ری
فارسی به انگلیسی
Ray, obsolete weight=12 kilogrammes
the ancient rages or rhagae, town south of Tehran
عربی به فارسی
ابياري
فرهنگ فارسی
مقیاس وزن درایران برابرچهارمن تبریز
( اسم ) افزونی برکت .
ناحیه ایست قدیم که در عهد هخامشی بین دربند و دریای خزر و ماد قرار داشت ولی جزئ ماد بزرگ بشمار می آمد داریوش در کتیبه بیستون از آن یاد کرده است .
فرهنگ معین
(رَ یا رِ) (اِ.) واحدی برای وزن برابر با چهار مَن تبریز: دوازده کیلو.
(رِ) (اِ.) افزونی ، برکت .
(رِ ) (اِ. ) افزونی ، برکت .
لغت نامه دهخدا
ری ٔ. (ع اِ) نظر. دیدار. اسم است رؤیة را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نظر و نگاه . (ناظم الاطباء).
ری . (اِ) نام دیگر حرف راء. (از المعجم فی معاییر اشعار العجم ص 222). را. راء. حرف بعد از «ذ» و پیش از «ز». حرف «ر». (از یادداشت مؤلف ) : نباید که «را» چون نون باشد و یا نون به ری ماند [ در خط ] . (نوروزنامه ). رجوع به «ر» شود.
ری . [ رَ ] (اِخ ) اسم پادشاه زاده ای بود. (فرهنگ جهانگیری ). نام پادشاه زاده ای بود. گویند او را برادری بود رازنام هردو به اتفاق شهری بنا کردند و در تسمیه ٔ آن نزاع داشتند چه هریک می خواستند به نام خود کنندبزرگان آن زمان برای دفع نزاع شهر را به نام ری و مردم آن را به نام راز (رازی ) خواندند. (از برهان ).
ری . [ رَ ] (لاتینی ، اِ) به زبان لاتین پادشاه را نامند. (فرهنگ جهانگیری ). به زبان فرنگی شاه را گویند. (برهان ). صورتی و تلفظی از روا است .
ری . [ رَ / رِ ] (اِ) وزنی معادل چهار من تبریز یعنی صدوشصت سیر. (یادداشت مؤلف ).
- ری بزرگ ؛ سه هزار مثقال است . (از یادداشت مؤلف ).
- ری کردن ؛ افزودن وزن آرد پس از رشته و خمیر شدن . زیاده شدن وزن آرد پس از آنکه با آب سرشته شود. (یادداشت مؤلف ). رجوع به ریع شود.
ری . [ رَی ی / ری ی ] (ع اِمص ) سیرابی و تازگی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سیرابی و آب داری . (ترجمان القرآن چ دبیرسیاقی ص 54). رجوع به ری ّ شود. || (اِ) ج ِ رَأی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به رأی شود.
ری . [ رَی ی / ری ی ] (ع مص ) رِوی ̍. (ناظم الاطباء). سیراب گردیدن . (منتهی الارب ). رجوع به رِوی ̍ شود. || تازه شدن درخت وسیراب گردیدن آن . (منتهی الارب ). سیراب شدن و از تشنگی درآمدن . (از متن اللغة). || آب کشیدن ازبهر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). || کسی را بر شتر بستن تا در خواب نیفتد. (تاج المصادر بیهقی ).
ری . [ ری ی ] (ع اِمص ) رَی ّ. (ناظم الاطباء). || (اِ) دیدار نیک . قوله تعالی : هم احسن اثاثاً و رِءْیاً . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).دیدار نیکو و صورت نیکو و خوب . (منتهی الارب ). دیدارنیکو و خوب . (از آنندراج ). رجوع به رَی ّ شود. || ج ِ رأی . (منتهی الارب ). رجوع به رأی شود.
ری . [ ری ی ] (ع مص ) رَی ّ.رِوی ̍. (ناظم الاطباء). رجوع به رَی ّ و رِوی ̍ شود.
شهر ری در سال 23 هَ . ق . در زمان خلافت عمربن الخطاب به دست قرظةبن کعب انصاری به تصرف مسلمین درآمد و شورش بزرگ آن شهر در سال 25 هَ . ق . به دست سعد وقاص فرونشست . در ادوار تاریخ اسلام شهر ری که در گذشته از شهرهای بزرگ عالم به شمار می رفت ، آبادانی خود را دوباره از سر گرفت و تدریجاً بر اعتبار و عمران آن افزوده گشت . المقدسی می نویسد که : عمربن سعد به طمع حکومت ری در زمان یزید اموی ، به کربلا به جنگ حضرت امام حسین رفت و این دو بیت را ازاو می داند:
اَ اَترک ملک الری و الری رغبة
ام اوجع مذموماً بقتل حسین
و فی قتله النار لیس دونها
حجاب و ملک الری قرة عین .
اسماعیل بن احمد سامانی در سال 289 هَ . ق . ری را گرفت و خلیفه ٔ عباسی آن زمان المکتفی ، بناچار حکومت اسماعیل را در آن سامان شناخت . از آن پس ری دوباره به دست سلاطین مستقل ایران درآمد و پادشاهان آل زیار و آل بویه و سلجوقیان مدتها بدانجا حکومت راندند. (از ایرانشهر ج 2 صص 1328 - 1330):
ای قبله ٔ خوبان من ای طرفه ٔ ری
لب را به سپیدرک کن پاک از می .
رودکی .
بیاورد لشکر سوی خوار ری
بدان مرغزاری که بُد آب و نی .
فردوسی .
چون قصد به ری کرد وبه قزوین و به ساوه
شد بوی و بها از همه بویی و بهایی .
منوچهری .
ای سپاهت را سپاهان رایتت را ری مکان
ای ز ایران تا به توران بندگانت را وشاق .
منوچهری .
پس از آنکه امیرمحمود... از ری بازگشت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 103).
چو سیستان ز خلف ری زرازیان بستد
وز اوج کیوان سربرفراشت ایوان را.
ناصرخسرو.
لشکر کوفه قهستان و... ری تا دامغان و طبرستان بگشادند. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 120).
تا ری از رای او چو بغداد است
از عزیزی به کرخ ماند خوار.
خاقانی .
کنم از حمد ومدح این دو امام
ری و خوی را ز محمدت دو ازار.
خاقانی .
آفتاب کرم کجاست به ری
اهل همت که راست ز اهل عجم .
خاقانی .
خاک سیاه بر سر آب و هوای ری
دور از مجاوران مکارم نمای ری .
خاقانی .
در آن محنت فروماند و بدانست که به ری رای خطا کرد و در مخالفت قابوس و ردّ نصیحت او راه صواب گم شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 183). رجوع به ری باستان چ کریمان شود. || شهرستان ری ، شهرستانی است تابع استان مرکزی در جنوب تهران ، سر راه تهران و قم ، جلگه ،معتدل ، کارخانه ٔ گلیسیرین و کارخانه ٔ سیمان در آن است . مزار عبدالعظیم ، امامزاده حمزه ، امامزاده ابراهیم ، بی بی شهربانو، ابن بابویه ، امامزاده عبداﷲ، امامزاده طاهر، برج طغرل ، نقش برجسته ٔ اردشیر اول (در چشمه ٔ علی که فتحعلی شاه آن را حک کرد و دستور داد که نقش خود او را در آن حکاکی کنند) و آرامگاه ناصرالدین شاه قاجار و رضاشاه در آنجاست . (از فرهنگ فارسی معین ).برمبنای سرشماری سال 1345 هَ .ش . در شهرستان ری 36465 خانوار معمولی شامل 170411 تن جمعیت و 67 خانوار دسته جمعی شامل 3655 تن بود که مجموع خانوار 36532 و مجموع جمعیت 174066 تن می باشد. (از کتاب سرشماری عمومی نفوس و مسکن ج 3 ص ژ). رجوع به شهرری شود.
ری. [ رَ / رِ ] ( اِ ) وزنی معادل چهار من تبریز یعنی صدوشصت سیر. ( یادداشت مؤلف ).
- ری بزرگ ؛ سه هزار مثقال است. ( از یادداشت مؤلف ).
- ری کردن ؛ افزودن وزن آرد پس از رشته و خمیر شدن. زیاده شدن وزن آرد پس از آنکه با آب سرشته شود. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به ریع شود.
ری. [ رَی ی / ری ی ] ( ع اِمص ) سیرابی و تازگی. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سیرابی و آب داری. ( ترجمان القرآن چ دبیرسیاقی ص 54 ). رجوع به ری شود. || ( اِ ) ج ِ رَأی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به رأی شود.
ری. [ ری ی ] ( ع اِمص ) رَی . ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) دیدار نیک. قوله تعالی : هم احسن اثاثاً و رِءْیاً . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).دیدار نیکو و صورت نیکو و خوب. ( منتهی الارب ). دیدارنیکو و خوب. ( از آنندراج ). رجوع به رَی شود. || ج ِ رأی. ( منتهی الارب ). رجوع به رأی شود.
ری. [ رَی ی / ری ی ] ( ع مص ) رِوی ̍. ( ناظم الاطباء ). سیراب گردیدن. ( منتهی الارب ). رجوع به رِوی ̍ شود. || تازه شدن درخت وسیراب گردیدن آن. ( منتهی الارب ). سیراب شدن و از تشنگی درآمدن. ( از متن اللغة ). || آب کشیدن ازبهر کسی. ( تاج المصادر بیهقی ). || کسی را بر شتر بستن تا در خواب نیفتد. ( تاج المصادر بیهقی ).
ری. [ ری ی ] ( ع مص ) رَی .رِوی ̍. ( ناظم الاطباء ). رجوع به رَی و رِوی ̍ شود.
ری. [ رَ ] ( لاتینی ، اِ ) به زبان لاتین پادشاه را نامند. ( فرهنگ جهانگیری ). به زبان فرنگی شاه را گویند. ( برهان ). صورتی و تلفظی از روا است.
ری. [ رَ ] ( اِخ ) اسم پادشاه زاده ای بود. ( فرهنگ جهانگیری ). نام پادشاه زاده ای بود. گویند او را برادری بود رازنام هردو به اتفاق شهری بنا کردند و در تسمیه آن نزاع داشتند چه هریک می خواستند به نام خود کنندبزرگان آن زمان برای دفع نزاع شهر را به نام ری و مردم آن را به نام راز ( رازی ) خواندند. ( از برهان ).
ری. [ رَ ] ( اِخ ) ناحیه ای است قدیم که در عهد هخامنشی بین دربند ( دروازه بحر خزر )و دریای خزر و ماد قرار داشت ولی جزء ماد بزرگ به شمار می آمد. داریوش در کتیبه بیستون از آن یاد کرده است. ( فرهنگ فارسی معین ). رقا، رگا، رگها، راک و راگ صورتهای پهلوی و پارسی باستان کلمه است. رجوع به حواشی برهان قاطع چ معین در ذیل ری شود. || مرکز ناحیه ری ، و آن شهری بزرگ بود و مرکز «جبال » محسوب می شد و بین آن تا نیشابور 160 فرسنگ و تا قزوین 27 فرسنگ بود. یاقوت این شهر را دیدار کرد و شاهد خرابی آن به سال 617 هَ.ق. در حالی که از پیش مغول فرار می کرد، بود. ( از فرهنگ فارسی معین ). نام شهری قدیم نزدیک تهران پایتخت و کرسی جبال و نسبت بدان رازی باشد و به روایت شاهنامه نام قدیم آن پیروزرام است.نام این شهر در اوستا و در کتیبه بیستون «راگا» و در تورات «راگز» یا «راجس » است و بواسطه قدیم بودن به شیخ البلاد مشهور بوده و ری اردشیر و محمدیه نیز گفته اند. در قرن سوم هجری مثل نیشابور شهری عظیم بود آنگاه خراب شد و از آن موقع رو به انحطاط گذاشت و تمام خرابه های شهر ری به شکل مثلثی است. بانی آن رازبن فارس بن لواسان و به قولی شیث بن آدم است. در قرن چهارم هجری فهرست کتابهای یک کتابخانه عمومی ری در ده مجلد بزرگ مضبوط بود. ( از یادداشت مؤلف ). شهری است عظیم [ از جبال ] و آبادان و باخواسته و مردم و بازرگانان بسیار و مستقر پادشاه جبال... و محمد زکریاء بجشک از آنجا بود. و تربت محمدبن الحسن الفقیه و کسایی مقری و فراخری هم از آنجاست. ( از حدودالعالم ). یکی از پنج ناحیت پهله است. ( ابن المقفع از ابن الندیم ).
فرهنگ عمید
۱. سیرابی و تازگی.
۲. [مجاز] حسن حال، نیکوحالی.
۳. [مجاز] فراوانی نعمت.
۱. سیرابی و تازگی.
۲. [مجاز] حسن حال؛ نیکوحالی.
۳. [مجاز] فراوانی نعمت.
مقیاس وزن در ایران برابر چهار من تبریز.
دانشنامه عمومی
(رِ). گربه نوروزی. فصل «ری گیری»:فصل زدودن گربه نوروزی از شاخه های بادام.
ری داناوان، شخصیت اصلی در سریال درام تلویزیونی آمریکایی ری داناوان
ری یک شخصیت خیالی در جنگ ستارگان
لارنس کاسدان
جی.جی. آبرامز
مایکل آرندت
فیلمنامه نویس مایکل آرندت گفت که کاتلین کندی رئیس لوکاس فیلم برای نوشتن سه گانه دنباله در آغاز سال ۲۰۱۲ پیشنهاد کرده اما هنگامی که به او گفته شد که فیلم در مورد یک زن جدای است او با جرج لوکاس ملاقات کرد. او ابتدا به عنوان یک زن جوان به نام کیرا توصیف شده بود و آرندت او را یک زن انزوا طلب و بی پروا معرفی کرده است. آرندت گفت که این زن جوان ، شخصیت اصلی داستانش در اولین ملاقاتش با لوک اسکای واکر تحت فشار قرار دارد. ریدلی نیز یادآور شد که جی. جی. آبرامز کارگردان و نویسنده در هنگام فیلمبرداری در ابوظبی به فکر یک نام جدید با عنوان "ری" افتاد.
آبرامز نیز در ایجاد یک شخصیت مهم در سه گانه جدید در بحث های اولیه خود با نویسنده لارنس کاسدان ، اظهار داشت که در ایجاد یک مفهوم کلی زن در مرکز داستان هیجان زده است. او گفت "ما همیشه می خواستیم ری را به عنوان شخصیت مرکزی بنویسیم" و همچنین حضور دیگر زنان برای ما اهمیت داشته است. کندی اظهار داشت که "ری نسل جدید لوک اسکای واکر است". پس زمینه ری را به عنوان یک بیگانه و کسی که از حقوق خود محروم شده است ، نشان می دهد.
دیزی ریدلی پیش از اینکه نقش ری را بازی کند تا حد زیادی نا شناخته بود. ریدلی گفت که او برای این نقش ، بارها در طی هفت ماه آزمایش شده است. ریدلی به همراه تعداد دیگری از بازیگران در اواخر آوریل ۲۰۱۷ اعلام شدند. بی تجربگی و کم بودن در معرض دید اما استعداد ناشناخته او باعث شده بود آبرامز برای برگزیدن او در نقش ری متقاعد شود.کندی نیز اعلام کرد "دیسی اعتماد به نفس خوبی دارد که برای شخصیتی که ما دنبال آن بودیم، بسیار مهم بود. او این خوش بینی را در جایی که امکان دارد، نشان می دهد."
۲۹ اکتبر ۲۰۰۴ (۲۰۰۴-10-۲۹)
دانشنامه اسلامی
۱. ↑ وسائل الشیعة ج۹، ص۳۴۳-۳۴۴.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۲۱۰-۱۰۹.
...
علاوه بر حمله مغولان به شهر ری و ویرانی آن، تنوع فراوان مذهبی و ایجاد درگیری میان مذاهب مختلف، از دلایل افول ری بیان شده است. این شهر در جریان نهضت مشروطه یک بار دیگر اهمیت یافت، اما هیچ گاه به جایگاه پیشین خود بازنگشت. شهرستان ری که یکی از شهرستان های استان تهران محسوب می شود، ۲۸ امامزاده، ۴۱۸ مسجد و ۷۲ تکیه و حسینیه دارد. مدارس علمیه مختلفی از گذشته در این شهر فعال بوده اند و امروزه نیز علاوه بر چند حوزه علمیه، برخی دانشگاه ها از جمله دانشکده علوم حدیث، در این شهر دیده می شود.
ری، از کهن ترین شهرهای باستانی ایران است که قدمتش به قرن هفتم پیش از میلاد مسیح می رسد و در کتاب های مقدس زرتشتیان، از آن با نام «رَغه» یاد شده و در برخی منابع، محل تولد زرتشت و مادرش دانسته شده است. از دوران هخامنشی یکی از نقاط آباد و مهم ایران بوده و در قرون اولیه اسلام هم از مهمترین مراکز جمعیتی و سیاسی بوده و مدت ها پایتخت سلسله آل بویه و سلجوقیان.
گویش مازنی
یک من برابر با دوزاده کیلو
ری آمدن برنج به هنگام طبخ – حجیم شدن برنج بر اثر پختن
گویش دزفولی
صورت
واژه نامه بختیاریکا
رو؛ طرف؛ جانب؛ سو؛ ور
روی؛ صورت
سر؛ روی؛ بالا
یَه ری
( رِی ) قُم
پیشنهاد کاربران
روی. صورت
[The name Ray means [Counsel Protection
به چَم پشتیبان با تدبیر میشود
ری زادگاه زکریای رازی همه چیز دان ( فیلسوف، پزشک ریاضیدان و. . . ) همچنین دیدگاه چالش برانگیزی نسبت به ادیان و هستی داشت