کلمه جو
صفحه اصلی

یاسمن


مترادف یاسمن : سمن، یاسمین

فارسی به انگلیسی

jessamine, jasmin, jasmine, jasmin(e)

jasmine


فارسی به عربی

غردینیا

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: yāsaman) (در گیاهی) درختچه‌ای زینتی دارای گل‌های درشت و معطر به رنگ‌های سفید ، زرد و قرمز .


اسم: یاسمن (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل) (تلفظ: yāsaman) (فارسی: ياسمن) (انگلیسی: yasaman)
معنی: نام گلی خوشبو، ( در گیاهی ) درختچه ای زینتی دارای گل های درشت و معطر به رنگ های سفید، زرد و قرمز، گلی زینتی با گلهای درشت و معطر به رنگهای سفید، زرد، و قرمز

مترادف و متضاد

gardenia (اسم)
روناسیان، یاسمن

jasmine (اسم)
یاسمن، گل یاس

سمن، یاسمین


فرهنگ فارسی

( اسم ) درختچه ای ازتیر. زیتونیان که دارای گونه ه ای برافراشته ویا بالا رونده میباشد. گلهایش درشت و معطر وبرنگهای سفید یا زرد و یا قرمزمیباشد گلهایش گاهی منفرد و گاهی بصورت آرایش گرزن در انتهای شاخه قرار میگیرند درحدود ۱٠٠ گونه ازاین گیاه شناخته شده که غالبا از گلهای گونه های معطر آن درعطرسازی استفاده میکنند . ازشاخه های بالنسبه جوان یاسمن سفید جهت ساختن پیپ استفاده میکنند ( بعلت معطربودن چوب آن ) یاسمین یاسمون ظیان گل هاشم سجلاط سمن یاس گلدانی شرخات . یا یاسمن آفریقایی . درختچه ای ازتیر. روناسیان که دارای برگهای متقابل است ومخصوص نواحی حار. آفریقا و آسیا است . در حدود ۴٠ گونه ازاین گیاه شناخته شده است گلهایش سفید و زیبااست و جام گل دارای ۶ گلبرگ است از میو. این گیاه در رنگرزی استفاده میکنند و از آن رنگ قرمز و یا زرد میگیرند جوز کوثل گاردنیا جردنیا یاس آفریقائی . یا یاسمن بری . گیاهی ازتیر. آلاله که در حقیقت یکی از گونه های شقایق پیچ محسوب میشود یامسن البر فل بهار لبیدیون ابریر جوهی جاهی جنگلی چنبیلی . یا یاسمن زرد. ۱- گونه ای یاسمن که دارای گلهای طلایی زرد است . ۲- یاسمن وحشی .یا یاسمن سفید . گونه ای یاسمن که دارای گلهای سفیداست و در ایران و قفقاز و چین میروید و اغلب بنام یاس سفید مشهور است و چون آنرا در گلدانهای بزرگ پرورش میدهند و دارای ساق. بالا رونده نیز میباشد بهمین جهت بنام یاس گلدانی پیچ نیزموسوم است یاس گلدانی پیچ . یا یاسمن عربی . رازقی .یایاسمن وحشی . درختچه ای ازتیر. لوگانی ها وازرد. دو لپه ایهای پیوسته گلبرگ که زیباو پیچنده است و دارای ساق. بی کرک و شاخه های کوچک میباشد برگهایش متقابل و ساده و باریک و نوک تیز وپایااست وگلهایش زرد رنگ و بویی شبیه به یاسمن زرد دارد از اینجهت به غلط آنرا جزئ یاسمن هامحسوب و بنام یاسمن وحشی و گاهی نیز یاسمن زرد میخوانند . جام گل این گیاه مرکب از ۵ قسمت تقریبا مساوی و بزرگتر از کاس. گل میباشد: پرچم های آن بتعداد ۵ و میوه اش کپسول وبسیار کوچک ودارای دوخانه ودانه های مسطح است . درریش. این گیاه آلکالوییدهایی نظیر زلسمین وسمیرویرین و مواد رنگی و رزین وغیره موجوداست .از آلکالوییدهای این گیاه در پزشکی بعنوان آرام کنند. دردهای عصبی خصوصا دردهای ناشی از دردهای عصب پنجم دماغی ( تری ژومو ) ودندان دردهای ناشی از آن استفاده میکنند ولی در بکار بردن آن باید نهایت دقت راداشت چون سمیت شدیدی دارد.

لغت نامه دهخدا

یاسمن . [ س َ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان فسارود بخش داراب شهرستان فسای استان فارس . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


یاسمن. [ س َم َ ] ( اِ ) درختچه ای از تیره زیتونیان که دارای گونه های برافراشته و یا بالارونده است. گلهایش درشت و معطر و به رنگهای سفید یا زرد و یا قرمز میباشد. گلهایش گاهی منفرد و گاهی به صورت آرایش گرزن در انتهای شاخه قرار می گیرند. در حدود صد گونه از این گیاه شناخته شده که غالباً از گلهای گونه های معطر آن در عطرسازی استفاده میکنند از شاخه بالنسبه جوان یاسمن سفید جهت ساختن پیپ استفاده میکنند. ( بعلت معطر بودن چوب آن ). یاسمین. یاسمون. ظیان. گل هاشم. سجلاط. سمن. یاس گلدانی. شرخات. و آن رایاسمین هم گویند گلیست خوشبو که زرد و کبود شود. بهندی آن را چنبلی نامند. مصلح آن کافور است و بدل آن نرجس و نسرین یا زنبق یا سوسن است. ( الفاظالادویه ص 286 ). چیچک. چنبیلی. جنبیلی. یاس. یاسمی :
یاسمن آمد به مجلس با بنفشه دست سود
حمله کردند و شکسته شد سپاه با درنگ.
منجیک.
یاسمن لعل پوش سوسن گوهرفروش
بر زنخ پیلغوش نقطه زد و بشکلید.
کسایی.
از ارغوان و یاسمن و خیری و سمن
از سرو نو رسیده و گلهای کامکار.
فرخی.
نو بهار آمد و آورد گل و یاسمنا
باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا.
منوچهری.
بر یاسمن عصابه درّ مرصع است
بر ارغوان طویله یاقوت معدنی.
منوچهری.
اشک تو چون زر که بگدازی و ریزی بر زریر
اشک من چون ریخته بر زر برگ یاسمن.
منوچهری.
معشوقگانت را گل و گلنار ویاسمن
از دست یاره بربود از گوش گوشوار.
منوچهری.
ثوب عتابی گشته سلب قوس قزح
سندس رومی گشته سلب یاسمنا.
منوچهری.
زیرا که نیست از گل و از یاسمن کمی
تا کم شده ست آفت سرما ز گلستان.
منوچهری.
سندس رومی در یاسمنان پوشانند
خرمن مینا بر بید بنان افشانند.
منوچهری.
تا بوی دهد یاسمن و چینی و سنبل
تا رنگ دهد دیبه رومی و الائی.
منوچهری.
دین گرامی شد به دانا و به نادان خوار گشت
پیش نادان دین چو پیش گاو باشد یاسمن.
ناصرخسرو.
و مشمومات چون نیلوفر و نرگس و بنفشه و یاسمن سخت بسیار بود. ( فارسنامه ابن البلخی ص 142 ).
رخش تو بر خاک چو بگشاد گام
دشت شود پر گل و پر یاسمن.
مسعودسعد.

یاسمن . [ س َم َ ] (اِ) درختچه ای از تیره ٔ زیتونیان که دارای گونه های برافراشته و یا بالارونده است . گلهایش درشت و معطر و به رنگهای سفید یا زرد و یا قرمز میباشد. گلهایش گاهی منفرد و گاهی به صورت آرایش گرزن در انتهای شاخه قرار می گیرند. در حدود صد گونه از این گیاه شناخته شده که غالباً از گلهای گونه های معطر آن در عطرسازی استفاده میکنند از شاخه بالنسبه جوان یاسمن سفید جهت ساختن پیپ استفاده میکنند. (بعلت معطر بودن چوب آن ). یاسمین . یاسمون . ظیان . گل هاشم . سجلاط. سمن . یاس گلدانی . شرخات . و آن رایاسمین هم گویند گلیست خوشبو که زرد و کبود شود. بهندی آن را چنبلی نامند. مصلح آن کافور است و بدل آن نرجس و نسرین یا زنبق یا سوسن است . (الفاظالادویه ص 286). چیچک . چنبیلی . جنبیلی . یاس . یاسمی :
یاسمن آمد به مجلس با بنفشه دست سود
حمله کردند و شکسته شد سپاه با درنگ .

منجیک .


یاسمن لعل پوش سوسن گوهرفروش
بر زنخ پیلغوش نقطه زد و بشکلید.

کسایی .


از ارغوان و یاسمن و خیری و سمن
از سرو نو رسیده و گلهای کامکار.

فرخی .


نو بهار آمد و آورد گل و یاسمنا
باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا.

منوچهری .


بر یاسمن عصابه ٔ درّ مرصع است
بر ارغوان طویله ٔ یاقوت معدنی .

منوچهری .


اشک تو چون زر که بگدازی و ریزی بر زریر
اشک من چون ریخته بر زر برگ یاسمن .

منوچهری .


معشوقگانت را گل و گلنار ویاسمن
از دست یاره بربود از گوش گوشوار.

منوچهری .


ثوب عتابی گشته سلب قوس قزح
سندس رومی گشته سلب یاسمنا.

منوچهری .


زیرا که نیست از گل و از یاسمن کمی
تا کم شده ست آفت سرما ز گلستان .

منوچهری .


سندس رومی در یاسمنان پوشانند
خرمن مینا بر بید بنان افشانند.

منوچهری .


تا بوی دهد یاسمن و چینی و سنبل
تا رنگ دهد دیبه رومی و الائی .

منوچهری .


دین گرامی شد به دانا و به نادان خوار گشت
پیش نادان دین چو پیش گاو باشد یاسمن .

ناصرخسرو.


و مشمومات چون نیلوفر و نرگس و بنفشه و یاسمن سخت بسیار بود. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 142).
رخش تو بر خاک چو بگشاد گام
دشت شود پر گل و پر یاسمن .

مسعودسعد.


به گل یاسمن دوش پیغام داد
که ازابر خشنودم از باد شاد.

معزی .


چشم کرم گریست خون گفت که یاس من نگر
زانکه خزان بخل را یاسمنم دریغ من .

خاقانی .


اول روز اندک است زیب و فر آفتاب
بعد گیا ظاهر است خیل گل و یاسمن .

خاقانی .


یاسمن تازه داشت مجمره ٔ عود سوز
شاخ که آن دید ساخت برگ تمام از نثار.

خاقانی .


سروبن چون به شصت سال رسید
یاسمن بر سر بنفشه دمید.

نظامی .


بود در کنج باغ جایی دور
یاسمن خرمنی چو گنبد نور.

نظامی .


قافله زن یاسمن و گل بهم
قافیه گو قمری و بلبل بهم .

نظامی .


یاسمنی چند که بیدی کنند
دعوی هندو به سپیدی کنند.

نظامی .


بنفشه زلف را چندان دهد تاب
که باشد یاسمن را دیده در خواب .

نظامی .


اشکال بدایع همه در پرده ٔ رشکند
زین شکل که از پرده برون یاسمن آورد.

عطار.


نطفه ٔ سیمین در اندام زمین
شاهد گل گشت و طفل یاسمن .

سعدی .


که دید رنگ بهاری به رنگ رخسارت
که رنگ گل ببرد تا به یاسمن چه رسد.

سعدی .


یکی به حکم نظر پای در گلستان نه
که پایمال کنی ارغوان و یاسمنش .

سعدی .


خالیست بدان صفحه ٔ سیمین بنا گوش
یا نقطه ای از غالیه بر یاسمن است آن .

سعدی .


لاله رویا گلت آمیخته با یاسمن است
می ندانم که رخت لاله و گل یا سمن است
بوی یاس من از آن سبزه ٔ خط می آید
گل رویت مگر آورده خط یاسمن است .

سلمان (ازشرفنامه ٔ منیری ).


حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است .

حافظ.


- یاسمن آفریقائی ؛ درختچه ای است از تیره ٔ روناسیان که دارای برگهای متقابل است و مخصوص نواحی حاره ٔ آفریقا و آسیا می باشد. در حدود چهل گونه از این گیاه شناخته شده است . گلهایش . سفید و زیباست و جام گل دارای شش گلبرگ . از میوه ٔ این گیاه در رنگرزی استفاده می کنند و از آن رنگ قرمز و یازرد میگیرند. جوز کوثل . گاردنیا. جردنیا. یاس آفریقایی .
- یاسمن بری ؛ گیاهی است ازتیره ٔ آلاله که در حقیقت یکی از گونه های شقایق پیچ محسوب می شود. یاسمن البر. فل بهار. لبیدیون . ابریر. جوهی . جاهی . جنگلی . چنبیلی . نباتی است از خانواده ٔ سُلانه که آن را تاج ریزی پیچ نیز مینامند و شاخه های کوچک آن را که لااقل یکسال از عمر آن گذشته باشد بکار میبرند این شاخ ها را موقعی که برگهای نبات میریزد چیده و بقطعات کوچک تقسیم میکنند ساقه ٔ یاسمن بری اول دارای بوئی نامطبوع و طعمی تلخ است ولی بتدریج بوی آن از بین رفته و طعم آن شیرین میشود جوشانیده ٔ آن مصفی خون و مدر و معرق است ولی خاصیت تخدیرکننده ٔ آن بسیار کمتر، از بلادن و تاتوره و بیخ است . (کتاب درمانشناسی ج 1). ظیان به فارسی یاسمن بری است و یاس سفید عبارت از آن است و به لغت اندلس برید فوقه به معنی عشبة النار و به بربری ابریر و به هندی جوهی و جاهی و جنگلی و چنبلی نامند و منبت آن بیابانها و بالای تلهاو با علیق باشد و بر آن پیچیده و از آن جدا نباشد وگویند بوی آن رعاف آورد و قسم مغربی آن را عشبه ٔ مغربیه نامند... نباتیست شبیه به لبلاب و از آن صلب تر وشاخه های آن در هم پیچیده و گل آن بسیار خوشبو و قسمی خاردار شبیه به خار گل سرخ و گل آن از یاسمین بستانی که چنبلی نامند بسیار کوچکتر و بیخ آن سیاه و قوت بیخ آن تا بیست سال باقی می ماند... و نوعی از آن باشد که برگهای آن باریک و شاخه های سرخ و گل آن مایل به سرخی است بسیار تند و تیز و بوی آن کریه و تند است و زبون و غیر مستعمل زیرا که محرق جلد زبان و خراشنده و جداکننده ٔ جلد بدن و برگ آن نیز مانند بیخ آن است و این نوع را به یونانی اقلیمیاطس نامند. (مخزن الادویه ص 385).
- یاسمن زرد ؛ گونه ای یاسمن که دارای گلهای طلایی زرد است . (فرهنگ فارسی معین ).
- || یاسمن وحشی .
رجوع به یاسمن وحشی در همین ترکیبات شود.
- یاسمن سفید ؛ گونه ای یاسمن که دارای گلهای سفید است و در ایران و قفقار و چین میروید و اغلب به نام یاس سفید مشهور است و چون آن را در گلدانهای بزرگ پرورش میدهند و دارای ساقه ٔ بالا رونده نیز می باشد بهمین جهت به نام یاس گلدانی پیچ نیز موسوم است . یاس گلدانی پیچ .
- یاسمن عربی ؛ رازقی . رجوع به رازقی شود.
- یاسمن وحشی ؛ درختچه ای از تیره ٔ لوگانیها و از رده ٔ دولپه ایهای پیوسته گلبرگ که زیبا وپیچیده است و دارای ساقه ٔ بی کرک و شاخه های کوچک می باشد برگهایش متقابل و ساده و باریک و نوک تیز و پایاست و گلهایش زرد رنگ و بویی شبیه به یاسمن زرد دارد.از این جهت بغلط آن را جزء یاسمنها محسوب و به نام یاسمن وحشی و گاهی نیز یاسمن زرد می خوانند. جام گل این گیاه مرکب از پنج قسمت تقریباً مساوی و بزرگتر ازکاسه گل میباشد. پرچمهای آن بتعداد پنج و میوه اش کپسول و بسیار کوچک و دارای دو خانه و دانه های مسطح است . در ریشه ٔ این گیاه آلکالوییدهایی نظیر ژلسمین و سمپرویرین و مواد رنگی و رزین و غیره موجود است از آلکالوییدهای این گیاه در پزشکی بعنوان آرام کننده ٔ دردهای عصب پنجم دماغی (تری ژومو) و دندان دردهای ناشی از آن استفاده می کنند ولی در بکار بردن آن باید نهایت دقت را داشت چون سمیت شدیدی دارد.
- امثال :
آنقدر سمن هست که یاسمن در میان گم است .

فرهنگ عمید

= یاسمین

یاسمین#NAME?


دانشنامه آزاد فارسی

یاسَمَن (jasmine)
یاسَمَن
گیاهانی از مناطق نیمه گرمسیری، از جنس Jasminum، خانوادۀ زیتون. با گل های سفید و زرد. یاسمن معمولی(J. officinale) گل های معطر سفیدی دارد که از آن روغن یاسمن می گیرند. این ماده در عطرسازی کاربرد دارد. یاسمن چینی(J. nudiflorum) گل های زرد درخشانی دارد که پیش از برگ های درخت ظاهر می شوند. گل رازقی (J. sumbac) و یاس یا یاسمن چمبا (J. grandiflorum) از دیگر گونه های جنس یاسمن اند که در ایران پرورش می یابند. از اسانس رازقی برای معطر کردن چای استفاده می کنند.

پیشنهاد کاربران

پرنسس بهشت . ارامش. نام یک نوع گل . لقب حصرت زهرا

یاسمن بانوی گل ها

یاسمن بانوی تمام گلها زیبا و ارزشمند و گران بهاوهمچنین دل بر😍💖😘💋

به معنی ارامش من یاسمنم پس چرازندگیم خالیه ازهرحساسی

یاسمن =گلی زیبا و خ ش عطر و آرامش بخش

گلی خوش بو با گل های درشت در رنگ های زرد و سفید

گل زرد و قرمز و سفید و دختری خوشبخت

گل زیبا ودلنشین وخوش بو/ دختری مهربان وزیبا

خشبو مثل بهار

کلی خوشبو همیشه آرام ❤

گلی زیبا و از دست رفته

شیطون زیبا گلی خوش بو 😍

دختری زیبا و مایه آرامش زندگی

به معنی گلی زمینی با رایحه ای زیبا و درشت و زیبا

یاسمن=گلی سرشار از زیبایی❤

یاسمن یعنی بویی از گل یاس سفید زندگی،
یعنی ، بویی از عشق امید


گل زیبا و خوشبو

گلی بسیار خوشبو و زیبا ، درخشان

یاسمن معنی گلی خوش بو و زیبا=دختر ی خوشگل و اروم 😊😊😊💙💙💙💙

راستی یه آهنگ داریم عارف خونده
یاسمن گل باغ جوونی
کاشکی فقط یک شب پیش من بمونیم


یاسمن یعنی وجود یاسمن یعنی زندگی خدایا ممنونم ن که چنین اسمی برام انتخاب کردی

گل خوش عطر و بویی که به رنگهای سفید و زرد و قرمز در ایران دیده ایم ولی بیش از صد گونه انواع و اقسام دارد

خوش به حال پدرو مادر و همسری که یه یاسمن داشته باشن

یاسمن=یاس من شاعرانه بوده مثال بیتی از خودم
سبزه رویی که بدوش سبزه ناز سمن است
مشکبو رایحه از عطر خوش یاس من است

گلی بسیار زیبا ومهربان



تک یدونه نفس آقاییش دلهوشی ینی گل یاسمن تو زندگیت باشع


گلی که خانم فاطمه زهرا به بهشتی ها میدهد. به زبان کره خوشبختی. کمیاب در امریکا

پاک و دوری از آتش

قشنگترین اسمی ک واسه ی دختر جذاب میشه انتخاب کرد
ب افتخار یاسمن ها🌸🌸🌸

گلی بسیار زیبا=دختر زیبا

گل زیبا به رنگ های زرد سفید قرمز ارغوانی

گل یاس خوش بو


گل با طراوت و خوشبو٫دختر شاداب و زیبا

گل بسیار زیبا به رنگ سفید یا زرد کبود

یاسمن: گل زیبا و بسیار خوشبو که سفید رنگ است

گل بسیار زیبا و خوشبو به رنگ زرد و سفید و قرمز

گلی خوش بو=دختری اروم خوشگل

یاسمن. گلی بسیار زیبا و خوشبو

یک گل بسیار زیبا به رنگ سفید درخشان

گلی زیبا و خوش بو و خوش رنگ = دختری شر و شیطون

اروم زیبا به دلنشین

به معنی خوشبختی


یاسمن نوعی گل وحشی است که در کوهستان می روید و ریشه هایی بسیار قوی دارد زیرا به این دلیل که در کوهستان آب کمی وجود دارد ریشه های این گل قوی شده و خودشان آب را پیدا می کنند. مانند کسانی که سختی می کشند و قوی می شوند. در کل، یاسمن اسم بسیار زیبایی برای دختران است چون از بقیه گل ها ریشه های قوی تری دارد.

یاسمن
نام دختری که پدرش به داشتن آن میبالد

دختری عاشق و خوش شانس و با کلی امید ارزو

یاسمن=دختری سرشار از زیبایی ، شیطنت ، زرنگی، و پر از امیدواری و آرزو

یاسمن یعنی دختر زیبا وشیطون اایرانی


یاسمن
یعنی عشق یعنی تمام وجود
یا یاسمن یا هیچ کس

گلی زیبا به رنگهای سفید قرمز زرد و اینکه لقب حضرت زهرا هم هستش تو خیلی از شعرا هم بوده و اینکه من عاشق اسمم هستم و فوق العاده قشنگه بکوبین لایکو


گل زینتی که دارای گل های زیبا و درشت 😍😘😗عاشق اسمم


کلمات دیگر: