کلمه جو
صفحه اصلی

برنوس

فارسی به انگلیسی

burnoose, burnous


مترادف و متضاد

burnous (اسم)
برنوس، رداء

burnouse (اسم)
برنوس، رداء

فرهنگ فارسی

لشکر و لشکری قشون و لشکر و سپاه .

لغت نامه دهخدا

برنوس. [ ب َ / ب ُ ] ( اِ ) لشکر و لشکری. ( برهان ) ( از آنندراج ). قشون و لشکر سپاه. ( ناظم الاطباء ). || ( اِخ ) نام یکی از سپه داران است. ( برهان ). برنوش. و رجوع به برنوش شود.

دانشنامه عمومی

برِنوس (Brennus) نام دو تن از سرکردگان سلتی در روزگار باستان است:
گل ها (فرانسه)
نام برنوس بیشتر به عنوان یک لقب پیش از نام می آید و معنایش می تواند دلیر،پی وَرز و سخت باشد. از واژگان کهن سلتی که از سلتی بریتانیایی مشتق شده اند واژه Brenin معنای شاه را می دهد.
در کتابهای کهن اروپایی از کسی به نام برنیوس نام برده شده که روم را شکست دادوشاید این شخصیت جلوه ای از دو برنوس تاریخی بوده باشد.

[بَ / بُ] لشکر و لشکری؛ قشون و لشکر سپاه. || (اِسم خاص) نام یکی از سپه داران است؛ برنوش. (رک دهخدا)


دانشنامه آزاد فارسی

بِرِنوس (قرن ۳پ م)(Brennus)
رئیس سلت های گالاتیا یا غلاطیه در آسیای صغیر (قرن ۳پ م). گُل ها را در دو حمله به مقدونیه و تراس (تراکیه) رهبری کرد. گُل ها در دومین حمله تا دِلفی پیش رفتند (۲۷۹پ م) ولی مقاومت دلیرانۀ شهروندان، آنان را عقب راند. سرانجام بِرنوس خودکشی را به عقب نشینی ترجیح داد.


کلمات دیگر: