کلمه جو
صفحه اصلی

دارالمجانین


مترادف دارالمجانین : تیمارستان، دیوانه خانه، دیوانه ستان

برابر پارسی : تیمارستان، دیوانه خانه

فارسی به انگلیسی

lunatic asylum


فرهنگ فارسی

( اسم )جایی که دیوانگان را در آن نگهداری کنند تیمارستان دیوانه ستان .
تیمارستان

فرهنگ معین

( ~. مَ ) [ ع . ] (اِمر. ) تیمارستان ، محل نگهداری دیوانگان .

لغت نامه دهخدا

دارالمجانین. [ رُل ْ م َ ] ( ع اِ مرکب ) خانه دیوانگان. تیمارستان. جایی که دیوانگان را در آن نگهدارند.

فرهنگ عمید

جای نگهداری دیوانگان، دیوانه خانه، تیمارستان.

دانشنامه عمومی

دارالمجانین (داستان). دارالمجانین اثری بحث برانگیز از محمدعلی جمالزاده است.
محمدعلی جمالزاده در دیباجهٔ دارالمجانین می نویسد، توی دکان میرزا محمود کتابفروش نشسته بود که پیرزنی تعدادی کتاب برای فروش آورد. شوهر پیرزن به اتهام دزدی از دارالمجانین اخراج شده و از ترس بازخواست متواری است. جمالزاده کتابی از پیرزن می خرد. پیرزن به جای سه عباسی طلب جمالزاده، کاغذهای دست نویس لوله کرده ای به او می دهد. جمالزاده بعد از مدتی به سراغ کاغذهای دست نویس می رود، شروع به خواندن می کند و رمان دارالمجانین آغاز می شود.
محمود (نویسنده دست نویس) در ابتدا از خصوصیات و خصایل پدرش می گوید. پس از مرگ پدر به خانهٔ عمو ی خسیس اش می رود. در ادامه از عمو ی خسیس اش، عشق اش به دختر عمو ی زیبایش بلقیس، از آقامیرزا عبدالحمید، منشی عمو و دوست صمیمی اش رحیم، پسر میرزا عبدالحمید می نویسد. رحیم علاقهٔ جنون آمیزی به اعداد دارد و «تضاد بین واحد و کثیر و فرد و زوج را منشأ همهٔ اختلاف ها» می داند.روزی نامه عاشقانهٔ محمود به بلقیس به دست عمو می افتد. به ناچار از خانهٔ عمه بیرون می زند و به خانهٔ دوست روانپزشکش دکتر همایون می رود. به کمک دکتر همایون که عقل درست و حسابی ندارد، رحیم را به دارالمجانین می برند. در ملاقات رحیم در دارالمجانین است که با هدایتعلی آشنا می شود.
خیلی چیزهای غریب و عجیب از او حکایت می کردند. از آن جمله می گفتند از همان بچگی که برای تحصیل به فرنگستان رفته بود کاسهٔ عقلش موبرداشته بود و چیزیش می شده است. هدایتعلی از فرنگستان عروسکی چینی به قد یک آدم با خودش به تهران می آورد و پشت پردهٔ اتاق اش پنهان می کند و به آن عشق می ورزد. خانواده اش با دیدن حرکات جنون آمیزش او را به دارالمجانین می آورند. در دارالمجانین روزی گذرش به بخش دیوانگان خطرناک می افتد. در آن جا با دیدن دیوانهٔ خطرناکی که با تیله شکسته ای شکمش را پاره می کرد و نقشی به شکل سه قطره خون بر دیوار می کشید، دچار تب شدیدی شد. خانواده اش آمدند و او را به خانه بردند. پس از آن که تبش قطع شد، همه جا سه قطره خون می دید. برای این که سر عقل بیاید، از خانوادهٔ سرشناسی برایش زن می گیرند. شب عروسی زنی هرجایی به خانه می آورد و تازه عروس از او طلاق می گیرد. بعد از طلاق تصویر دختری را روی قلمدان می بیند و عاشقش می شود. دختر به دیدار هدایتعلی می آید و در خانه اش می میرد. پس از دفن جسد در خرابه های شهر ری، گلدان عتیقهٔ زیرخاکی ای پیدا می کند که تصویر صورت دختر بر آن است. پس از گم شدن اسرارآمیز گلدان، حال هدایتعلی بدتر می شود و خانواده اش او را به دارالمجانین می آورند.

دانشنامه آزاد فارسی

دارُالمَجانین
نوشتۀ محمدعلی جمال زاده، رمانی به فارسی، در ۱۳۲۱ش. یکی از شخصیت های این اثر، که ماجراهای آن در تیمارستان می گذرد، صادق هدایت است. جمال زاده با درکی تازه از رمان و حفظ موازنه بین دو جنبۀ واقعی و داستانیِ این شخصیت، دست به بازی جالبی بین واقعیت و تخیل رمانی می زند و برای نخستین بار در ادبیات معاصر ایران، یک شخصیت واقعی (هدایت) را به مثابۀ شخصیتی رمانی (هدایت علی خان) مطرح می کند.

پیشنهاد کاربران

تیمارستان، دیوانه خانه، دیوانه ستان

دیوانه سرا یا سرای دیوانگان


کلمات دیگر: