کلمه جو
صفحه اصلی

کشکول


مترادف کشکول : جنگ، سفینه، کتاب، کشکل، وسیله گدایی

فارسی به انگلیسی

cup suspended by a chain and carried by a dervish, sea-cocoanut

مترادف و متضاد

جنگ، سفینه، کتاب


کشکل، وسیله‌گدایی


۱. جنگ، سفینه، کتاب
۲. کشکل، وسیلهگدایی


فرهنگ فارسی

کتابی است شامل نوادر و حکایات و علوم و اخبار و امثله و اشعار بفارسی و عربی که در دو جلد بطبع رسیده . مولف آن شیخ بهائ الدین محمد عاملی مشهور به شیخ بهائی است .
( اسم ) ۱ - میو. گونه ای نارگیل که درویشان بدان زنجیر ی آویزند و لوله ای بیک انتهای آن وصل کنند و درون آن آب ریزند و بمراجعان دهند و یا آنرا وسیل. گدایی سازند و آنچه را میگیرند ( اعم از پول و یا هدیه ) داخل آن میریزند . معمولا بر سطح خارجی کشکول اشعار و عبارات و شعار های درویشی را کنده کاری میکنند و چنین کشکولها یی نفیس و پر قیمت اند . توضیح : از روی شکل میو. این گونه نارگیل کشکول های فلزی ( حلبی ) یا سفالین نیز ساخته شده که در ایام عزا داری داخل آن آب میریختند و به تشنگان میدادند کشکل کشگل . یا کشکول گدایی . ۱ - کشکولی که برای جمع آوری پول از مردم بکار برند . ۲ - وسیل. گدایی .

فرهنگ معین

(کَ ) (اِ. ) ظرفی ساخته شده از پوست میوه ای شبیه نارگیل یا فلز و سفال که درویشان آن را با زنجیری به شانه بیآویزند.

لغت نامه دهخدا

کشکول. [ ک َ ] ( اِ ) گدا باشد یعنی شخصی که گدایی می کند. ( برهان ). || کجلول. ( انیس الطالبین بخاری ). کاسه گونه ای باشد که درویشان و صوفیان بکار برند و در آن مایحتاج خود از خوراکی و مالیات مال صدقات ریزند. خچکول. در برهان آمده معنی آن کشیدن بدوش است چه کش به معنی کشیدن و کول دوش و کتف را گویند. در حاشیه برهان قاطع به نقل از تفسیر الفاظ الدخیله بستانی گوید: از آرامی «کنش کل » ( بضم اول وکسر دوم وضم چهارم ) یعنی جامع کل شیئی و مراد محفظه ای است که درویشان و گدایان هرچه از مردم ستانند در آن نهند. کشکول پوست نارجیل دریائی است که در جزایر نزدیک به خط استواء عمل می آید و شبیه به کشتیی است با رنگ سیاه دو طرف لبه آن را سوراخ کنند و زنجیر یاریسمان بندند تا بتوان بدست آویخت و آن کاسه گدائی درویشان است و آنگاه که بر درخت است دو کشکول بهم چسبیده است و در میان آن مغز نارجیل است :
دلم از قیل و قال گشته ملول
ای خوشا خرقه و خوشا کشکول.
شیخ بهائی.
- کشکول چوبین ؛ کشکولی که از چوب ساخته شود. مقابل کشکول گلین. ( یادداشت مؤلف )
- کشکول دریائی ؛ ثمری است معروف و بسیار بزرگ که از پوستش درویشان کاسه میسازند و در آن چیزها می خورند و این را گدایان و دوریشان استعمال می کنند ( آنندراج ). نارگیل دریائی که برای ساختن کشکول بکار می رود.
- کشکول گدائی ؛ کشکولی که گدایان بکار برند و مال صدقات را در آن بریزند.

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) نارگیل دریایی.
۲. ظرفی فلزی یا سفالی مخصوص درویشان که معمولاً بر آن عبارات و اشعاری کنده شده. &delta، در قدیم این ظرف را از میوۀ کشکول می ساختند.
۳. کتابی حاوی مطالب گوناگون، مثل شعر، لطیفه، و قطعۀ ادبی: کشکول شیخ بهایی.

۱. (زیست‌شناسی) نارگیل دریایی.
۲. ظرفی فلزی یا سفالی مخصوص درویشان که معمولاً بر آن عبارات و اشعاری کنده شده. Δ در قدیم این ظرف را از میوۀ کشکول می‌ساختند.
۳. کتابی حاوی مطالب گوناگون، مثل شعر، لطیفه، و قطعۀ ادبی: کشکول شیخ‌بهایی.


دانشنامه عمومی

کشکول ظرفی کوچک است که دراویش و صوفیان به دست می گیرند. به عبارتی دیگر کشکول ظرفی ساخته شده از پوست میوه ای شبیه نارگیل یا فلز و سفال است که درویش ها آن را با زنجیری به شانه می آویزند. کشکول ظهیرالدوله و کشکول شاه نعمت الله ولی از کشکول های مشهور است. در میان صوفیان ایران کشکول به حدی رواج پیدا کرد که ازلوازم یا به اصطلاح درویشان از وصله های مهم فقر شد و جنبه روحانی و معنوی به خود گرفت و برجسته ترین نشانی شناسائی درویشان بود. کشکول بویژه در زمان صفویه و قاجار آرم و نشان صوفیان بوده است و مردم از طریق نگهداری آن درمنازل علاقه خود را به تصوف نشان می دادند.
کشکول به کتابهایی که حاوی مطالب متنوع و گوناگون است هم اطلاق میشود و در باره کشکول شیخ بهایی منظور همین موضوع است.
معنی کشکول، کشیدن به دوش است. چه «کش» به معنای پهلو و «کول» دوش و کتف را گویند و چون معمولاً درویشان زنجیر کشکول را روی دوش می انداختند آن را کشکول خواندند.

دانشنامه آزاد فارسی

کَشْکول
واژۀ هندی، دراصل به معنی نارگیل دریایی و ظرف مخصوص درویشان، دارای شکل بیضی و گود که گدایان و درویشان هرچه از مردم می گرفتند در آن جمع می کردند. این وسیله به همراه برخی دیگر از اجزای زندگی صوفیان کهن، مانند تبرزین، امروزه به عنوان نماد تصوف در بسیاری از فرقه ها درآمده است. در زمان صفویه و قاجار کشکول آرم و نشان صوفیان بوده است. این عنوان بعداً نام عمومی کتاب هایی شده است که در آن ها مطالب مختلف و گوناگونی مانند شعر، داستان، لطیفه، قطعۀ ادبی و مطالب دیگر بدون نظم و ترتیب در تألیف و فصل بندی آن، گردآوری شده است. سابقۀ تألیف کشکول قدیمی است و کتاب های امالی و مجموعه هایی مانند آن را که از دیرباز موجود بودند، می توان نوعی کشکول دانست. قدیم ترین کتاب هایی که با نام کشکول تألیف شده است احتمالاً به اوایل قرن هشتم هجری می رسد. از آن جمله است کتاب الکشکول فی ماجری علی آل الرسول (ص) از علامۀ حلّی که بعضی این کتاب را از سیدحیدر بن علی عبیدلی می دانند. معروف ترین کشکول در زبان فارسی، کشکول شیخ بهایی است شامل نوادر و حکایات و علوم و اخبار و امثله و اشعار فارسی و عربی که در دو جلد به چاپ رسیده است و در دوره های معاصر نیز کشکول جمالزاده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کشکول (ابهام زدایی). کشکول ممکن است عنوان برای کتاب های ذیل باشد:• الکشکول (شیخ بهایی)، معروف به «کشکول شیخ بهائی»، از نام دارترین تالیفات شیخ بهاءالدین، محمد عاملی • الکشکول (شیخ بحرانی)، اثر شیخ یوسف بحرانی، به زبان عربی
...

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
کش ::کشیدن
کول::کول. دوش. اطراف گردن

کشکول بیارسوو:: باره ها*وسایل *را بگذار بر دوش خود و آنها را بیاور
gashkol

Musette Bag

کشکول به معنای کوله پشتی می باشد.

ظرفی که گدایان یا درویشان آنرا روی دوش خود قرار میدادند و در آن محتویاتی بود که از مردم میگرفتند .

در گفتار لری:
کَشکول = کوله پشتی، کیسه یا هر چیزی که بر دوش بگذارند و توشه راه یا چیز های در آن باشد و بر دوش بگذارند.

کول ( لری ) = دوش، شانه
کشکول = چیزی که بر دوش می کشند.
هر معنای دیگری هم از این معنا گرفته می شود.


کشکول cash cool , ظرفی مشابه کاسه ی لاکپشت، که وارونه وار ان را با زنجیر باریک که بدا متصل کرده بودند، درویشان بر سر دوش می اویختند وتبر زین در دست می گرفتند شمره و کلاه درویشی بر سر وعبا وقبا بر تن در کوچه وبازار با نعلین می گشتند، نقلی از کشکول در اورده به تبرک به عابران می دادند وعابران از سکه چیزی به اختیار درکشکول درویش می انداختندوروزی روزانه درویش می رسید ، ودرویش چنان بر توکل میرفت که روزی فردا نمی ستاند ومیگفت روزی فردا، فردا می رسد

لطفا اصلاح شود، شمله ای بر کمر بسته وکلاه درویشی بر سر شمله دروبشی برآن بسته، هویاعلی گویان در کوچه وبازار می گشت


کلمات دیگر: