[ویکی فقه] تاریخ دمشق (ابن قلانسی ). کتاب تاریخ دمشق، اثر ابن قلانسی است که در حقیقت آن چه بیشتر سبب شهرت وی شده، این کتاب تاریخی معروف او است که مذیل التاریخ الدمشقی یا ذیل تاریخ دمشق یا الذیل فی تاریخ دمشق نام دارد که به زبان عربی می باشد و از دیر باز مورد استفاده و استناد بسیاری از مورخان بوده است.
کتاب با مقدمه ای از محقق شروع و سپس با ذکر سال به سال و معرفی ولایت والیان مختلف در آن سال ها و شرح احوال و زمان آنها ادامه پیدا می کند. از این کتاب جز یک نسخه- که چند برگ نخست آن افتاده است- موجود نیست و همان اساس کار آمدرز و سهیل زکار در تصحیح و چاپ قرار گرفته است. این نسخه در ۲ بخش است و هر ۲ بخش اگر چه به دنبال هم هستند؛ اما از نظر روش نگارش وقایع و فصل بندی با یکدیگر تفاوت دارند.۱. بخش نخست این نسخه از وقایع سال ۳۶۳ ق آغاز شده و تا ۴۴۱ ق، شروع ولایت « الامیر المؤید عده الامام » حیدره بن مفلح در دمشق ادامه یافت است. مؤلف در پایان این بخش می گوید که ایام ولایت امیر مذکور تا ۴۴۸ ق ادامه یافت. ۲. بخش دوم، وقایع سال های ۴۴۸ تا ۵۵۵ ق را- که سال فوت مؤلف هم هست- بر پایه سال ها به طور پیاپی در بر می گیرد. بخش نخست؛ شامل وقایع سال های حکمرانی گوناگون دمشق است و جز چند مورد مختصر، بیشتر به وقایع دمشق نظر دارد؛ اما بخش دوم کتاب بیشتر جنبه تاریخ عمومی دارد و غالب اخباری را که به دست او می رسیده، شامل می شود. با توجه به این که، همه کسانی که به این اثر ابن قلانسی استناد جسته اند، تنها از بخش دوم کتاب او نقل کرده اند، می توان حدس زد که آنان تنها بخش دوم این نسخه را دیده و آن را تالیف وی محسوب می داشته اند. ابن عساکر که با ابن قلانسی معاصر بوده، می گوید که وی کتاب تاریخیی دارد که حوادث سال ۴۴۰ ق تا سال وفات او را در بر می گیرد.
گزارش محتوا
اگر چه شیوه فصل بندی بخش نخست با بخش دوم متفاوت است؛ اما شباهت های بسیار نزدیکی از نظر سبک نگارش میان آنها وجود دارد. مؤلف به مسائلی که در بخش دوم توجه کرده، در بخش نخست نیز پرداخته است. از جمله آنهاست نحوه دریافت گزارش ها، نیز چگونگی نقش خاتم می باشی. در بخش نخست ، مؤلف به نقل گزارش هایی می پردازد که نشان می دهد، مآخذ وی در نقل آنها- مانند بخش دوم- بیشتر اخبار گوناگونی بوده که از نقاط مختلف می رسیده و او به نحوی به آنها دسترسی داشته است. نام کتاب نیز چندان روشن نیست. مؤلف خود یک جا آن را «مذیل» و دو جای دیگر «تاریخ» می نامد. در زمان تالیف هم نام آن به «ذیل» مشهور بوده است. ابن عساکر ، ابن خلکان ، یاقوت ، ابن اثیر و ذهبی نام «تاریخ» را تایید می کنند. ابوشامه آن را مذیل التاریخ الدمشقی می نامد و همین نام بر پایان نسخه خطی موجود دیده می شود. ابن عدیم در یک جا نام آن را الذیل علی تاریخ دمشق و در جای دیگر مذیل تاریخ دمشق می آورد. برخی هم پنداشته اند که این کتاب، ذیل تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر بوده است. این که واقعا این تاریخ ذیل کدام کتاب است، به درستی روشن نیست؛ اما این اندازه دانسته است که ابن خلکان نخستین بار بی ذکر ماخذ، کتاب ابن قلانسی را به عنوان ذیل کتاب تاریخ هلال به محسن صابی ذکر می کند. بنابر شرحی که قفطی به دست می دهد، ثابت بن سنان صابی ذیلی بر تاریخ طبری نوشت و حوادث را تا سال ۳۶۳ ق ذکر کرد، آنگاه هلال بن محسن صابی دنباله کار او را گرفت و آن را تا سال ۴۴۸ ق ادامه داد. چون بخش دوم کتاب ابن قلانسی از همین تاریخ آغاز می شود، بسیار محتمل است که اثر او ذیل کتاب هلال صابی و بخش اول آن خلاصه ای از همان کتاب باشد. برخی عبارت های نخستین بخش کتاب ابن قلانسی، به اخبار القرامطه ثابت، بسیار شبیه است، با این تفاوت که اثر ابن قلانسی، از نظر نگارش صحیح حوادث و زمان آنها بسیار دقیق تر است و در چند جا از بخش نخست نیز مانند بخش دوم جمله «وردت الاخبار» آمده است. بدین سان، بسیار محتمل است که ابن قلانسی در تالیف بخش اول کتاب خود از اثر ثابت و هلال صابی بهره برده باشد. ابن قلانسی، به جز یک مورد که به کتاب خطیب بغدادی استناد جسته، به منابع خود اشاره نکرده است؛ ولی احتمالا ماخذ عمده وی در نقل گزارش ها بیشتر اخباری است که از نقاط مختلف به دمشق می رسیده و ابن قلانسی به سبب اشتغال در دیوان انشاء به آنها دسترسی داشته است. علاوه بر اینها، او در نقل اخبار، به کسانی که به آنان اعتماد داشته، نیز متکی بوده است. بخش اول و به ویژه بخش دوم کتاب، اگر چه به سبب اقامت مؤلف آن در دمشق بیشتر به وقایع آنجا می پردازد؛ اما به هیچ روی منحصر به وقایع دمشق نیست و در آن گزارش های گوناگونی از ایران و مصر و عراق نیز وجود دارد، در مورد فتح نامه قلعه «شاهدز» (نزدیک اصفهان که حاوی اطلاعات بسیار پر ارزشی است) افزون بر این، کتاب دارای گزارش های سودمندی درباره اخبار شام، به ویژه جنگ های صلیبی است. همچنین مؤلف در انبارها از نظریات مردم در مورد مسائل و اتفاقات گوناگون، حوادث طبیعی، اوضاع نجومی، وفیات علما و دانشمندان یاد کرده است. کتاب ابن قلانسی با نثری ادیبانه و دلنشین و مسجع ، اما بسیار روان نوشته شده و این از زبردستی مؤلف آن در امر نویسندگی حکایت دارد. این کتاب را گیب ( لندن ، ۱۹۳۲ م) به انگلیسی و بخشی از آن را لوتورنو به فرانسوی ۱۹۵۲ م ترجمه کرده است.
نسخه شناسی
ابن فوطی گوید که در ۶۶۴ ق نسخه ای از این کتاب را در کتابخانه رصدخانه مراغه دیده که حوادث سال ۴۴۰ ق تا هنگام فوت مؤلف را شامل می شده است. در برخی مآخذ نکته ای دیده می شود که نشان می دهد، نسخه کتاب ابن قلانسی، ظاهرا پیش از آغاز بخش دوم، حاوی برخی اخبار و گزارش ها از مصر و رویدادهای دیگر بوده و آنگاه بخش دوم کتاب آغاز می شده است. این امر نشان می دهد که دست کم قسمت هایی از بخش اول با برخی از نسخ بخش دوم آن همراه بوده است. با آن که کسی از بخش نخست نسخه کنونی- که از بخش دوم آن بارها در منابع استفاده شده- مطلبی نقل نکرده، ظاهرا در انتساب آن به ابن قلانسی نمی توان تردید کرد.
وضعیت کتاب
...
کتاب با مقدمه ای از محقق شروع و سپس با ذکر سال به سال و معرفی ولایت والیان مختلف در آن سال ها و شرح احوال و زمان آنها ادامه پیدا می کند. از این کتاب جز یک نسخه- که چند برگ نخست آن افتاده است- موجود نیست و همان اساس کار آمدرز و سهیل زکار در تصحیح و چاپ قرار گرفته است. این نسخه در ۲ بخش است و هر ۲ بخش اگر چه به دنبال هم هستند؛ اما از نظر روش نگارش وقایع و فصل بندی با یکدیگر تفاوت دارند.۱. بخش نخست این نسخه از وقایع سال ۳۶۳ ق آغاز شده و تا ۴۴۱ ق، شروع ولایت « الامیر المؤید عده الامام » حیدره بن مفلح در دمشق ادامه یافت است. مؤلف در پایان این بخش می گوید که ایام ولایت امیر مذکور تا ۴۴۸ ق ادامه یافت. ۲. بخش دوم، وقایع سال های ۴۴۸ تا ۵۵۵ ق را- که سال فوت مؤلف هم هست- بر پایه سال ها به طور پیاپی در بر می گیرد. بخش نخست؛ شامل وقایع سال های حکمرانی گوناگون دمشق است و جز چند مورد مختصر، بیشتر به وقایع دمشق نظر دارد؛ اما بخش دوم کتاب بیشتر جنبه تاریخ عمومی دارد و غالب اخباری را که به دست او می رسیده، شامل می شود. با توجه به این که، همه کسانی که به این اثر ابن قلانسی استناد جسته اند، تنها از بخش دوم کتاب او نقل کرده اند، می توان حدس زد که آنان تنها بخش دوم این نسخه را دیده و آن را تالیف وی محسوب می داشته اند. ابن عساکر که با ابن قلانسی معاصر بوده، می گوید که وی کتاب تاریخیی دارد که حوادث سال ۴۴۰ ق تا سال وفات او را در بر می گیرد.
گزارش محتوا
اگر چه شیوه فصل بندی بخش نخست با بخش دوم متفاوت است؛ اما شباهت های بسیار نزدیکی از نظر سبک نگارش میان آنها وجود دارد. مؤلف به مسائلی که در بخش دوم توجه کرده، در بخش نخست نیز پرداخته است. از جمله آنهاست نحوه دریافت گزارش ها، نیز چگونگی نقش خاتم می باشی. در بخش نخست ، مؤلف به نقل گزارش هایی می پردازد که نشان می دهد، مآخذ وی در نقل آنها- مانند بخش دوم- بیشتر اخبار گوناگونی بوده که از نقاط مختلف می رسیده و او به نحوی به آنها دسترسی داشته است. نام کتاب نیز چندان روشن نیست. مؤلف خود یک جا آن را «مذیل» و دو جای دیگر «تاریخ» می نامد. در زمان تالیف هم نام آن به «ذیل» مشهور بوده است. ابن عساکر ، ابن خلکان ، یاقوت ، ابن اثیر و ذهبی نام «تاریخ» را تایید می کنند. ابوشامه آن را مذیل التاریخ الدمشقی می نامد و همین نام بر پایان نسخه خطی موجود دیده می شود. ابن عدیم در یک جا نام آن را الذیل علی تاریخ دمشق و در جای دیگر مذیل تاریخ دمشق می آورد. برخی هم پنداشته اند که این کتاب، ذیل تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر بوده است. این که واقعا این تاریخ ذیل کدام کتاب است، به درستی روشن نیست؛ اما این اندازه دانسته است که ابن خلکان نخستین بار بی ذکر ماخذ، کتاب ابن قلانسی را به عنوان ذیل کتاب تاریخ هلال به محسن صابی ذکر می کند. بنابر شرحی که قفطی به دست می دهد، ثابت بن سنان صابی ذیلی بر تاریخ طبری نوشت و حوادث را تا سال ۳۶۳ ق ذکر کرد، آنگاه هلال بن محسن صابی دنباله کار او را گرفت و آن را تا سال ۴۴۸ ق ادامه داد. چون بخش دوم کتاب ابن قلانسی از همین تاریخ آغاز می شود، بسیار محتمل است که اثر او ذیل کتاب هلال صابی و بخش اول آن خلاصه ای از همان کتاب باشد. برخی عبارت های نخستین بخش کتاب ابن قلانسی، به اخبار القرامطه ثابت، بسیار شبیه است، با این تفاوت که اثر ابن قلانسی، از نظر نگارش صحیح حوادث و زمان آنها بسیار دقیق تر است و در چند جا از بخش نخست نیز مانند بخش دوم جمله «وردت الاخبار» آمده است. بدین سان، بسیار محتمل است که ابن قلانسی در تالیف بخش اول کتاب خود از اثر ثابت و هلال صابی بهره برده باشد. ابن قلانسی، به جز یک مورد که به کتاب خطیب بغدادی استناد جسته، به منابع خود اشاره نکرده است؛ ولی احتمالا ماخذ عمده وی در نقل گزارش ها بیشتر اخباری است که از نقاط مختلف به دمشق می رسیده و ابن قلانسی به سبب اشتغال در دیوان انشاء به آنها دسترسی داشته است. علاوه بر اینها، او در نقل اخبار، به کسانی که به آنان اعتماد داشته، نیز متکی بوده است. بخش اول و به ویژه بخش دوم کتاب، اگر چه به سبب اقامت مؤلف آن در دمشق بیشتر به وقایع آنجا می پردازد؛ اما به هیچ روی منحصر به وقایع دمشق نیست و در آن گزارش های گوناگونی از ایران و مصر و عراق نیز وجود دارد، در مورد فتح نامه قلعه «شاهدز» (نزدیک اصفهان که حاوی اطلاعات بسیار پر ارزشی است) افزون بر این، کتاب دارای گزارش های سودمندی درباره اخبار شام، به ویژه جنگ های صلیبی است. همچنین مؤلف در انبارها از نظریات مردم در مورد مسائل و اتفاقات گوناگون، حوادث طبیعی، اوضاع نجومی، وفیات علما و دانشمندان یاد کرده است. کتاب ابن قلانسی با نثری ادیبانه و دلنشین و مسجع ، اما بسیار روان نوشته شده و این از زبردستی مؤلف آن در امر نویسندگی حکایت دارد. این کتاب را گیب ( لندن ، ۱۹۳۲ م) به انگلیسی و بخشی از آن را لوتورنو به فرانسوی ۱۹۵۲ م ترجمه کرده است.
نسخه شناسی
ابن فوطی گوید که در ۶۶۴ ق نسخه ای از این کتاب را در کتابخانه رصدخانه مراغه دیده که حوادث سال ۴۴۰ ق تا هنگام فوت مؤلف را شامل می شده است. در برخی مآخذ نکته ای دیده می شود که نشان می دهد، نسخه کتاب ابن قلانسی، ظاهرا پیش از آغاز بخش دوم، حاوی برخی اخبار و گزارش ها از مصر و رویدادهای دیگر بوده و آنگاه بخش دوم کتاب آغاز می شده است. این امر نشان می دهد که دست کم قسمت هایی از بخش اول با برخی از نسخ بخش دوم آن همراه بوده است. با آن که کسی از بخش نخست نسخه کنونی- که از بخش دوم آن بارها در منابع استفاده شده- مطلبی نقل نکرده، ظاهرا در انتساب آن به ابن قلانسی نمی توان تردید کرد.
وضعیت کتاب
...
wikifeqh: تاریخ_دمشق _(ابن_قلانسی )
[ویکی فقه] تاریخ دمشق (ابهام زدایی). تاریخ دمشق ممکن است عنوان برای کتاب های ذیل باشد: • تاریخ دمشق (ابن قلانسی )، اثر مشهور تاریخی ابن قلانسی، شناخته شده با اسامی مذیل التاریخ الدمشقی یا ذیل تاریخ دمشق یا الذیل فی تاریخ دمشق• تاریخ دمشق (زکار)، تالیف سهیل زکار در دو مجلد و به زبان عربی، گردآوری شده از سه منبع مهم تاریخی همچون تاریخ دمشق ابن قلانسی
...
...
wikifeqh: تاریخ_دمشق
[ویکی فقه] تاریخ دمشق (زکار). «تاریخ دمشق»، تالیف سهیل زکار در دو مجلد و به زبان عربی است.
زکار در این اثر تاریخ دمشق را از سال ۴۴۸ تا ۶۹۲ ق از سه منبع مهم تاریخی گردآوری کرده است. یکی از منابع تاریخ دمشق ابن قلانسی است که جداگانه کتابشناسی شده و خواننده می تواند به آن مراجعه نماید. کتاب در دو جزء تدوین شده است. جزء اول مشتمل بر تاریخ دمشق ابن قلانسی و تکمله تاریخ دمشق نوشته سبط ابن جوزی است. در جزء دوم نیز ذیل مرآه الزمان قطب الدین یونینی که به لحاظ تاریخی تکمله جزء اول است، آمده است. شیوه نگارش نویسنده بدین ترتیب است که متن تاریخ را بدون حواشی آورده و اگر به دلیل اشتباه اصل کتاب در متن اصلاحی صورت داده در پاورقی تذکر داده است.
گزارش محتوا
در ابتدای اثر مقدمه ارزشمندی به قلم سهیل زکار آمده که بخش اعظم آن شرح حال مورخین کتاب است. نویسنده در این اثر به شیوه ابن قلانسی که کتابش را «ذیل مذیل» کتاب دیگری قرار داده رفتار کرده و دو اثر دیگر را به عنوان تکمله در یک مجموعه گرد آورده است. ابن قلانسی شاهد حوادث جنگ های صلیبی اول و دوم بوده است. پس از او شمس الدین یوسف سبط ابن جوزی (۵۸۲- ۶۵۴ ق) شاهد حوادث پس از وفات صلاح الدین تا حمله صلیبی ششم بوده است. بعد از وفات سبط ابن جوزی ، قطب الدین یونینی (۶۴۰- ۷۲۶ ق) شاهد جنگ مغول و تاسیس سلطنت ممالیک بوده است. سبط ابن جوزی اگرچه اصالتا عراقی است؛ اما در شام رشد یافته و وفات نموده است. یونینی نیز مانند او اگر چه از یونین از توابع بعلبک بوده، اما بعلبک غالبا تابع دمشق بوده است. کتاب تاریخ دمشق ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق نامیده شده، چرا که تاریخ هلال الصابی مشتمل بر حوادث سال ۳۶۳ تا ۴۴۸ ق می باشد و ابن قلانسی اخبار و اتفاقات را از سال وفات هلال الصابی (۴۴۸ ق) تا سال ۵۵۵ ق سال وفات خود نقل کرده است. ابن قلانسی؛ همانند هلال الصابی- که تاریخش را به دمشق منحصر نکرده و اخبار دیگر دول اسلامی زمانش را نیز نقل کرده است- اتفاقات جاری در مصر ، الجزیره ، عراق و فارس را نیز ذکر کرده است؛ اما حوادث شام و به ویژه دمشق بیشتر از دیگر اماکن است. مهم ترین اثری که از سبط ابن جوزی به جای مانده کتاب « مرآه الزمان فی تاریخ الاعیان » است. ابن خلکان این کتاب را در ۴۰ مجلد و یونینی در ۳۷ مجلد به خط مؤلف دیده اند. یونینی می افزاید که در آن نکته های بس لطیف به شیوه ای غریب گرد آمده بوده است. قطب الدین یونینی، مرآه الزمان را مختصر کرده و بر آن ذیلی نوشته است. ذیل های دیگری نیز بر این کتاب نوشته شده که حاجی خلیفه از آنها نام برده است. سهیل زکار پاورقی های و توضیحات مفیدی به ویژه در جزء اول کتاب دارد. او ارجاعات فراوانی به آثار خود؛ مانند « تاریخ الحروب الصلیبیه » داده است.
وضعیت کتاب
فهرست محتوای کتاب و فهارس اماکن جماعات ، اعلام ، اشعار و آیات قرآنی در انتهای مجلد دوم آمده است.
زکار در این اثر تاریخ دمشق را از سال ۴۴۸ تا ۶۹۲ ق از سه منبع مهم تاریخی گردآوری کرده است. یکی از منابع تاریخ دمشق ابن قلانسی است که جداگانه کتابشناسی شده و خواننده می تواند به آن مراجعه نماید. کتاب در دو جزء تدوین شده است. جزء اول مشتمل بر تاریخ دمشق ابن قلانسی و تکمله تاریخ دمشق نوشته سبط ابن جوزی است. در جزء دوم نیز ذیل مرآه الزمان قطب الدین یونینی که به لحاظ تاریخی تکمله جزء اول است، آمده است. شیوه نگارش نویسنده بدین ترتیب است که متن تاریخ را بدون حواشی آورده و اگر به دلیل اشتباه اصل کتاب در متن اصلاحی صورت داده در پاورقی تذکر داده است.
گزارش محتوا
در ابتدای اثر مقدمه ارزشمندی به قلم سهیل زکار آمده که بخش اعظم آن شرح حال مورخین کتاب است. نویسنده در این اثر به شیوه ابن قلانسی که کتابش را «ذیل مذیل» کتاب دیگری قرار داده رفتار کرده و دو اثر دیگر را به عنوان تکمله در یک مجموعه گرد آورده است. ابن قلانسی شاهد حوادث جنگ های صلیبی اول و دوم بوده است. پس از او شمس الدین یوسف سبط ابن جوزی (۵۸۲- ۶۵۴ ق) شاهد حوادث پس از وفات صلاح الدین تا حمله صلیبی ششم بوده است. بعد از وفات سبط ابن جوزی ، قطب الدین یونینی (۶۴۰- ۷۲۶ ق) شاهد جنگ مغول و تاسیس سلطنت ممالیک بوده است. سبط ابن جوزی اگرچه اصالتا عراقی است؛ اما در شام رشد یافته و وفات نموده است. یونینی نیز مانند او اگر چه از یونین از توابع بعلبک بوده، اما بعلبک غالبا تابع دمشق بوده است. کتاب تاریخ دمشق ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق نامیده شده، چرا که تاریخ هلال الصابی مشتمل بر حوادث سال ۳۶۳ تا ۴۴۸ ق می باشد و ابن قلانسی اخبار و اتفاقات را از سال وفات هلال الصابی (۴۴۸ ق) تا سال ۵۵۵ ق سال وفات خود نقل کرده است. ابن قلانسی؛ همانند هلال الصابی- که تاریخش را به دمشق منحصر نکرده و اخبار دیگر دول اسلامی زمانش را نیز نقل کرده است- اتفاقات جاری در مصر ، الجزیره ، عراق و فارس را نیز ذکر کرده است؛ اما حوادث شام و به ویژه دمشق بیشتر از دیگر اماکن است. مهم ترین اثری که از سبط ابن جوزی به جای مانده کتاب « مرآه الزمان فی تاریخ الاعیان » است. ابن خلکان این کتاب را در ۴۰ مجلد و یونینی در ۳۷ مجلد به خط مؤلف دیده اند. یونینی می افزاید که در آن نکته های بس لطیف به شیوه ای غریب گرد آمده بوده است. قطب الدین یونینی، مرآه الزمان را مختصر کرده و بر آن ذیلی نوشته است. ذیل های دیگری نیز بر این کتاب نوشته شده که حاجی خلیفه از آنها نام برده است. سهیل زکار پاورقی های و توضیحات مفیدی به ویژه در جزء اول کتاب دارد. او ارجاعات فراوانی به آثار خود؛ مانند « تاریخ الحروب الصلیبیه » داده است.
وضعیت کتاب
فهرست محتوای کتاب و فهارس اماکن جماعات ، اعلام ، اشعار و آیات قرآنی در انتهای مجلد دوم آمده است.
wikifeqh: تاریخ_دمشق_(زکار)
[ویکی نور] تاریخ دمشق (سهیل زکار). «تاریخ دمشق»، تألیف سهیل زکار در دو مجلد و به زبان عربی است. زکار در این اثر تاریخ دمشق را از سال 448 تا 692ق از سه منبع مهم تاریخی گردآوری کرده است. یکی از منابع تاریخ دمشق ابن قلانسی است که جداگانه کتاب شناسی شده و خواننده می تواند به آن مراجعه نماید.
کتاب در دو جزء تدوین شده است. جزء اول مشتمل بر تاریخ دمشق ابن قلانسی و تکمله تاریخ دمشق نوشته سبط ابن جوزی است. در جزء دوم نیز ذیل مرآه الزمان قطب الدین یونینی که به لحاظ تاریخی تکمله جزء اول است، آمده است. شیوه نگارش نویسنده بدین ترتیب است که متن تاریخ را بدون حواشی آورده و اگر به دلیل اشتباه اصل کتاب در متن اصلاحی صورت داده در پاورقی تذکر داده است.
در ابتدای اثر مقدمه ارزشمندی به قلم سهیل زکار آمده که بخش اعظم آن شرح حال مورخین کتاب است.
نویسنده در این اثر به شیوه ابن قلانسی که کتابش را «ذیل مذیل» کتاب دیگری قرار داده رفتار کرده و دو اثر دیگر را به عنوان تکمله در یک مجموعه گرد آورده است. ابن قلانسی شاهد حوادث جنگ های صلیبی اول و دوم بوده است. پس از او شمس الدین یوسف سبط ابن جوزی (582 -654ق) شاهد حوادث پس از وفات صلاح الدین تا حمله صلیبی ششم بوده است. بعد از وفات سبط ابن جوزی، قطب الدین یونینی (640- 726ق) شاهد جنگ مغول و تأسیس سلطنت ممالیک بوده است. سبط ابن جوزی اگرچه اصالتاً عراقی است؛ اما در شام رشد یافته و وفات نموده است. یونینی نیز مانند او اگر چه از یونین از توابع بعلبک بوده، اما بعلبک غالباّ تابع دمشق بوده است.
کتاب تاریخ دمشق ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق نامیده شده، چرا که تاریخ هلال الصابی مشتمل بر حوادث سال 363 تا 448ق می باشد و ابن قلانسی اخبار و اتفاقات را از سال وفات هلال الصابی (448ق) تا سال 555ق سال وفات خود نقل کرده است. ابن قلانسی؛ همانند هلال الصابی - که تاریخش را به دمشق منحصر نکرده و اخبار دیگر دول اسلامی زمانش را نیز نقل کرده است - اتفاقات جاری در مصر، الجزیره، عراق و فارس را نیز ذکر کرده است؛ اما حوادث شام و به ویژه دمشق بیشتر از دیگر اماکن است.
کتاب در دو جزء تدوین شده است. جزء اول مشتمل بر تاریخ دمشق ابن قلانسی و تکمله تاریخ دمشق نوشته سبط ابن جوزی است. در جزء دوم نیز ذیل مرآه الزمان قطب الدین یونینی که به لحاظ تاریخی تکمله جزء اول است، آمده است. شیوه نگارش نویسنده بدین ترتیب است که متن تاریخ را بدون حواشی آورده و اگر به دلیل اشتباه اصل کتاب در متن اصلاحی صورت داده در پاورقی تذکر داده است.
در ابتدای اثر مقدمه ارزشمندی به قلم سهیل زکار آمده که بخش اعظم آن شرح حال مورخین کتاب است.
نویسنده در این اثر به شیوه ابن قلانسی که کتابش را «ذیل مذیل» کتاب دیگری قرار داده رفتار کرده و دو اثر دیگر را به عنوان تکمله در یک مجموعه گرد آورده است. ابن قلانسی شاهد حوادث جنگ های صلیبی اول و دوم بوده است. پس از او شمس الدین یوسف سبط ابن جوزی (582 -654ق) شاهد حوادث پس از وفات صلاح الدین تا حمله صلیبی ششم بوده است. بعد از وفات سبط ابن جوزی، قطب الدین یونینی (640- 726ق) شاهد جنگ مغول و تأسیس سلطنت ممالیک بوده است. سبط ابن جوزی اگرچه اصالتاً عراقی است؛ اما در شام رشد یافته و وفات نموده است. یونینی نیز مانند او اگر چه از یونین از توابع بعلبک بوده، اما بعلبک غالباّ تابع دمشق بوده است.
کتاب تاریخ دمشق ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق نامیده شده، چرا که تاریخ هلال الصابی مشتمل بر حوادث سال 363 تا 448ق می باشد و ابن قلانسی اخبار و اتفاقات را از سال وفات هلال الصابی (448ق) تا سال 555ق سال وفات خود نقل کرده است. ابن قلانسی؛ همانند هلال الصابی - که تاریخش را به دمشق منحصر نکرده و اخبار دیگر دول اسلامی زمانش را نیز نقل کرده است - اتفاقات جاری در مصر، الجزیره، عراق و فارس را نیز ذکر کرده است؛ اما حوادث شام و به ویژه دمشق بیشتر از دیگر اماکن است.
wikinoor: تاریخ_دمشق_(سهیل_زکار)