مترادف توطئه : اسباب چینی، تبانی، دسیسه، دوزوکلک، زمینه سازی، ساخت وپاخت، مقدمه چینی
برابر پارسی : ساخت وپاخت، زد و بند، نیرنگ
plot, conspiracy
cabal, collusion, conspiracy, intrigue, machination, plot
اسبابچینی، تبانی، دسیسه، دوزوکلک، زمینهسازی، ساختوپاخت، مقدمهچینی
توطئة. [ ت َ طِ ءَ ] (ع مص ) سپردن و سپرانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بپا کوفتن . (از اقرب الموارد). || آماده نمودن . || نرم کردن . (زوزنی ). نرم و آسان گردانیدن . || پست کردن . یقال : وطأاﷲ تعالی . || تکرار قافیه کردن در شعر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || با هم ساختن . || مقدمه چیدن برای وصول به امری . || (اِ)مقدمه چینی . زمینه سازی . ساخت و پاخت . (فرهنگ فارسی معین ). تمهید مدعا و زمینه سازی و طرح و تشریفات . (از ناظم الاطباء). || در تداول امروز، دسته بندی سیاسی و غیرسیاسی علیه کسی یا گروهی یا حکومتی و با کردن صرف شود و توطئه گر نعت فاعلی این کلمه است .
نیرنگ