مترادف عاطفه : احساس، انفعال، عطوفت، محبت، مهر، مهربانی
برابر پارسی : مهر، مهربانی، مهرورزی
feeling, kind feeling, sentiment
affection, heart
احساسات , هيجانات , شور , هيجاني , اشتياق وعلا قه شديد , احساسات تند وشديد , تعصب شديد , اغراض نفساني , هواي نفس
(تلفظ: ātefe) (عربی) محبت ، مهربانی ، مهر ، عطوفت .
احساس، انفعال، عطوفت، محبت، مهر، مهربانی
جنبۀ مشهود هیجانیای که در برخی از حالات مرضی ممکن است با نوع و شدت هیجانی که بیان میشود، تناسب نداشته باشد
عاطفة. [ طِ ف َ ] (ع اِمص ) عاطفه . عاطفت . مهر. || خویشی و قرابت . (منتهی الارب ). رجوع به عاطفت شود.
عاطفة. [ طِ ف َ ] (ع ص ) (حروف ...) در عربی ده حرف است که مابین دو جمله یا کلمه واقعشده و جمله یا کلمه ٔ بعد از خود را به ماقبل خود ربط دهد. جمله یا کلمه ای که بعد از حروف عاطفه است معطوف و جمله و یا کلمه ٔ ماقبل را معطوف ٌ علیه نامند. وآن حروف عبارتند از: و، ف ، أم ، أما، أو، بل ، ثم ،حتی ، لا، لکن . رجوع به حروف عاطفه و حروف ربط شود.
عاطِفِه؛ مؤنّث عاطف. نامی برای دختران. به معنای بانوی خوش قلب و مهربان است.