مترادف انعکاس : بازتاب، پژواک، طنین، عکس العمل، واژگونی
برابر پارسی : باز تاب، بازتاب، بازخورد، پژواک
image, reflection, repercussion, mirror
reflection, reaction
انعکاس , باز تاب , انديشه , تفکر , پژواک , نقض , برگشت , واژگون سازي , واژگوني
بازتاب، پژواک، طنین، عکسالعمل
واژگونی
۱. بازتاب، پژواک، طنین، عکسالعمل
۲. واژگونی
با مفروض بودن نقطهای مانند o در یک صفحه یا فضا، نگاشتی از صفحه یا فضا به خودش که هر نقطه را به نقطۀ منعکس آن نسبت به دایره یا کرهای به مرکز o مینگارد
بازتاب، بازخورد، پژواک