کلمه جو
صفحه اصلی

سومری

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به سومر ۱ - از مردم سومر اهل سومر . ۲ - زبان مردم سومر .

فرهنگ عمید

۱. مربوط به سومر: هنر سومری.
۲. از مردم سومر.
۳. (اسم ) زبان این قوم.

دانشنامه عمومی

سومری (ابهام زدایی). سومری ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
سومر
زبان سومری
خط میخی سومری
معماری میان رودان
هنر میان رودان

پیشنهاد کاربران

سومر یعنی گذرگاه آب یا میان آبگذر

سومریان
سومریان، ایلامیان ، لولوبیها، کوتی ها، اورارتوها و مانناها قبل از تشکیل حکومت هخامنشی به مدت حدود 4500 سال در ایران حکم می راندند که زبان همه این ها التصاقی یا اورال - التایی بوده و این زبان ها هیچگونه قرابت و نزدیکی با زبان اریایی هایی که بعدا ( 600 تا 900 ق. م. ) به این سرزمین وارد شدند ندارند ولی از نظر ساختاری با زبانی که بعدا واز قرن ششم میلادی تورکی نامیده شد هم ریشه می باشند. دوتمدن مشهور دیگر نیز که بابلی و آشوری ها باشند از دسته زبان های سامی ( عربی و عبری امروزه ) تشکیل شده اند. این واقعیت نظر مورخین و زبان شناسان مشهور دنیا چون ویل دورانت، دیکانوف، ژ. اوپر، فریتز هومل، توفیق حاجی یف و بسیاری دیگر در مورد زبان های غیر آریایی و قدیمی ایرانیان است.
ژ. اوپر ( 1825 - 1905 . م. ) نخستین دانشمندی بود که قرابت بین زبان های خانواده اورال - آلتایی وسومری را پیش کشید. بعد از او فریتز هومل ( 1854 - 1936 ) سومر شناس آلمانی ابتدا زبان سومری را از زبانهای آلتایی شمرد ودر 1884 پیشتر رفته و با برابر نهادن واژه های سومری و تورکی و توضیح حدود 350 واژه سومری به کمک واژه های زبان تورکی بر ارتباط زبان سومری و زبان های تورکی تاکید کرد. وی از مطالعات خود به این نتیجه رسید که: شاخه ای از اجداد باستانی اقوام تورک حدود سال هاس 5000 سال قبل از میلاد از وطن خود واقع در اسیای مرکزی حرکت کرده و به آسیای مقدم امده سومرها را پدید آورده اند. آثار بازمانده از زبان سومری نشان میدهند که زبان تورکی در آن اعصار چگونه بوده اند. ( آذربایجان در سیر تاریخ ایران ، رحیم رئیس نیا، جلد2ص 869 )
سومرها به عنوان بانیان تمدن بشری، خدمات زیادی را به بشریت کرده اند. از جمله کارهای مهمی که سومریان برای بشریت انجام داده اند:
۱ - وضع قانون واداره جامعه بر اساس موازین قانونی.
۲ - اختراع خط میخی ونگاشت زبان شفاهی براساس خط مذکور.
۳ - تمام شاخه های مختلف علمی وصنعتی از سومریان آغازگردیده و در میان ملل دیگر انتشار یافت و نسل به نسل بر غنای آن افزوده شده و به این درجه از توسعه نایل آمد. با گذشت زمان و عمق یافتن تحقیقات علمی تاریخی به تدریج بر همگان آشکارمی شود که یونانیان ومصریان باستان مبنای طب , هیئت و علوم مختلف دیگر را از سومریان به ارث برده اند. ( حقوق تاریخی - علی پاشا . ص ۹۱ ) .
۴ - تقسیم روز به ۲۴ ساعت , هرساعت به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه به ۶۰ ثانیه یادگارسومریان است.
۵ - تقسیم دایره به ۳۶۰ درجه حقیقتی علمی است که در زمان سومریان مرسوم شد.
۶ - کشف آلومینیم واستفاده گسترده درصنایع مانند اکتشاف بسیاری از فلزات دیگر جزء مفاخر بشرقرن بیستم است, آلومینیم یکی از فلزات پایدار ویکی ازکم خطر ترین فلزات برای حیات بشری است و اکنون در ابعاد مختلف تمدن بشری تنیده شده است , دانشمندان معتقدند که در گذشته نه چندان دور بشر موفق به استخراج این ماده با روش گالوانیزاسیون از مواد بخصوصی شده بود , نقطه حیرت آور اینجاست که " براساس حفاری های اخیر در یکی ازقبور چینی متعلق به۲۰۰۰سال پیش اشیایی فلزی از جنس آلومینیم یافته شده است , منطقا قبول این واقعیت عجیب است زیرا آلومینیم بعد از کشف روش گالوانیزاسیون استخراج شده است " ( اولجاس سلیمان . آزی یا. استانبول ۱۹۹۲ - ص ۱۷۹ ) .
دانشمندان که درقبول این واقعیت متعلق به سرزمین چین دچار تردید بودند با کمال حیرت دریافتند که نه تنها در چین دو هزارسال قبل بلکه در سرزمین سومریان متعلق به ۵۰۰۰ سال قبل روش گالوانیزاسیون کاملا شناخته شده بوده و آلومینیم مستحیل شده است.
اولجاس سلیمان در ادامه مطلب منویسد:"بدین ترتیب با مناعت طبع باید بپذیریم روش استحاله آلومینیم متعلق به سومریان می باشد یعنی پنج هزار سال قبل از کشف روش گالوانیزاسیون این روش در تمدن سومری کاملا شناخته شده بوده است" ( اولجاس سلیمان . آزی یا. استانبول ۱۹۹۲ - ص ۱۷۹ ) .
ویژگیهای سومری
ترکی قشقایی، نسبت به دیگر شاخه های ترکی غربی، نشانه های نیرومند و ریشه داری را از ترکی سومری در خود حفظ کرده است و بدین گونه باید ادعا کنیم که پیشینه ی ادبیات مکتوب دوران نخستینه ی ترکی قشقایی در ایران به هفت هزار و دویست سال پیش می رسد. الفاظ ترکی به کار رفته در این الواح اکنون با اندک تغییرهای آوایی در ترکی قشقایی رایج است. در این جا برای نمونه برخی از قواعد ابدال، اسقاط، حذف و قلب آوایی آواکها و واکها را در سیر تاریخی ترکی سومری تا ترکی قشقایی در زیر می آوریم:

1. ابدال D در سومری به Y در قشقایی
فارسی
قشقایی
سومری
شعر و سرود
ییر
Dir
قطع کردن و بریدن
یار ( ماق )
Dar
طناب
ایپ ( ییپ )
Dip
روغن
یاغ
Dig
زمینی
یئر ( یک )
Dirig
ضخیم
یوغون
Dughud
انجام دادن
یاپ ( ماق )
Dap - tap
دشمن
یاغی
Daghi - taghi
شستن
یو ( ماق )
Du - tu
بزرگ
اولو
Dulu

2. اسقات G در سومری و یا ابدال آن به Y در قشقایی
سنگین
آغیر
Gamir
لاغر
آریق
Gariq
جوی
آرخ
Garq
بیرون
ائشیک
Gishig
تکان دادن
ایت ( مک )
Gid
کار و بیشه
ایش
Gish
درخت و گیاه
یی
Gi

3. ابدال M در سومری به Q در قشقایی
ماندن
قاله ( ماق )
Mal
شکم
قارین
Marin
ابرو
قاش
Mash
هفت
قوشا
Mosh
صدا، فریاد
کوی
Mu
خون
قان
Mun
غلام
قولو
Mulu
پرنده
قوش
Mush

4. اسقاط و یا ابدال N در سومری به Y در قشقایی
بریدگی
یاریق
Narum
گوهر
اینجی
Yinji
توده، انباشته
ییغین
Nighin
نزد، ساحل
یانگ
Nang
خوا . . .

سومریان نیاکان تورکهای قشقایی هستن چندین نویسنده از جمله پاشاصالح و پرفسور محمدتقی ذهتابی هم در این مورد کتابهایی نوشتن

ومریان نیاکان ترکان بخش دوم ✅

روشن سازی ماد ها ✅

اسناد و مدارک زیادی وجود دارند که اثبات می کنند آذربایجان از هزاران سال قبل از میلاد ( همزمان با ورود سومرها ) موطن ترکها بوده است و گروهی از سومرها هنگام مهاجرت از آسیای میانه ( از موطن های اولیه ی ترکان ) به بین النهرین جدا شده و در آنجا مسکون گشته اند و تاریخ نگاران بسیاری معتقدند سومرها قومی پروتوترک بوده اند!
حال سوالاتی در مورد اینکه چندین سال پیش ترکان به آذربایجان آمدند چرا زبان خیلی نزدیک با اسیای میانه دارند
خوب بسیار ساده است ترکان آذربایجان از قفقاز به اسیای میانه وصلند و ترکان از ترکیه تا چین متصلند و رفت و آمد های آن ها و اشتراک زبانی و فرهنگی از اسیای میانه باعث نزدیکی بیشتر ترکی آذربایجانی شده و این مهاجرت به اوایل تمدن انسان به ۸۰۰۰ سال پیش میرسد🛑

نمونه ای از نظرات و مستندات در خصوص سومرها و زبان و تاریخ آذربایجان در سطور زیر آورده شده است :

ساموئل نوح کریمر سومر شناس معروف که خیلی از لوحه های سومری را ترجمه کرده در کتاب الواح سومری صفحه ی 58 تایید می کند که سومری ها از آسیای میانه و از طریق قفقاز به آذربایجان آمده و بعد از سکونتی دراز مدت در آنجا به بین النهرین مهاجرت کرده در آنجا ساکن شدند. وی ادامه می دهد : سومرها در ایجاد تمدن آراتتا در آذربایجان و تمدن های باستانی در غرب ایران نقش بزرگی داشتند . آراتتا، 5000سال ق م در اذربایجان زندگی می کردند و بعدها از آنجا به بین النهرین کوچ کرده اند .

ب. هروزنی دانشمند چک که برای اولین بار موفق به قرائت و ترجمه ی لوحه های هیتی شد، آذربایجان را اقامتگاه ثانوی سومری ها می داند ( جامعه بزرگ شرق، ص161 ) .

رنه گروسه فرانسوی معتقد هست که سومریان بدون شک تمدن خود را از مردم آذربایجان کسب کرده اند.

چارلز بارنی عالم تاریخ شناس انگلیسی بعد از تحقیق روی آثار پیدا شده از گورتپه و حسنلو در آذربایجان به این نتیجه رسیده که صنعت فلزکاری اولین بار در آذربایجان شکل گرفته است. ( مجله میراث فرهنگی، سال3، شماره 5، ص 53 )

هنری فیلد در کتاب "مردم شناسی ایران ، صفحه 175" سکونت سومر ها در آذربایجان و جنوب خزر را ثابت میکند.

دل هایمزِ ، "Dell Hymes" پژوهشگر و زبانشناس وابسته به دانشگاه شیکاگو در بخش انسان شناسی در رابطه با ارتباط ریاضی بین زبانها تحقیقی انجام داده و 200 لغت انگلیسی را در دو زبان "سومری و ترکی " مقایسه کرده است. او در پژوهش چاپ شدهاش رابطه مشترک این دو زبان را با مشابهت های لغوی موجود اثبات کرده است. به این صورت که بعد از 2000 سال گسست از یک زبان مرده ریشه لغات در زبان ترکی امروزی زنده است و مورد تکلم واقع میشود.


فریتز هومئلhommel Fritz در ترجمه لوحه های سومری، بیش از 300 کلمه ترکی پیدا کرد، کلماتی که اکثرا به همان شکل قدیمی اش در ترکی امروزی هنوز هم به کار برده میشود، و لذا هومئل با استناد به کشفیات علمی خود از کتیبه ها و لوحه های سومری، زبان سومری را به عنوان ریشه زبان ترکی و "پروتو ترک" معرفی کرد.

فریتز هومئل :"دسته ای از اقوام ترک قدیم ، تقریبا 5000سال قبل از میلاد ، از وطن اصلی در آسیای میانه جدا حرکت کرده و به آسیای نزدیک آمده و تمدن سومرها را بنا کردند . آثار به جا مانده از زبان سومری نشان می دهد که در آن اعصار زبان ترکی چگونه بوده است . " ( آذربایجان در سیر تاریخ ، رئیس نیا، ج2، ص869 )

علاوه بر فریتز هومئل، دیاکونوف مورخ روسی نیز 100 کلمه ی مشترک بین زبان ترکی و سومری را مطرح می کند .


اگر ما ترکی روانی که از اورخون یعنی ۳۰۰ سال قبل اسلام در دسترس داریم را بخوانیم فرم کامل ترکی امروزی را گرفته است 🛑

اگر تاریخ آذربایجان را بخوانیم مستقیما به آتیرپاتقان میرسیم که شواهد نشانگر مادی بودن آن است

اگر ترکی ۳۰۰ سال یا ۴۰۰ سال قبل اسلام فرم امروزی گرفته است پس در دوره ماد کاملا فرم پروترکی و خام دارد همانند سومری اما نزدیک تر به ترکی امروزی

ماد به اتحادیه یا دولتی از اقوام گفته میشده است که ترک ها بعدا قدرتمند از همه بخاطر قدرت آتروپاتقان یا آذربایجان شدند آتورپات ملک ترک بوده که به صورت رک ترکی آذربهادر مشهود است که بعدا توسط مرکزیت آتورپات قدرت ترکان زیاد شده و بر قوم های اندک و کم جمعیت نسبت به ضریب جمعیت زیاد شده اند فرضش بر اینکه ۳ هزار مثلا ارمنی وجود داشته و اکثرا مناطق خالی بوده و یا مناطقی دست ملت های دیگر بوده و اشاره بر یک منطقه ادعا بر کل مناطق داشته باشد،
همانند اینکه پلنگ ادعا کند کل جنگل مال من است
حال منطقه مال کسیست که فرهنگش اسامی آن و غالبا مردم آن منطقه غالب آنجا هستند.

ترکان سومری دارای تمدنی والا و با قدمتی درحدود ۷ الی ۸ هزارسال می باشند.

سومر یک کلمه مرکب ترکی است که از دو واژه” سوم”به معنی کامل، خالص، توپر، تنومند ودرشت و”آر” به معنی مرد قهرمان وجنگنده تشکیل شده است.

سومر به زبان ترکی باستان معنی مرد کامل می دهد این واژه هنوزهم دراردبیل کاربرد دارد.

اردبیل



مثلا طایفه ای در یکی ازروستاهای حوالی اردبیل زندگی می کنند که سومرین که به غلط ثمرین نوشته می شود نام دارد که به شجاعت و دلیری شهره اند، کلمه سومرین ازدو واژه سوم ارین ( آره ن ) تشکیل شده که که درزبان ترکی اره ن به معنی مردان می باشد و سومرین معنی مردان کامل می دهد.

همچنین درکلمه سومو یا سومی که یک نان محلی دراردبیل می باشد به این واژه بر می خوریم و درزبان ترکی به معنی نان کامل یا توپر است

زبان سومری زبانی است که به ترکی هیچ ربطی ندارد

درود ُ سپاس بر خوانندگان
اینکه یکی از زبان شناسان زبان سومری را با اورال آلتایی نزدیک دانسته ، زبان شناسان دیگری هم بین سومری و زبانهای پیوندی ( التصاقی ) دیگر نزدیکی و ارتباط قائل شده اند مانند زبان گرجی وچچنی.
تازه گرجها و چچنها نسبت به ترکها، به جغرافیای سومر بسیار نزدیکتر بودند ( سرزمین اصلی ترکها شمال آسیاست )
زبانهای پیوندی در دنیا بسیار زیادند و هر کدام از آنها به یک اندازه می توانند با سومری ارتباط داشته باشند ولی این تنها ترکیه بود که با شادی زایدالوصفی این فرضیه را پذیرفت بلکه بتواند تاریخ 800 ساله حضور ترکان در آسیای غربی را به 5000 سال برساند و هم بامصادره یک تمدن کهن ( بدون صاحب و ادعا ) بتواند از ننگی که پدرانشان در بیابانگردی و غارت و کشتار برای آنها ساخته اند رهایی یابد.

سومری ها اجداد ترکان ✅
سومری ها ترک هستند!

پاسخگویی به اشخاصی که سومری هارا ترک نمیدانند. ♦️

زبان ترکی محتملا ۳۰۰ سال یا ۴۰۰ سال قبل اسلام شکل شبیه امروزی گرفته است و اشتراکات با زبان سومری ۸۰۰۰ سال پیش یا ۶۰۰۰ سال پیش معجزه است
اگر نگاهی به عیلام کنیم کلمات بسیار سایه واری مشترک است که از نیای مشترک زبان ها مشترک است اما اگر به سومری نگاه کنیم رسما کلمات ترکی مطلق میبینیم کلماتی که با ۸۰۰۰ سال فاصله بسیار نزدیک به ترکی است
آقایان متن سومری میگذارند و میگویند نگاه کن و ببین این کجایش ترکیست!❇️

آن ها نمیدانند که ما درباره زبان پروترکی حرف میزنیم زبان بن ترکی
آن زبانی که شکل خام دارد و این همه اشتراک فوق العاده است ما انتظار این را نداشته باشیم که فرم رک ترکی داشته باشد
سومریان به دیوار دورو گویند در ترکی دورماق به معنی ایستادن است!

سومریان به خانه آب گویند در ترکی او گویند.

سومریان به سگ اور - ur گویند در ترکی به پارس کردن هورمک گویند.

سومری ها به واژه ی چه - چی minu گویند در ترکی nə - nimə گویند.

در سومری به امتحان کردن danu گویند در ترکی به صورت دنمک رایج است.

در سومری به دراز گوز گویند در ترکی اوزون گویند.

به موی سر در سومری سو / سوهور گویند در ترکی ساچ گویند.

در سومری به پوست بار گویند در ترکی دری گویند. ( در فارسی به صورت در وجود دارد )

به زبان و لیسیدن در سومری eme گویند در ترکی به مکیدن اممک گویند.

به بدنه ی پا و راه رفتن guru گویند در ترکی به راه رفتن یریمک یا یورومک گویند.

به غذا دادن و بعضا خوردن در سومری سو گویند در ترکی به آب و به نوعی مکیدن سومورماق یا سورماق گویند.

به جگر در سومری اور / با گویند در ترکی به قلب اورک و به جگر باغیر گویند ( همچنین هر دو در ترکی به معنای احساسی بکار میروند که در ترکی دومین بخش احساسی بعد قلب است - باغری چاتلاماق )

به خواب در سومری u و به رویا udir گویند در ترکی به خواب اویکو و به خوابیدن اویوماق گویند.

به شنا کردن در سومری us گویند در ترکی �zmək گویند.

به دادن در سومری با گویند در ترکی برمک گویند. ( ورمک )

به مردن در سومری هال /هالام گویند و به کشتن گیل /گیلیم گویند در ترکی به مردن �lmək و به قطع کردن قیرماق گویند.

به سیل در سومری آرو گویند در ترکی به جویبار ارخ گویند.

به آتش گرفتن در سومری izi گویند در ترکی به گرما ایستی یا ایسی گویند.

به سوزاندن در سومری تاب گویند در ترکی به بسیار گرم داغ و به ویران کردن داغیتماق گویند. ( در فارسی به صورت تب و داغ دیده شده است )

در سومری به نوک سور گویند در ترکی به چیز تیز سیوی و ساویده شدن یا پوست کندن سییرمک گویند. ( در فارسی ساویده شدن ساویده شدن مهاجر است. )

به گفتن و صدا زدن در سومری سا گویند در ترکی به صدا سس و به صدا زدن سسلمک گویند.

در سومری به اطراف قار/قور/کار گویند در ترکی به ساحل و به کنار قیراق گویند همچنین به ساحل قیی یا کیی گویند.

در سومری به دست کیش گویند در ترکی به بدنه ی پا قیش گویند.

در سومری به سیاه قیق گویند در ترکی به تیره قویو یا قویوق گویند.

در سومری به خدا دینگیر گویند در ترکی تانری ( تانگری ) گویند.

به شن و گرد خاک در سومری اوکوم گویند در ترکی به شن قوم گویند.

به پر در سومری de گویند در ترکی به پر dolu گویند.

به سقف در سومری تا گویند در ترکی به سقف دام گویند

این فقط بخش کوچکی از اشتراکات عظیم با زبان ۸۰۰۰ سال پیش است خیلی از لغات از بین رفته بعضا تبدیل شده و حال با این قدرت باز این همه مشترک است

به اعداد اشاره میکنند و میگویند ترکی نیست گفتنی است که اعداد ترکی امروزی نوپا هستند و به ریشه ی اصلی وصل هستند همانند یتدی یا یتمیش که فرم امروزی دارند و قدمت زیادی ندارد

فرم اعداد سومری دقیقا مثل ترکی است

دیش : یک
او : ده

او - دیش ( سومری )
یازده

اون بیر ( ترکی )
یازده

بعضی واژگانی که با زبان های دیگر مشترک است با ترکی هم مشترک است و آن ها از این قضیه سو استفاده میکنند و مثلا ردیه برای ترک نبودن سومر یا اثباتیه برای خودشان مینویسند
مثال : بال در فارسی به معنی پر و در سومری بال به معنی پرواز کردن و پر است که در ترکی به صورت دال به معنی شاخه وجود دارد. 🛑

درود ُ سپاس بر خردمندان و اندیشه ورزان
هر زبانی در دنیا مشتمل بر صدها هزار بلکه بیش از یک میلیون واژه است و شباهت اتفاقی در حد چند صد کلمه بین دو زبان حتا غیر خویشاوند کاملا امکانپذیر است ( هرچند برخی مثالهای شما حتا نزدیک هم نبود چه برسه به شبیه ) .
و هر زبان دیگری هم این مقایسه را با سومری انجام دهد، شاید نتایج بهتری از ترکی هم بگیرد ولی هرگز این اجازه را به خود نمی دهد که یک زبان وتمدن هزاران سال پیش ( به گفته شما 8000 سال ) را به چنین علل نازلی ( پیوندی بودن هر دو زبان، با وجود زبانهای پیوندی بسیار در جهان ) از آن خود بداند.
ما، مادها و هخامنشیان را از خود می دانیم، چرا؟ چون هم سرزمینمان با آنها مشترک است وهم پادشاهان در سنگ نوشته ها ( مانند داریوش ) ، مهرها وغیره ( مانند منشور کوروش ) خود را آریایی و پارسی شناسانده اند وهم تاریخنویسان ملل دیگر مانند هرودوت یونانی یا منابع عبری و دیگران، آنها را آریایی و پارسی معرفی کرده اند و هم ادیبان و شاعران در سده های گذشته بر اساس کتابهای کهن این شناخت را ایجاد کرده اند مانند فردوسی، اسدی توسی و نظامی.
اکنون نیز پس از گذشت نزدیک به 3000 سال میتوانیم به راحتی پارسی نوین را با پارسی باستان مقایسه کنیم و ریشه واژگانمان را در آن بیابیم.
شما جطور؟ کدام یک از دلایل ذکر شده را میتوانید برای ترک بودن سومرها مثال بزنید؟ آیا جغرافیای سومر در حال حاضر ترک زبان است؟ آیا سنگنوشته ای کتابی چیزی وجود دارد که سومر را ترک معرفی کرده باشد؟ آیا مورخان باستان سخن شما را تایید می کنند؟ آیا به ذخیره ژنتیکی مردم سومر دست پیدا کرده اید که آن را دست آویز قرار دهید؟
فقط چون زبانشان پیوندی بوده؟ که گرجها و چچنها به ترکها سزاوارترند. حتا زبان دراویدیان هند و زبانهای ژاپنی، کره ای، باسکی در اسپانیا و زبانهای بومی در آفریقا نیز پیوندی و التصاقیست، مگر اینکه بگوییم همه اینها هم ترکند.
ما حتا به خود اجازه نداده ایم که تمدن ایلام در جنوب خاوری یا شهر سوخته 5000 ساله در زابل یا تمدن 8000 ساله جیرفت یا تمدن 7000 ساله سیَلک کاشان را آریایی بنامیم چون سند و مدرک قوی وجود ندارد، با اینکه با آنها در یک سرزمین هستیم و حتا شواهدی نشان می دهد که ایرانویج ( خواستگاه آریاییان ) همین جا ایران و خوارزم بوده واز اینجا به هند و اروپا رفته اند.
اگر ترکیه بدون داشتن سند قطعی و مدرک خدشه ناپذیر، سومر را ترک می کند ( در جهت تمدن سازی دروغین ترکی ) و شماها هم دنباله رو آن می شوید، این کار را پیشتر هم کرده بود و کردها را به راحتی و بدون داشتن دلیل ترک کرده و نام ترکهای کوهستانی را بر آنها نهاده بود به طوریکه
کردها حتا اجازه سخن کردی راهم در شهرهایشان نداشتند.

با این حال از جناب دودانگه به خاطر زحمتی که در نوشتن مطلبشان کشیده اند سپاسگزارم.

پاسخ به مغلطه های کاربران دودانگه و دیگران : ( شوربختانه علائم روی آواهای لاتین در صورت نوشتن در این تارنما چاپ نمی شود، از همین رو در درون کمانَکی آن را یادآوری کردم ) :مغالطه نخست:می گوید نیاکان ترکان سومری بودند و سپس می گوید پس سومریان ترک بودند. ( تناقض، اگر بخش نخست درست باشد، پس ترکان سومری هستند و نه وارونه آن ) .
خانه در سومری tuš می شود که با اِو ترکی هیچ اشتراکی ندارد. چه بسا اگر به گفته کاربر بالا سومری ها به خانه، آب هم بگویند به اِو ترکی هیچ گونه اشتراک آوایی ندارد. ( حتی در این واژه دو سه آوایی )
سومریان به سگ، ur و در ترکی به واق واق کردن سگ، havlama می گویند. چنانچه اگر این کاربر هم درست بگوید، این دو واژه نه به یکدیگر همانند هستند و نه مصداق یکسانی دارند. ( همانند سازی به هر شیوه ای کار پانمغولان هست ) .
در سومری به چه ( what ) :a - na ، و همچنینam ) ( داشتن علامت روی a ) :
am[A. AN]: the Sumerian enclitic copula - 'to be', occurs after a noun [e. g. , William king - is]; who, which
what; ( same ) as, like ( in scholarly lists ) . ( این واژگان با آنچه ترکان می گویند اشتراک آوایی ندارند. فاجعه اینجاست که واژه ای دو آوایی یا سه آوایی از سومری می اورد که تنها با یک آوای ترکی برابری می کند، و برابر دانستن واژه دو یا سه آوایی با آن مغلطه محض است. )
برای امتحان کردن ( examine ) در سومری واژگان زیر را بکار می بردند:umuš, uš ) . ( bar. . . aka ) . . . ( igi. . . kar ) ) . من واژه دانو را در زبان سومری جستجو کردم و چیزی پیدا نکردم. با آوردن خاستگاه و شماره برگه داوش ( ادعا ) خود را بیاُستانید. منبع موثق درباره همین واژه.
bar. . . aka: to choose; to examine ( 'to open; to see; to select' 'to do' ) .
igi. . . kar: to look upon; to examine, inspect; to select ( often with - si - ) ( 'eyes' 'to illuminate' ) .
umuš, uš: discernment; intelligence; reflection, consideration; decision ( u6
, 'to be impressed' m�s, 'to
examine, inspect' ) .
اینکه در سومری به شنا کردن چه می گویند، برای من روشن نیست ولی چه همانندی آوایی وجود دارد اینکه واژه دو آوایی با واژه پنج آوایی تنها یک آوای مشترک داشته باشند، نشان از ریشه یکسان آن است؟؟
به سقف در زبان سومری: ur: roof; entrance; mountain pass; beam, rafter ( با علامت بالای u ) و نه آنچه کاربر بالا می گوید ( تا ) . واژه برابر ترکی آن نیز از بام پارسی گرفته شده است ( واژگان پارسی همخانواده با بام: بام، بامداد، بامشاد، پشت بام ) .
در زبان سومری واژه de معناهای بسیار زیادی می دهد، اگر هم علائم آواساز روی e را در زبان سومری در نظر بگیریم، معناهای دیگر را نیز باید افزود: برای نمونه:de: to pour ( often with - ni - ) ; to water; to increase, be full; to shape, form; to instruct; to sink ( علامت روی آوای e ) ، این یک واژه دو آوایی تنها در یک آوا با واژه مورد نظر بیش از سه آواییِ این کاربر برابر است، خود گویای مغلطه است.
سومریان به شن و گرد وخاک چنین می گفتند:
sahar: silt, dust, sand, earth, mud, loam; rubbish; sediment ( علامت زیر h ) ( شن و. . . . )
ukum: dust ( devil ) ( گردو خاک و غبار )
در زبان ترکی به شن kum و به گرد و خاک ( toz ) می گویند: ( مغالطه کاربر بالا: اینهمان و برابر قرار دادن شن با گرد و خاک. افزون بر این در زبان انگلیسی به شن sand می گویند که با واژه sahar سومری در دو آوا همانند هست، پس آیا باید گفت زبان سومری و انگلیسی از یک ریشه هستند؟خیر. )
در سومری به سیاه و تاریک :gig, gig, gi, ge, gi, ge . ( روی آوای نخستین گ در دومین واژه و پنجمین و ششمین واژه علامت هست و در هیچکدام از آنها واژه قیق به چشم نمی خورد ) . با فرض درستی دیدگاه کاربر مغول بالا آیا همانندی با یک آوا سنجه وملاک بر همانندی آن واژه است؟
در سومری به دست su ( با علامت روی s ) می گفتند ( که سومری ها خود به دست چنین می گفتند ) . واژگان دیگری نیز هست که یک نمونه آن
silig: hand
kisib: n. , hand; fist; seal; sealed bulla; receipt ( cf. , kes, 'to snatch; to bind' ) .
v. , to seal. ( اگر مراد ایشان این واژه است، این واژه بیشتر به معنای مهر و موم کردن است و با مشت چسباندن می باشد. و هیچ پیوندی با پا و بخش های دیگر پا ندارد. ) نگاه به استدلال کنید:در سومری به دست کیش گویند در ترکی به بدنه ی پا قیش!!! ( ما هم به پشمهای چهره ریش می گوییم. خخ هنوز ساده ترین اصل استدلال را نمی دانند که باید درباره مصداق یکسانی سخن گفته شود. ( مغالطه ) .
چون حوصله پاسخ به این هرزه گویی ها را ندارم، دربارۀ چند واژه بنابر گفته خود کاربران پانمغول پیش می روم:درباره تاب و داغ بگویم که واژه تاب یا تابیدن یا تاباندن در کنار واژه داغ که در پارسی میان به گونه های
داغ= daq داغ، نشان، علامت، نشانی که به روگای ( = در اثر ) سوختن در پوست پدیدار می شود
داک= dak ( = داغ )
داکِکونَتَن= dakekunatan کوفتن، کوبیدن
بکار می رفته از واژگان پارسی هستند. نخست اگر فرمایش این کاربر درست باشد و در سومری به سوزاندن تاب گفته شود، آنگاه می توان این واژه را با واژه تابیدن از یک بُن گرفت. ( خوب اینکه نزدیکی پارسی را به سومری می رساند تا زبان دیگری. ) مو به سو نزدیکی بیشتری دارد یا به ساچ؟؟در زبان سومری به سدا، سا می گویند و در ترکی سس! خوب پارسی که نزدیکتر شد. ولی ما بمانند این کاربر مغالطه نمی کنیم.
یکی از دوستان در همین تارنما در بخش دیدگاه ها درباره واژه ( ( من ) ) واژگان مشترک سومری و پارسی را نشان داده اند ولی آیا باید گفت این دو زبان از یک ریشه اند؟؟خیر. نیاز به برهان و استدلال های قوی است.
پانمغولان در نظر داشته باشید، با مغلطه کاری و همانندی یک آوا از یک واژه دوآوایی با یک واژه چهار پنج آوایی نمی توان چیزی را اثبات کرد.
برای اینکه دو زبان را از یک ریشه دانست، نیاز هست که نخست به خود شمارگان و عددها نگاه شود ( بویژه 1 تا 10 ) اگر همانندی میان عددها در زبان ها وجود داشت، دلیل بسیار استواری برای یک ریشه بودن دو زبان است همانند زبان های هندواروپایی. ولی در زبان ترکی و سومری همپوشانی و اشتراک عددی وجود ندارد. درباره فرم اعداد نیز باید گفت یا باید عدد 10 سمت چپ باشد یا راست بمانند موصوف و صفت. در زبان چینی نیز اعداد به همان صورتی که کاربر بالا درباره زبان سومری گفت، بکار می رود، پس آیا باید گفت زبان چینی و سومری از یک بُن و ریشه هستند؟؟خیر . و آیا چون در زبان پارسی موصوف و صفت وارونۀ زبانهای اروپایی یا تاتی بکار می رود، نشان از این دارد که از یک ریشه نیستند؟خیر.
در پایان با این برهان ( !! ) های آبدوخیاری ره به جایی نخواهید برد. باور کنید که نیاز به زمان فراوانی است تا دیگر مغالطه ها این کاربران را در اینجا نشان دهم. یا کاربر نخستین به نام علی اصغر که قشقائی را به زبان سومری پیوند داده و واژگانی که ردیف کرده، بیشترشان اصلا به این شکلی که گفته نیستند و دلبخواهی در آوای واژگان سومری دست برده است. برای پژوهش خودتان می توانید منبع زیر را بخوانید:
Sumerian Lexicon Version 3. 0 by John A. Halloran.
این سخن دکارت است که می گوید هیچگاه از حکم به فرض نرسید بلکه باید از فرض به حکم رسید حتی اگر این حکم به زیانتان باشد. چرا که در مورد نخست، فرض ها را آنجور که دوست داریم می چینیم و این یک مغالطه یا پاراگویی خواهد بود. بمانند شما کاربران پانمغول که نخست حکم می دهید سومری مغولی است، سپس بدنبال فرض های پوچ و بی درونمایه می گردید.

ترک زبانهای عزیز ایرانی که ایرانی اصل هستند نه نژاد اقوام بیگانه اما متاسفانه برخی از آنها دچار تعصب شدند و منابع دستکاری شده و غیرمعتبر و غیر تاریخی را صرفا جهت بزرگ کردن تورکهای باستانی را ملاک خود قرار دادند!
درصور تیکه هم هرودوت هم تاریخ نگاران خارجی غربی بسیاری هم شعرای نامی ایران از تورک باستانی بخاطر تجاوزات و کشتار بسیار ملل مختلف به بدی و بدون دستاورد علمی یاد کردند.
این دوستان باید قوانین ژنتیک مندل و علم نوین مطالعه کنند در فرآیند تولد اولین نسل حاصل ازدواج ژنهای زرد و سیاه بر ژن سفید در ساختار چهره غالب هست برای اینکه حاصل فرآیند ازدواج نژاد سفید و نژاد زرد یا نژاد سفید و نژاد سیاه بشه غیر ساختار شکل نژاد زرد و سیاه باید چند نسل حداقل سه نسل بیشتر باید زاد و ولد با نژاد سفید رخ دهد یعنی یک سفید با زرد یا سیاه وصلت کند فرزند شکل نژاد زرد و سیاه خواهد شد پس فرزند آنها و نوه آنها باید باز با نژاد سفید خالص وصلت کند تا فرزند بعد حداقل سه نسل اصلاح نژاد با نژاد سفید تبدیل به نژاد سفید یا کلا غیر زرد و غیر سیاه شود پس در فلات ایران باید نژاد سفید آریا مثل پارس باستانی بیشتر از نژاد زرد و سیاه موجود بوده که حاصل ازدواج ها برای ایجاد اتحاد و آشتی بین قبایل باستانی ایرانی به شکل امروزی قیافه ایرانیان درآید که بیشتر قیافه کنونی ایرانیان نه زرد نه سیاه نه سفید خالص هست پس اینقدر نیاکان خودشان را به تورکهای باستانی نسبت ندهند چون بیشتر ژنومهای سفید در فرآیند اصلاح نژاد و تغییراتشان اثر کرده نه زرد و سیاه!
در طول تاریخ بسیار از شهرها که تحت تجاوز حاکمان غیر پارسی بودند زبانشان به اجبار تغییر کرده اگر گذری در بررسی های ژنتیک ایرانیان کنند میفهمند یک نژادی برابر مجموعه از ژنومهای مختلف در همه شهرها هست که ژن سفید آریا بیشتر از سایر ژنومها در هر خون ایرانی هست که بر حسب شرایط غذایی و اقلیم غالب و مغلوب میشود اما مغلوب در چهره باشد دلیلی بر نبود آن نیست یعنی ترکمنهای عزیز و سیاه چهره های عزیز ایران ژنومهای سفید آریا دارند اما زاد و ولد با نژاد سفید کمتر رخ داد تا دقیقا شکل مردمان بقیه شهرهای ایران شوند. آن دسته از متعصبین تورک زبانهای ایرانی از ترکیه یاد بگیرند با اینکه پیشینه کامل نژاد زرد مغولی داشتند اما چون با اصلاح نژاد زیاد با اروپاییان و قبلش با سفید پارس تازه در چند صد سال اخیر مشابه ایرانیان و لبنانیها شدند خودشان را دیگر آسیایی و تورک خالص نمیدانند و اروپایی میدانند اول همه رسم خط خودش را از المانی تقلید کرد قبلش از پارسی تقلید میکرد و اکنون تمام سعی دارند وارد اتحادیه اروپا شوند!


کلمات دیگر: