مترادف عاصی : سرکش، طاغی، عصیانگر، گردنکش، متجاسر، متمرد، ناجم، نافرمان، یاغی، بدرفتار، گناهکار، گنهکار، معصیت کار
متضاد عاصی : مطیع
برابر پارسی : نافرمان، سرکش، شورشگر، بستوه آمده، بستوه آمدن
sinful, [n.] sinner
turbulent
نافرمان , سرکش , نامطيع , گردنکش , متمرد
بدرفتار، گناهکار، گنهکار، معصیتکار
سرکش، طاغی، عصیانگر، گردنکش، متجاسر، متمرد، ناجم، نافرمان، یاغی ≠ مطیع
۱. سرکش، طاغی، عصیانگر، گردنکش، متجاسر، متمرد، ناجم، نافرمان، یاغی
۲. بدرفتار، گناهکار، گنهکار، معصیتکار ≠ مطیع
عاصی . (اِخ ) نام نهر حماة و حمص است معروف به میماس که از دریاچه ٔ قدس سرچشمه میگیرد و به دریاچه ٔ انطاکیه میریزد. (از معجم البلدان ص 96).
فردوسی .
ناصرخسرو.
سعدی (گلستان ).
عاصی . (اِخ ) شیخ محمد حسن بن شیخ محمد رفیع رشتی اصفهانی ، متخلص به عاصی . از دانشمندان قرن سیزدهم هجری بود و از آثار اوست : جامع المصائب و وسیلة النجاة. (ریحانة الادب ج 3 ص 49). و رجوع به الذریعه ج 5 ص 70 شود.