کلمه جو
صفحه اصلی

کم منفصل

لغت نامه دهخدا

کم منفصل. [ ک َم ْ م ِ م ُ ف َ ص ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به کَم ( اصطلاح منطق ) شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کم منفصل، به معنای کمّ فاقد حدّ مشترک، در وقت فرض تجزیه است.
کمّ، یکی از مقولات عَرَضی، و دارای دو قسم اصلی است:۱. کمّ متصل؛۲. کمّ منفصل.
توضیح اصطلاح
کمّ منفصل آن است که اجزایش در وقت فرض تجزیه، دارای حدّ مشترکی نباشد مثل عدد هفت که وقتی به سه و چهار تجزیه شود فاقد حدّ مشترکی است که بدایت یکی از آن دو و نهایت دیگری باشد. کمّ منفصل فقط دارای یک نوع، یعنی عدد، است. البته "ارسطو" در مبحث مقولات، "قول" را ؛که از حروف تشکیل می شود؛ نیز نوعی کمّ منفصل دانسته است و "غزالی" نیز در این باره از وی تبعیت کرده است، اما غالب حکمای اسلام همچون "خواجه طوسی" در اساس الاقتباس، و "ملاصدرا" در شرح هدایه اثیریه، کمّ منفصل بودنِ قول را رد کرده اند و معتقدند کمّ خواندن "قول" به لحاظ عروض عدد بر آن است. ممکن است توهم شود که عدد نیز می تواند دارای حد مشترک باشد مثلاً عدد هفت را به دو قسمت مساوی تقسیم کنیم که هر طرف، عدد سه باشد، و عدد یک را حد مشترکی بگیریم که جزء آن دو قسمت نباشد. پس عدد هم باید از اقسام کم متصل شمرده شود. جواب این است که عدد هفت هرگاه به دو قسمت شود دو طرف آن یکی عدد سه و دیگری عدد چهار است، و اگر عدد یک را حد مشترکی بگیریم که جزء آن دو قسمت نباشد، در واقع عدد مورد نظر، عدد شش خواهد بود نه عدد هفت.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • گرامی، محمدعلی، منطق مقارن.• خوانساری، محمد، منطق صوری.• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.• سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.
...


کلمات دیگر: