بُشقاب، پیشقاب(در فارسی افغانستان)، تابک، لب تخت یا دوری ظرفی معمولاً دایره شکل، کم عمق، دارای کف صاف و پهن است. بشقاب به منظور صرف غذا (و گاهی با هدف تشریفاتی و تزئینی) به کار می رود.
واژه قاب ریشه ایرانی سغدی دارد و به معنی ظرف است. در مورد واژه بُش، هنوز هیچ منبع آکادمیکی دربارهٔ ریشه این واژه اظهار نظر نکرده است. نظر عامه براین است که این واژه ترکی است و به معنی خالی است، البته چنین ساختی در هیچ واژهٔ ترکی دیگری دیده نمی شود (بدین معنی که هیچ واژه مشابه دیگری با بُش در ترکی ساخته نشده است) و خود این واژه یعنی بشقاب نیز در هیچ یک از زبان های ترکی رایج نیست و اساساً دلیل ذکر صفت «بش» در این واژه مشخص نیست و بی معنی است. نظر دیگر است که با توجه به ریخت های رایج دیگر این واژه مانند پشقاب(در فارسی افغانستان)، پیشقاب(در گویش شوشتری)، پشخاو/pešxâv(در گویش ابیانه، انارک) و … و همچنین نظرداشت واژگان مشابهش مانند پیش-دستی و …، این واژه فارسی است. پیش قاب، ظرفی بوده که در پیش و جلوی هر فرد گذاشته می شده و با ظرفی که در وسط سفره گذاشته می شده فرق داشته است. در گذشته در پارسی به بشقاب، دوری (dowri) می گفتند. امروزه نیز همچنان در برخی زبان های محلی، برای نمونه مازندرانی، بشقاب بزرگ را دوری می گویند. از دیگر واژه های پارسی معادل بشقاب، شیلان یا شیلانه، بَزمِه و لب تخت می باشد.
در قدیم به ویژه بشقاب های بزرگ لبه دار را دوری، پردل، و رکابی می گفتند. در پارسی، بشقاب سفالی و سوپ خوری، سُکُر (یا سُکوره، سُکُرجه، اُسکُر، اُسکُرچه)، بشقاب بزرگ زکنج، بشقاب کوچک بَزمَک، بشقاب کشیده دیس، بشقاب ژرف گِردَنَه، بشقاب چوبی چپین، و بشقاب پهن تبرک یا گرباک نامیده می شده است.
جالبتر اینکه در ترکی استانبولی به بشقاب تابک گفته می شود که
دیس پهلوی تابه فارسی می باشد.