( اسم ) جمع مقوله ( مقول ) : ۱ - گفتار ها ۲ - ( قاطیغوریاس ) حکما جواهر و اعراض دهگانه را [ مقولات عشر ] گویند . آنچه مشهور میان فلاسفه است مقولات برده قسم اند بحکم حصر عقلی و این تقسیم و حصر عقلی را ارسطو پایه گذاری کرده است . وی موجودات عالم را محدود و مشخص در ده مقوله کرده است که نه مقوله عرض و یک مقوله جوهر باشد . مقولات نه گانه عرضی عبارتند از : کم کیف وضع اضافه این متی ملک یا جده له فعل و انفعال ( ان یفعل و ان ینفعل ) یا فن مقولات . یا قاطیغوریاس نزد قدما یکی از بخشهای علوم منطقیه بود.
مقولات
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مقولات. [ م َ ] ( ع اِ ) مقوله ها. ( ناظم الاطباء ). ج ِ مقولة. گفتارها. گفته ها. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : خاک بر سر علمی باد که ازمقولات و منقولات چنین نتیجه مردمی بردهد. ( منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 103 ). از منقولات کلام اردشیر بابک و مقولات حکمت اوست که بسیار خون ریختن بود که از بسیار خون ریختن بازدارد. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 18 ).
- مقولات عشر ؛ ( اصطلاح فلسفی ) یک جوهرو نه عرض ، پس افراد جوهر پنج است یکی جسم دوم هیولی سوم صورت چهارم نفس ناطقه پنجم عقل یعنی ملائکه. و نه عرض این است : اول کیف ، دوم کم ، سوم این ، چهارم متی ، پنجم اضافت ، ششم وضع، هفتم فعل ، هشتم انفعال ، نهم ملک. ( غیاث ) ( آنندراج ). جواهر و اعراض. قاطیغوریاس. قاطیقوریاس . اجناس عالیه.بخشی از منطق ارسطو، و عبارتند از : جوهر ( عین )، کم ، کیف ، اضافه ( مضاف )، این ، متی ، وضع ( نصبه )، ملک ( جده ، له ، ذو )، فعل ( ان یفعل )، انفعال ( ان ینفعل ) :
زید طویل اسود ابن مالک
فی بیته بالامس کان متکی
فی یده سیف لواه فالتوی
فهذه عشر مقولات سوی.
- مقولات عشر ؛ ( اصطلاح فلسفی ) یک جوهرو نه عرض ، پس افراد جوهر پنج است یکی جسم دوم هیولی سوم صورت چهارم نفس ناطقه پنجم عقل یعنی ملائکه. و نه عرض این است : اول کیف ، دوم کم ، سوم این ، چهارم متی ، پنجم اضافت ، ششم وضع، هفتم فعل ، هشتم انفعال ، نهم ملک. ( غیاث ) ( آنندراج ). جواهر و اعراض. قاطیغوریاس. قاطیقوریاس . اجناس عالیه.بخشی از منطق ارسطو، و عبارتند از : جوهر ( عین )، کم ، کیف ، اضافه ( مضاف )، این ، متی ، وضع ( نصبه )، ملک ( جده ، له ، ذو )، فعل ( ان یفعل )، انفعال ( ان ینفعل ) :
زید طویل اسود ابن مالک
فی بیته بالامس کان متکی
فی یده سیف لواه فالتوی
فهذه عشر مقولات سوی.
( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
حکما جواهر واعراض دهگانه را «مقولات عشر» گویند. آنچه مشهور میان فلاسفه است ،مقولات برده قسم اند به حکم حصر عقلی. و این تقسیم و حصر عقلی را ارسطو پایه گذاری کرده است که نه مقوله عرض و یک مقوله جوهر باشد. ( از فرهنگ علوم عقلی سیدجعفر سجادی ).دانشنامه آزاد فارسی
مَقولات (categories)
در اصطلاح فلسفه، قالب های بنیادین تفکر. یکی از دغدغه های همیشگی فیلسوفان کشف این نکته بوده است که آیا کلی ترین قالب ها یا مقولات اندیشه، نظیر مکان، زمان، جوهر، ذهن، ماده، مطلقو کلّی اندیا این که نسبتاً محدودند و تغییر می پذیرند. ارسطو درمقولاتو طوبیقاده مقوله (مقولات عشر) را برمی شمرد که عبارت اند از جوهر، کمّ(کمیّت)، کیف(کیفیّت)، اضافه (نسبت)، مکان، زمان، وضع،مِلک، فعلو انفعال. هرچه دربارۀ موجودات می توان گفت از این دَه مقوله بیرون نیست، هرچند به نظر نمی رسد ارسطو این تقسیم بندی را کامل و قطعی دانسته باشد. اشتیاق کانت به نظام سازی، او را به تدوین نظامی چهاربخشی هدایت کرد که هر کدام شامل سه مقوله است. ذیل مقولۀ کمیّت سه مقولۀ وحدت، کثرت، تمامیت، ذیل مقولۀ کیفیت مقولات واقعیت (یا ثبوت)، نفیو تحدید، ذیل مقولۀ نسبت مقوله های جوهر و عرض، علیتو وابستگیو هم کنشییا فعل و انفعالِ متقابل و ذیل مقولۀ جهتمقوله های امکانعام و امتناع، وجود و عدم، وجوبو امکان خاص، قرار دارند. اندک اند کسانی که همانند کانت این تقسیم بندی را اصولی و جامع و مانع بدانند. در عصر جدید، فرگهدر منطق اش نگرش روشن تری از شیوه های بنیادی ساخته شدن اطلاعات برای ما فراهم می کند و در تحلیلش از زبان به تقسیم بندی بسیار کلی مفهوم و درون ذاتاشاره می کند، اما از مسائل مربوط به طبقه بندی درونی این مقولات سخنی به میان نمی آورد. رسالۀ منطقی ـ فلسفی(۱۹۲۱) ویتگنشتاینچرخشی در این زمینه ایجاد کرد. او در این رساله معتقد است که مقولات بنیادی یک زبان آشکارند اما ساخت و روابط شان در زمرۀ چیزهایی است که نمی توان دربارۀ آن ها سخنی گفت و بنابراین، مسئلۀ یافتن طبقه بندی بنیادینی از عناصرِ رسمیت یافته در هر شیوۀ خاص اندیشیدن، همچنان پابرجا است.
در اصطلاح فلسفه، قالب های بنیادین تفکر. یکی از دغدغه های همیشگی فیلسوفان کشف این نکته بوده است که آیا کلی ترین قالب ها یا مقولات اندیشه، نظیر مکان، زمان، جوهر، ذهن، ماده، مطلقو کلّی اندیا این که نسبتاً محدودند و تغییر می پذیرند. ارسطو درمقولاتو طوبیقاده مقوله (مقولات عشر) را برمی شمرد که عبارت اند از جوهر، کمّ(کمیّت)، کیف(کیفیّت)، اضافه (نسبت)، مکان، زمان، وضع،مِلک، فعلو انفعال. هرچه دربارۀ موجودات می توان گفت از این دَه مقوله بیرون نیست، هرچند به نظر نمی رسد ارسطو این تقسیم بندی را کامل و قطعی دانسته باشد. اشتیاق کانت به نظام سازی، او را به تدوین نظامی چهاربخشی هدایت کرد که هر کدام شامل سه مقوله است. ذیل مقولۀ کمیّت سه مقولۀ وحدت، کثرت، تمامیت، ذیل مقولۀ کیفیت مقولات واقعیت (یا ثبوت)، نفیو تحدید، ذیل مقولۀ نسبت مقوله های جوهر و عرض، علیتو وابستگیو هم کنشییا فعل و انفعالِ متقابل و ذیل مقولۀ جهتمقوله های امکانعام و امتناع، وجود و عدم، وجوبو امکان خاص، قرار دارند. اندک اند کسانی که همانند کانت این تقسیم بندی را اصولی و جامع و مانع بدانند. در عصر جدید، فرگهدر منطق اش نگرش روشن تری از شیوه های بنیادی ساخته شدن اطلاعات برای ما فراهم می کند و در تحلیلش از زبان به تقسیم بندی بسیار کلی مفهوم و درون ذاتاشاره می کند، اما از مسائل مربوط به طبقه بندی درونی این مقولات سخنی به میان نمی آورد. رسالۀ منطقی ـ فلسفی(۱۹۲۱) ویتگنشتاینچرخشی در این زمینه ایجاد کرد. او در این رساله معتقد است که مقولات بنیادی یک زبان آشکارند اما ساخت و روابط شان در زمرۀ چیزهایی است که نمی توان دربارۀ آن ها سخنی گفت و بنابراین، مسئلۀ یافتن طبقه بندی بنیادینی از عناصرِ رسمیت یافته در هر شیوۀ خاص اندیشیدن، همچنان پابرجا است.
wikijoo: مقولات
پیشنهاد کاربران
Categorie یا کاتِ گوری ( که اشتباها آنرا قاطیقوریاس ترجمه کرده اند، گرچه ریشه در زبان یونانی دارد، با این وجود یک کلمه ترکیبی در زبان فارسی است. کات به معنای صندوق یا جعبه می باشد و گوری به معنای قبری. بنابر این روی هم رفته این واژه به زبان تمثیل اشاره به یک گنج نهفته در زیر خاک است. گویا هدف ارسطو این بوده است که نوع کلی و عمومی مجموعه کلمات را در زبان انسانی دسته بندی کند. مثال : اسم ، فاعل ، مفعول ، فعل، صفت ، قید مکان ، قید زمان ، قید حالت ، حالات ربط و پیوند کلمات ، عامل و معلول .
کلمات دیگر: