کلمه جو
صفحه اصلی

توطئه


مترادف توطئه : اسباب چینی، تبانی، دسیسه، دوزوکلک، زمینه سازی، ساخت وپاخت، مقدمه چینی

برابر پارسی : ساخت وپاخت، زد و بند، نیرنگ

فارسی به انگلیسی

cabal, collusion, conspiracy, intrigue, machination, plot, skullduggery

plot, conspiracy


cabal, collusion, conspiracy, intrigue, machination, plot


مترادف و متضاد

shift (اسم)
تعویض، تغییر، تناوب، نوبت، استعداد، تعبیه، ابتکار، حقه، عوض، انتقال، توطئه، تغییر مکان، تغییر جهت، نوبت کار، مبدله، نقشه خائنانه

underplot (اسم)
دوز و کلک، توطئه، داستان فرعی، دسیسه محرمانه

frame-up (اسم)
دوز و کلک، دسیسه، توطئه

plot (اسم)
نقطه، قطعه، طرح، نقشه، دسیسه، توطئه، موضوع، موضوع اصلی

conspiracy (اسم)
دسیسه، توطئه، نقشه خیانت امیز

اسباب‌چینی، تبانی، دسیسه، دوزوکلک، زمینه‌سازی، ساخت‌وپاخت، مقدمه‌چینی


فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) آماده کردن . ۲ - پست و هموار ساختن . ۳ - باهم ساختن . ۴ - مقدمه چیدن برای وصول به امری.۵ - ( اسم ) مقدمه چینی زمینه سازی . ۶ - ساخت و پاخت .

گسترده و آماده کردن، پست وهموارساختن، نرم و آسان، گردانیدن، مقدمه چینی برای انجام دادن کاری، زمینه سازی

فرهنگ معین

(تُ طِ ئِ ) [ ع . توطئة ] (مص م . ) ۱ - آماده کردن . ۲ - مقدمه چیدن برای انجام کاری ، زمینه سازی .

لغت نامه دهخدا

( توطئة ) توطئة. [ ت َ طِ ءَ ] ( ع مص ) سپردن و سپرانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بپا کوفتن. ( از اقرب الموارد ). || آماده نمودن. || نرم کردن. ( زوزنی ). نرم و آسان گردانیدن. || پست کردن. یقال : وطأاﷲ تعالی. || تکرار قافیه کردن در شعر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || با هم ساختن. || مقدمه چیدن برای وصول به امری. || ( اِ )مقدمه چینی. زمینه سازی. ساخت و پاخت. ( فرهنگ فارسی معین ). تمهید مدعا و زمینه سازی و طرح و تشریفات. ( از ناظم الاطباء ). || در تداول امروز، دسته بندی سیاسی و غیرسیاسی علیه کسی یا گروهی یا حکومتی و با کردن صرف شود و توطئه گر نعت فاعلی این کلمه است.

توطئة. [ ت َ طِ ءَ ] (ع مص ) سپردن و سپرانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بپا کوفتن . (از اقرب الموارد). || آماده نمودن . || نرم کردن . (زوزنی ). نرم و آسان گردانیدن . || پست کردن . یقال : وطأاﷲ تعالی . || تکرار قافیه کردن در شعر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || با هم ساختن . || مقدمه چیدن برای وصول به امری . || (اِ)مقدمه چینی . زمینه سازی . ساخت و پاخت . (فرهنگ فارسی معین ). تمهید مدعا و زمینه سازی و طرح و تشریفات . (از ناظم الاطباء). || در تداول امروز، دسته بندی سیاسی و غیرسیاسی علیه کسی یا گروهی یا حکومتی و با کردن صرف شود و توطئه گر نعت فاعلی این کلمه است .


فرهنگ عمید

مقدمه چیدن برای انجام دادن کاری، زمینه سازی.

دانشنامه عمومی

توطئه یا دسیسه، (به انگلیسی: Conspiracy) به مجموعه ای از نقشه های پرحیله گفته می شود، که توسط فرد دسیسه گر طراحی و اجرا می گردد تا وی در نهایت به نتیجهٔ موردِ دلخواه خود دست یابد. در هنرهای نمایشی، مجموعهٔ درگیری ها و موانعی که یکی از شخصیت های نمایشنامه طراحی می کند تا به نتیجهٔ مورد نظر خود برسد را دسیسه می نامند.
تهمت
تفکر استراتژیک
تخریب شخصیت
دسیسه (فیلم)
توطئه (فیلم ۲۰۰۸). توطئه (انگلیسی: Conspiracy) فیلمی در ژانر اکشن به کارگردانی آدام مارکوس است که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به وال کیلمر، گری کول، و جنیفر اسپوزیتو اشاره کرد.

توطئه (فیلم). توطئه (فیلم) فیلمی به کارگردانی و نویسندگی علی قوی تن ساختهٔ سال ۱۳۷۴ است.

دانشنامه آزاد فارسی

توطئه
رجوع شود به:تبانی

فرهنگ فارسی ساره

نیرنگ


جدول کلمات

دسیسه

پیشنهاد کاربران

دسائس

غرض بد

بند و بست

پاپوش دوختن

《 پارسی را پاس بِداریم》
توطئه
واژه ای اَرَبی که مینه یِ ناکی ( مَنفی ) دارَد ، پیش نَهادها :
اَندَرفَریب ، اَنَدَرفَریفت
دَرفَریب ، دَرفَریفت
نِفَریب ، نِفَریفت ( نِ : پیش وَند = پایین ، زیر ، فَرو ، نَغشه بَدسِگالانه ای را دُر نَهان کِشیدَن )
آفَریب ، آفَریفت ( آ : پیش وَند = به کَردار آوَردَن )
مَتَل : توطئه یِ خائنانه = اَندَرفَریبِ ویناسانه
💡خائِن ، خیانَت وَ . . . اَز بُنیاد پارسی ست که اَرَبیده گَشته اَست وَ هَمان گُناه اَست که دَر پارسیِ میانه ویناس گُفته می شُده اَست .
واکاویِ ویناس : وی - ناس
وی = جُدا
ناس = مَردُمان ( دَر لاتین : nation : nat - ion )
ویناس = اَز مَردُمان خود جُدا گَشته وُ با دُشمَن هَمکاری کَرده.
بازسازی : می توَان واژه یِ کُهَنِ ویناس را دوباره دَر این کاربُرد به کار گِرِفت : ویناسیدَن
خائِن = ویناسَنده
خیانَت = ویناسِش


کلمات دیگر: