِرْطَاسٍ: کاغذ
معنی قَرَاطِیسَ: کاغذها (جمع قرطاس)
ریشه کلمه:
قرطس (۲ بار)

«قرطاس» به معنای هر چیزی است که روی آن می نویسند، اعم از کاغذ و پوست و الواح، و اگر امروز قرطاس را فقط به کاغذ می گویند،برای این است که کاغذمتداول ترین چیزی است که روی آن نوشته می شود.
صحیفه. چیزی که در آن می‏نویسند از هرچه باشد در مفردات گفته: «اَلْقِرْطاسُ: ما یُکْتَبُ فیهِ» در اقرب آمده: «اَلصَّحیفَةُ الَّتی یُکْتَبُ فیها». . اگر کتابی در صحیفه و جزوه به تو نازل می‏کردیم و با دست آن را لمس می‏کردند کافران می‏گفتند این سحر آشکار است. جمع آن قراطیس است مثل . ظاهراً مراد آن است که تورات را جزوه جزوه می‏کنید آنچه به نفع شما است ظاهر می‏کنید و آنچه وصف رسول ما در آن است پنهان می‏دارید.

پیشنهاد کاربران

پاپیروس یا قرطاس گونه ابتدایی کاغذ بوده است. پاپیروس از مغزهٔ گیاهی به نام علف بوریا تهیه می شد. علف بوریا گونه ای جگن است که روزگاری به فراوانی در دلتای رودخانه نیل در مصر می روئید.
بوریا معمولاً به بلندی ۲ تا ۳ متر می روید ولی رویش آن تا ۵ متر هم مشاهده شده است. از پاپیروس در مصر باستان استفاده می شد ولی این گونه کاغذ در منطقه مدیترانه و بخش هایی از اروپا و جنوب غربی آسیا نیز کاربرد داشت.
کاغذهای پاپیروسی ( قرطاسی ) در گذشته
پیرامون واژه
مصریان باستان از نزدیک ۲ هزار سال پیش از میلاد، از گیاه پاپیروس، که گونه ای از نی است، کاغذی می ساختند که به همان نام پاپیروس شناخته شد و امروزه به صورت واژهٔ Paper در زبان انگلیسی ماندگار شده است. قرطاس واژه ای اصلاً یونانی است مشتق از کارتس یعنی چیزی که بر آن می نویسند و معادل آن در عربی ورقه و صحیفه است.
ساخت
در باب کاغذهای پاپیروسی و چگونگی ساخت آنها چند تن از مستشرقین محقق تا کنون مطالعات کرده اند و الفرد بتلر که یکی از ایشان است در این باب چنین می گوید: "در مصر سفلی جنگلهای بسیاری است که گیاه پاپیروس در آنها میروید. مصریها مغز این گیاه بلندقامت زیبا را می گرفتند و آن را قطعه قطعه می کردند بعد بفشار صفحاتی از آن درست مینمودند سپس با آلتی از عاج آنها را صیقل می دادند بعد آن صفحات را بهم میچسباندند و به این ترتیب مجموعه هایی درست می کردند تا در نوشتن استفاده از آنها آسان باشد.
صادرات از مصر
هر سال مقدارکثیری پاپیروس از مصر از طریق بندر پرجمعیت اسکندریه بخارج حمل می شد. درست معلوم نیست که این تجارت چه وقت از میان رفت و چه پیش آمد که کشت این گیاه از مصربر افتاد. بلاذری در کتاب فتوح البلدان ( از چ دخویه، لیدن ۱۸۶۶ ص ۲۴۰ ) ، می گوید که کاغذ پاپیروس را از مصر به سایر بلاد عالم مخصوصاً بممالک روم می بردند. این کاغذ را دربسیاری از مآخذ قدیمی "قرطاس" خوانده اند و سیوطی ( متوفی سال ۹۱۱ ه'. ق. / ۱۵۰۵ م. ) یکی از امتیازات مصررا انواع قرطاس آن میشمارد و می گوید که آن را که بصورت طومار مهیا می شود بهترین چیز برای نوشتن است در مصر از گیاه خشک درست می کنند، این طومارها بعضی تا سی ذراع طول و بیش از یک وجب عرض دارند در اشاره بهمین قرطاسهای مصری یکی از شعراء گوید: حملت الیک عروس الثناء علی هودج ماله من بعیر علی هودج من قراطیس مصر یلین علی الطّی لین الحریر ابن حوقل که یکی از مشهورترین جغرافیون عرب در قرن چهارم هجری است بوجود پاپیروس در جزیره سیسیل ( صقلیه ) اشاره می کند و می گوید در میان اراضی این جزیره اماکنی است که در آنها گیاه بربیر یعنی همان بردی که از آن طومار میسازند میروید و من در هیچ نقطه دنیا غیر از سیسیل از این نوع بردی که در مصر هم وجود دارد ندیده ام و در این جزیره بیشتر این گیاه را در ساختن طناب جهت لنگر کشتیها به کار می برند و مقدار قلیلی از آن را صرف ساختن طومارهایی جهت پادشاه خود می کنند ولی چون مقدار آن کافی نیست بیش از این نمی توانند بسازند.
مسلمانان و قرطاس
ذکر قراطیس که مفرد آن قرطاس است در قرآن کریم نیز آمده و علمای لغت آن را کلمه ای خارجی دانسته اند مثلاً جوالیقی می گوید که: "قرطاس بضم قاف و کسر آن کلمه ای قدیمی است و بعضی بر آنند که اصل آن عربی نیست. قرطاس اصلاً یونانی است مشتق از کارتس یعنی چیزی که بر آن می نویسند و معادل آن در عربی ورقه و صحیفه است. مسلمین اوراق پاپیروس را در اوایل شروع تاریخ خود از مصریان اقتباس و در نوشتن از آنها استفاده کردند و در قرن اخیر مقدار زیادی از این اوراق که بر آنها به خط عربی کتابت شده در مصر بدست آمده و پس از قرائت آن اسناد گرانبها پرده از روی بسیاری مسائل مبهم راجع به اداره مصر بتوسط مسلمین برداشته شده. از مستشرقینی که به خواندن اوراق پاپیروس عربی و تحقیق در باب آنها توجه مخصوص کرده یکی کرباچک است دیگری بکر و غیر از این دو تن جمعی دیگر نیز بوده اند ولی از تمام ایشان شاید بزرگتر علامه استاد گروهمان باشد که یک عده از اوراق پاپیروس عربی را که در کتابخانه های وینه و قاهره موجود است خوانده و مورد تحقیق قرار داده است.
ایرانیان و قرطاس
استعمال کاغذ قرطاس مدتهای مدید پس از فتح عراق بدست مسلمین در آنجا معمول بود و ابن عبدوس جهشیاری ( متوفی سال ۳۳۱ ه'. ق. / ۹۴۲ م. ) می گوید که ابوجعفر منصور خلیفه بانی بغداد اطلاع یافت که قرطاسهائی که در خزائن او جمع آمده زیاد شده است بهمین جهت بصالح صاحب مصلای خود گفت که آنها را از خزانه ها بیرون آورد و او را مامور فروش آنها کرد و گفت اگرچه هر طومار از آنها را بدانگی که شش یک درهم است بخرند بفروش چه پولی که از این راه عاید شود از نگاهداری آنها بهتر است. صالح چون دید که هر طومار قرطاس در آن ایام یک درهم قیمت دارد از این کار ابا کرد و دیگر به خدمت خلیفه نرفت. خود او می گوید که خلیفه فردا مرا بحضور خواست و گفت من در باب احتیاجات نوشتنی خود فکر کردم و دیدم که اوضاع مصر مورد اطمینان نیست و ممکن است به علت حوادثی که در آنجا رخ دهد فرستادن قرطاس در آن سرزمین برای ما مشکل شود و ما برای نوشتن به چیزی محتاج شویم که تهیه آن در بلادما میسر نگردد بهمین علت طومارهای قرطاس را بهمان حال باقی بگذار، ایرانیان جز بر پوست کلفت و نازک بر چیزی دیگر نمی نوشتند و می گفتند که ما جز بر آنچه در مملکت ما فراهم می شود بر چیزی دیگر کتابت نمیکنیم.
قراطیسی
در قسمت غربی شهر بغداد یعنی در محله کرخ دربندی بود که آن را "درب القراطیس" یا "درب اصحاب القراطیس" میخواندند و ذکر آن در کتب قدما مثل جاحظ و طبری و خطیب بغدادی و عمروبن متی و ماری بن سلیمان و دیگران آمده است اما از این مولفین هیچیک نگفته اند که آیا در این دربند کاغذ قرطاس ساخته می شده است یا آنجا محل فروش آن بوده است. ابوسعد سمعانی که در سال ۵۶۲ ه'. ق. / ۱۱۶۶ م. وفات کرده و در کتاب الانساب ( دست راست از ورق ۴۴۵، چ مارگلیوث در لیدن ۱ . . .


کلمات دیگر: