شهریستا در ۱۲ کیلومتری شمال غربی لس آنجلس در ایالت کالیفرنیا کنار اقیانوس کبیر . مرکز تهیه فیلمهای سینمایی آمریکا میباشد .
هالیوود
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
هالیوود ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
هالیوود، آلاباما
هالیوود، فلوریدا
سینمای آمریکا
هالیوود، آلاباما
هالیوود، فلوریدا
سینمای آمریکا
wiki: هالیوود
هالیوود (ترانه جی زی). « هالیوود» (به انگلیسی: Hollywood) تک آهنگی از هنرمند اهل ایالات متحده آمریکا جی-زی، بیانسه است که در سال ۲۰۰۷ میلادی منتشر شد.
wiki: هالیوود (ترانه جی زی)
هالیوود (ترانه مارینا و دیاموندز). «هالیوود» (انگلیسی: Hollywood) تک آهنگی از خواننده و ترانه سرای بریتانیایی مارینا و دیاموندز از اولین آلبوم استودیویی او «جواهرات خانوادگی» است که در ۲۹ ژانویه ۲۰۱۰ (۲۰۱۰-01-۲۹) منتشر شد.
سی دی تک
دانلود موسیقی
صفحه گرامافون
سی دی تک
دانلود موسیقی
صفحه گرامافون
هالیوود (ترانه مدونا). «هالیوود» (به انگلیسی: Hollywood) تک آهنگی از هنرمند اهل ایالات متحده آمریکا مدونا است که در سال ۲۰۰۳ میلادی منتشر شد.
wiki: هالیوود (ترانه مدونا)
هالیوود (فیلم ۱۹۲۳). «هالیوود» (انگلیسی: Hollywood (1923 film)) یک فیلم به کارگردانی جیمز کروز است که در سال ۱۹۲۳ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به بس فلاور و راسکو آربوکل اشاره کرد.
۱۹ اوت ۱۹۲۳ (۱۹۲۳-08-۱۹) (United States)
۱۹ اوت ۱۹۲۳ (۱۹۲۳-08-۱۹) (United States)
wiki: هالیوود (فیلم ۱۹۲۳)
هالیوود (فیلم ۲۰۰۲). «هالیوود» (انگلیسی: Hollywood) فیلمی در ژانر است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد.
wiki: هالیوود (فیلم ۲۰۰۲)
هالیوود (فیلم). «هالیوود» (انگلیسی: Hollywood (1923 film)) یک فیلم به کارگردانی جیمز کروز است که در سال ۱۹۲۳ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به بس فلاور و راسکو آربوکل اشاره کرد.
wiki: هالیوود (فیلم)
هالیوود (کارولینای جنوبی). هالیوود(به انگلیسی: Hollywood) شهری در ایالت کارولینای جنوبی کشور ایالات متحده آمریکا است که جمعیت آن در سرشماری سال ۲۰۱۰ میلادی، ۴٬۷۱۴ نفر بوده است.
فهرست شهرهای کارولینای جنوبی
فهرست شهرهای کارولینای جنوبی
دانشنامه آزاد فارسی
هالیوود (Hollywood)
استودیو فیلم سازی یونیورسال، منطقه ای در لوس آنجلس، کالیفرنیا، که از ۱۹۱۱ مرکز صنعت سینمای امریکا است. استودیوهایی همچون فاکس قرن بیستم، ام جی ام (مترو گلدوین مه یر)، پارامونت، کلمبیا پیکچرز، یونایتد آرتیستز، دیزنی، و برادران وارنر در آن جا قرار دارد. منزل مسکونی بسیاری از ستارگان سینما در مجاورت هالیوود، در بِوِرلی هیلز و دیگر مناطق نزدیک، واقع شده است.
استودیو فیلم سازی یونیورسال، منطقه ای در لوس آنجلس، کالیفرنیا، که از ۱۹۱۱ مرکز صنعت سینمای امریکا است. استودیوهایی همچون فاکس قرن بیستم، ام جی ام (مترو گلدوین مه یر)، پارامونت، کلمبیا پیکچرز، یونایتد آرتیستز، دیزنی، و برادران وارنر در آن جا قرار دارد. منزل مسکونی بسیاری از ستارگان سینما در مجاورت هالیوود، در بِوِرلی هیلز و دیگر مناطق نزدیک، واقع شده است.
wikijoo: هالیوود
نقل قول ها
هالیوود سینمای آمریکا.
• «هالیوود یک رؤیای غیرممکن نیست. درهای آن به روی افراد با استعداد، صرف نظر از ملیت آنها باز است و تقاضا برای چهره هایی از منطقه مدیترانه وجود دارد.» -> ریتا حایک
• «جهان واقعیت هر روز به نسخه ای که هالیوود از آن ارایه می کند، شبیه تر می شود.» -> نادر فتوره چی
• «روایت هالیوود از واقعیت اما همواره تحریف شده است.» -> نادر فتوره چی
• «هالیوود بدجور دروغ می گوید. هالیوود به عنوان بخشی از «آپاراتوس» یا همان دم و دستگاه ایدئولوژیک تمدن «پایان تاریخ»؛ همچون «فاکس نیوز» و «سی. ان. ان» و «بی. بی. سی» یا همان «پاسداران» نظم نوین جهانی، اجازه ندارد حقیقت را بگوید: نه! این اهریمنان آخرین محصولات پست مدرن همان تمدنی اند که سودش در بالا بردن «هیجان کاذب» دیالکتیک هدونیسم مصرف گرا و نیهیلیسم کور تضمین می شود.» -> نادر فتوره چی
• «هالیوود یک رؤیای غیرممکن نیست. درهای آن به روی افراد با استعداد، صرف نظر از ملیت آنها باز است و تقاضا برای چهره هایی از منطقه مدیترانه وجود دارد.» -> ریتا حایک
• «جهان واقعیت هر روز به نسخه ای که هالیوود از آن ارایه می کند، شبیه تر می شود.» -> نادر فتوره چی
• «روایت هالیوود از واقعیت اما همواره تحریف شده است.» -> نادر فتوره چی
• «هالیوود بدجور دروغ می گوید. هالیوود به عنوان بخشی از «آپاراتوس» یا همان دم و دستگاه ایدئولوژیک تمدن «پایان تاریخ»؛ همچون «فاکس نیوز» و «سی. ان. ان» و «بی. بی. سی» یا همان «پاسداران» نظم نوین جهانی، اجازه ندارد حقیقت را بگوید: نه! این اهریمنان آخرین محصولات پست مدرن همان تمدنی اند که سودش در بالا بردن «هیجان کاذب» دیالکتیک هدونیسم مصرف گرا و نیهیلیسم کور تضمین می شود.» -> نادر فتوره چی
wikiquote: چارلز بوکوفسکی نویسندهٔ آمریکایی است.
• «قماربازی که بهانه نیاره قماربازیه که دیگه کارش تموم شده.» -> صفحهٔ ۲۶
• «من برا خودم دوتا قانون دارم. قانون اول: هیچ وقت به مردی که پیپ می کشه اعتماد نکن. قانون دوم: به مردی که کفش براق می پوشه اعتماد نکن.» -> صفحهٔ ۴۹
• «این دنیا یک جورهایی دیگر کار از کارش گذشته بود و دیگر هرگز ابراز مهربانی خودانگیخته ساده نخواهد بود. این چیزی بود که همه مان باید یک بار دیگر براش تلاش می کردیم.» -> صفحهٔ ۵۸
• «نگذارید کسی چیزی جز این به شما بگوید، زندگی از ۶۵ سالگی شروع می شود.» -> صفحهٔ ۷۴
• «در جامعهٔ سرمایه داری برنده ها بازنده ها را به بردگی می گیرند و بنابراین به بازنده ها بیشتر نیاز است تا برنده.» -> صفحهٔ ۱۰۰
• «تو آمریکا اگه پول خرج نکنی بالاخره یه جور ازت می گیرن.» -> صفحهٔ ۱۰۶
• «شاید نوشتن شکلی از نق زدن باشد. بعضی ها بهتر از بقیه غر می زنند.» -> صفحهٔ ۱۱۳
• «من عاشق اینم که ملت برام مجانی کار کنن! عاشقشم!» -> صفحهٔ ۱۴۰
• «یک مرد سه چیز لازم دارد: ایمان، ممارست و شانس.» -> صفحهٔ ۱۷۳
• «با من حرف نزنید، با این ماشین صحبت کنید. من دوست ندارم حرف بزنم. من در هیچستانم. شما هم همین طور. مرگ با دستان ظریفش می آید تا خِرمان را بگیرد. من دوست ندارم حرف بزنم. با ماشین حرف بزنید.» -> صفحهٔ ۱۸۵
• «فیلم ها خرج های کلان برمی داشتند چون بیشتر وقت ها هیچ کس کاری نمی کرد جز انتظار کشیدن. انتظار برای این که فلان حاضر شود و بهمان حاضر شود و نور حاضر شود و دوربین حاضر شود و شاشیدن آرایشگر مو تمام شود و با مشاور مشورت شود… در غیر این صورت هیچ اتفاقی نمی افتاد. یک جور ریدن بود به وقت، آن هم عمدی. یک حقوق برای فلانی و یک حقوق برای بهمانی. چون فقط یک نفر اجازه دارد که فلان دوشاخه را به برق بزند و صدابردار حالش از دستیار کارگردان بهم می خورد و بعدش هم بازیگرها حس خوبی ندارند چون اصولاً بازیگرها هیچ وقت نباید حس خوبی داشته باشند و از این قبیل. تمامش هرز و هرز و هرز.» -> صفحهٔ ۲۱۰
• «تا جایی که می شه کمتر فکر کن.» -> صفحهٔ ۲۱۲
• «برای مردم ایتالیا چه پیامی دارین؟» «این قدر داد نزنین و سلین بخونین.» -> صفحهٔ ۲۱۲
• «تقریباً تماشاگر فیلم از هر چیزی ناراحت می شه و احساس می کنه بهش توهین شده؛ ولی کسایی که رمان و داستان کوتاه می خونن دوست دارن که ناراحت بشن و بهشون توهین بشه.» -> صفحهٔ ۲۳۵
• «بازیگرها با ما فرق دارند. برای مسائل مختلف دلایل خودشان را دارند. می دانی، وقتی ساعت ها و سال ها در قالب شخصیتی فرومی روی که خودت نیستی، خب، بالاخره یک بلایی سرت می آید. به این فکر کنید که دارید سخت تلاش می کنید که کسی شوید که خودتان نیستید؛ و بعد یک نفر دیگر که باز هم خود شما نیست؛ و بعد کس دیگر. اول شاید هیجان انگیز باشد ولی بعد از مدتی، بعد از فرورفتن در شخصیت ده ها نفر، دیگر سخت است که یادتان بیاید خودتان کیست اید، خصوصاً اگر مجبور شده باشید که جملات تان را بداهه بگویید.» -> صفحهٔ ۲۳۶
• «یک منتقد فیلم و یک تماشاگر عادی چه فرقی باهم دارند؟ جواب: منقد مجبور نیست پول بلیت بدهد.» -> صفحهٔ ۲۴۶
• «فیلم های زیادی ساخته شده بودند، پشت سر هم. عامهٔ مردم انبوهی فیلم دیده بودند که حالا دیگر از وجودشان هم خبر نداشتند. منتقدین هم همین طور.» -> صفحهٔ ۲۵۸
• «همیشه منقدانم را به چشم یک مشت عوضی نگاه کرده ام. اگر دنیا تا قرن بعدی دوام بیاورد من خواهم ماند ولی منتقدانِ پیر خواهند مرد و فراموش خواهند شد و جای شان را منتقدین جدید پر خواهند کرد، عوضی های جدید.» -> صفحهٔ ۲۶۱
• «شعر ارزش دارد، باور کنید. باعث می شود که دیوانهٔ زنجیری نشوم.» -> صفحهٔ ۲۶۲
• «به نظر شما الکلی ها نفرت انگیز نیستن؟» «چرا، بیشترشون. همین طور بیشتر آدمای طرف دار منع الکل.» -> صفحهٔ ۲۷۳
• «عکاس ها اصلاً نمی دانند دارند از چه کسی عکس می گیرند. چون از لیموزین پیاده شدی پس لایق این هستی که ازت عکس گرفته شود.» -> صفحهٔ ۲۷۸
• «آدما باهم فرق دارن. یه چیزی ممکنه یکی رو نابود کنه ولی رو کس دیگه اثر نداشته باشه.» -> صفحهٔ ۲۸۴
• «فلسفهٔ اصلی ام در زندگی اجتناب از آدم ها تا جای ممکن بود. هر چه کمتر آدم می دیدم حالم بهتر بود.» -> صفحهٔ ۲۸۸
• «من به عنوان یک مورخ تاریخ الکل همتا ندارم.» «بی همتا بودنت به خاطر اینه که بقیه به اندازه تو عمر نکردن. رازت چیه؟» «هیچ وقت قبل از ظهر از تو رخت خواب نیومدم بیرون.» -> صفحهٔ ۲۹۴
• بوکوفسکی، چارلز. . ترجمهٔ پیمان خاکسار. چاپ اول، تهران: نشر چشمه، ۱۳۸۹، ISBN 978-964-362-721-8. -> هالیوود
• «قماربازی که بهانه نیاره قماربازیه که دیگه کارش تموم شده.» -> صفحهٔ ۲۶
• «من برا خودم دوتا قانون دارم. قانون اول: هیچ وقت به مردی که پیپ می کشه اعتماد نکن. قانون دوم: به مردی که کفش براق می پوشه اعتماد نکن.» -> صفحهٔ ۴۹
• «این دنیا یک جورهایی دیگر کار از کارش گذشته بود و دیگر هرگز ابراز مهربانی خودانگیخته ساده نخواهد بود. این چیزی بود که همه مان باید یک بار دیگر براش تلاش می کردیم.» -> صفحهٔ ۵۸
• «نگذارید کسی چیزی جز این به شما بگوید، زندگی از ۶۵ سالگی شروع می شود.» -> صفحهٔ ۷۴
• «در جامعهٔ سرمایه داری برنده ها بازنده ها را به بردگی می گیرند و بنابراین به بازنده ها بیشتر نیاز است تا برنده.» -> صفحهٔ ۱۰۰
• «تو آمریکا اگه پول خرج نکنی بالاخره یه جور ازت می گیرن.» -> صفحهٔ ۱۰۶
• «شاید نوشتن شکلی از نق زدن باشد. بعضی ها بهتر از بقیه غر می زنند.» -> صفحهٔ ۱۱۳
• «من عاشق اینم که ملت برام مجانی کار کنن! عاشقشم!» -> صفحهٔ ۱۴۰
• «یک مرد سه چیز لازم دارد: ایمان، ممارست و شانس.» -> صفحهٔ ۱۷۳
• «با من حرف نزنید، با این ماشین صحبت کنید. من دوست ندارم حرف بزنم. من در هیچستانم. شما هم همین طور. مرگ با دستان ظریفش می آید تا خِرمان را بگیرد. من دوست ندارم حرف بزنم. با ماشین حرف بزنید.» -> صفحهٔ ۱۸۵
• «فیلم ها خرج های کلان برمی داشتند چون بیشتر وقت ها هیچ کس کاری نمی کرد جز انتظار کشیدن. انتظار برای این که فلان حاضر شود و بهمان حاضر شود و نور حاضر شود و دوربین حاضر شود و شاشیدن آرایشگر مو تمام شود و با مشاور مشورت شود… در غیر این صورت هیچ اتفاقی نمی افتاد. یک جور ریدن بود به وقت، آن هم عمدی. یک حقوق برای فلانی و یک حقوق برای بهمانی. چون فقط یک نفر اجازه دارد که فلان دوشاخه را به برق بزند و صدابردار حالش از دستیار کارگردان بهم می خورد و بعدش هم بازیگرها حس خوبی ندارند چون اصولاً بازیگرها هیچ وقت نباید حس خوبی داشته باشند و از این قبیل. تمامش هرز و هرز و هرز.» -> صفحهٔ ۲۱۰
• «تا جایی که می شه کمتر فکر کن.» -> صفحهٔ ۲۱۲
• «برای مردم ایتالیا چه پیامی دارین؟» «این قدر داد نزنین و سلین بخونین.» -> صفحهٔ ۲۱۲
• «تقریباً تماشاگر فیلم از هر چیزی ناراحت می شه و احساس می کنه بهش توهین شده؛ ولی کسایی که رمان و داستان کوتاه می خونن دوست دارن که ناراحت بشن و بهشون توهین بشه.» -> صفحهٔ ۲۳۵
• «بازیگرها با ما فرق دارند. برای مسائل مختلف دلایل خودشان را دارند. می دانی، وقتی ساعت ها و سال ها در قالب شخصیتی فرومی روی که خودت نیستی، خب، بالاخره یک بلایی سرت می آید. به این فکر کنید که دارید سخت تلاش می کنید که کسی شوید که خودتان نیستید؛ و بعد یک نفر دیگر که باز هم خود شما نیست؛ و بعد کس دیگر. اول شاید هیجان انگیز باشد ولی بعد از مدتی، بعد از فرورفتن در شخصیت ده ها نفر، دیگر سخت است که یادتان بیاید خودتان کیست اید، خصوصاً اگر مجبور شده باشید که جملات تان را بداهه بگویید.» -> صفحهٔ ۲۳۶
• «یک منتقد فیلم و یک تماشاگر عادی چه فرقی باهم دارند؟ جواب: منقد مجبور نیست پول بلیت بدهد.» -> صفحهٔ ۲۴۶
• «فیلم های زیادی ساخته شده بودند، پشت سر هم. عامهٔ مردم انبوهی فیلم دیده بودند که حالا دیگر از وجودشان هم خبر نداشتند. منتقدین هم همین طور.» -> صفحهٔ ۲۵۸
• «همیشه منقدانم را به چشم یک مشت عوضی نگاه کرده ام. اگر دنیا تا قرن بعدی دوام بیاورد من خواهم ماند ولی منتقدانِ پیر خواهند مرد و فراموش خواهند شد و جای شان را منتقدین جدید پر خواهند کرد، عوضی های جدید.» -> صفحهٔ ۲۶۱
• «شعر ارزش دارد، باور کنید. باعث می شود که دیوانهٔ زنجیری نشوم.» -> صفحهٔ ۲۶۲
• «به نظر شما الکلی ها نفرت انگیز نیستن؟» «چرا، بیشترشون. همین طور بیشتر آدمای طرف دار منع الکل.» -> صفحهٔ ۲۷۳
• «عکاس ها اصلاً نمی دانند دارند از چه کسی عکس می گیرند. چون از لیموزین پیاده شدی پس لایق این هستی که ازت عکس گرفته شود.» -> صفحهٔ ۲۷۸
• «آدما باهم فرق دارن. یه چیزی ممکنه یکی رو نابود کنه ولی رو کس دیگه اثر نداشته باشه.» -> صفحهٔ ۲۸۴
• «فلسفهٔ اصلی ام در زندگی اجتناب از آدم ها تا جای ممکن بود. هر چه کمتر آدم می دیدم حالم بهتر بود.» -> صفحهٔ ۲۸۸
• «من به عنوان یک مورخ تاریخ الکل همتا ندارم.» «بی همتا بودنت به خاطر اینه که بقیه به اندازه تو عمر نکردن. رازت چیه؟» «هیچ وقت قبل از ظهر از تو رخت خواب نیومدم بیرون.» -> صفحهٔ ۲۹۴
• بوکوفسکی، چارلز. . ترجمهٔ پیمان خاکسار. چاپ اول، تهران: نشر چشمه، ۱۳۸۹، ISBN 978-964-362-721-8. -> هالیوود
wikiquote: هالیوود_(کتاب)
پیشنهاد کاربران
holly مقدس
wood چوب
چوب مقدس یا همان عصای موسی
wood چوب
چوب مقدس یا همان عصای موسی
هالیوود: تپه های هالیوود منطقه ای درکالیفرنیاست که تایک قرن قبل محل باغهای پرتقال ولیمو بود. اما اینک هالیوود با سینما وفیلم شناخته می شود. جایی که سینما در آنجا شرکتهای فیلمسازی بسیار عظیمی چون � یونیورسال � � متروگلدین مایر� ، �کلمبیا� و. . . . دارد. اولین استودیوی فیلمسازی هالیوود را دیوید هورسلی به سال 1911 تاسیس کرد. کلمه ی هالیوود بیانگر نوعی شیوه ی بیان سینمایی خاص است که مشخصه های غالب آن عبارتند از : صراحت بیان ، عامه فهم بودن، حرفه ای بودن ، استفاده ازهنرپیشه های معروف وستاره سالاری. ( اصطلاح سینمایی )
کلمات دیگر: