کلمه جو
صفحه اصلی

بازاریابی

فارسی به انگلیسی

marketing

مترادف و متضاد

marketing (اسم)
بازاریابی، علم فروش

دانشنامه عمومی

بازاریابی یا مارکتینگ (به انگلیسی: Marketing): بازاریابی به عنوان فرایندی مدیریتی -اجتماعی تعریف می شود که بوسیلهٔ آن افراد و گروه ها از طریق تولید و مبادلهٔ کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواسته های خود اقدام می کنند. برای روشن شدن این تعریف باید ابتدا اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسی کرد.
بازاریابی صنعتی
بازاریابی مصرفی
بازاریابی عصبی
بازاریابی چندسطحی
بازاریابی پارتیزانی
بازاریابی مویرگی
بازاریابی چریکی
بازاریابی دهان به دهان
بازاریابی اینترنتی
بازاریابی تک به تک
بازاریابی شبکه ای
بازاریابی ویروس وار
بازاریابی سیستماتیک
بازاریابی مفهومی
بازاریابی ترکیبی
بازاریابی ارزشی
بازاریابی پیامکی
اصول بازرگانی رسمی که منشأ آن از ایالات متحده آمریکا است، ابتدا در آغاز قرن بیستم در چندین دانشگاه ایالات متحده به عنوان درس بازرگانی جداگانه ای تدریس می شد. این گونه تلقی می شود که به عنوان اصول بازرگانی از سه مرحله ذیل عبور کرده باشد: «دوره تولید» که در آن بازاریابی تنها به واسطه محدودیت های تولید دچار محدودیت بود (تا دهه ۱۹۳۰)؛ «دوره فروش» که در آن بازاریابی هر آنچه شرکت تولید می کرد به بازار تحمیل می کرد (تا دهه ۱۹۵۰)؛ و «دوره مشتری» که در آن مشتری در مرکز تمام فعالیت های بازاریابی قرار داشت. در قرن ۲۱. بازاریابی پا به عصر تعاملی و برهم کنشی نهاده است. تغییر بنیادی در تعریف و هدف از بازاریابی در قرن ۲۱ این است که به عنوان یک اصل بازرگانی، فراتر از صرف تسهیل – تبادلات مجاری و دادوستدهای بین تولیدکننده و مشتریان گسترش یافته است. در آغاز، عمده تمرکز بازاریابی بر منافع تولیدکننده بود- تحویل محصولات درست به مشتری در زمان، مکان و قیمت درست. فرض اساسی بازاریابان اولیه این بود که تولیدکنندگان کنترل بازار را در اختیار دارند. مدیریت، کارکردها، نقش ها و فرایندها همگی حول این مدل مدیریت بازرگانی با محوریت تولیدکننده قرار داشتند. این تصور در عصر اطلاعات قرن ۲۱ دیگر معتبر نمی باشد؛ و حالا در اوایل قرن بیست و یک، بازاریابی چیست؟ یک مدل جدید موفق یا پذیرفته شده، که در مورد پویایی (و اغلب بی منطقی) بازارهای جهانی، مشتریان دمدمی مزاج و غیرقابل پیش بینی که در تحلیل های کلاسیک نمی گنجد، الگوهای خرید و پیش بینی های بازار، افزایش خدمات نامحسوس و، بخش بندی و ترکیب های جدید بازار، ورای دسته بندی های صنعتی و قدیمی، افزایش قدرت مشتریان، و ابزار و تکنیک های جدید بازاریابی تعاملی به کار گرفته شود، هنوز در مقیاس وسیع وجود ندارد یا هنوز در سازمان ها و فرایندهای بازاریابی شرکت ها از آن تعبیری نشده است.
تعداد معدودی با واقع بینی بیشتر، فروش و بازاریابی را به مثابه اصول مدیریتی مجزا می دانند. در بعضی کشورها مانند ایالات متحده آمریکا، تخصص بازاریابی و ارتباطات را از یکدیگر جدا می کنند: روابط عمومی، نوشتن متن سخنرانی و ارتباطات داخلی اغلب از بازاریابی که بیشتر تمرکز آن بر ارائه مستقیم محصولات و خدمات به مشتریان است جدا می شود. شرکت های دیگر راهبردی تلفیقی اتخاذ می کنند که در آن تمام ارتباطات، فروش و بازاریابی مستقیم و غیر مستقیم به طور همه جانبه و کلی مدیریت می شوند.استدلال محکم دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه بازاریابی نقش همه افراد است و فقط به عهده بخش بازاریابی نیست (دیوید پاکارد از پایه گذاران Hewlett- Packard می گوید: «اهمیت بازاریابی بسیار بیشتر از آن است که تنها به بخش بازاریابی واگذار شود»). یک دیدگاه مدرن حاکی از این است که افرادی که عنوان مدیران بازاریابی را برخود دارند، در واقع مشاوران و اتئلاف دهندگان متخصصی هستند که محرک و الهام بخش کل سازمان به سوی چارچوب ذهنی، راهبرد و شیوه عملکرد بازار محور یا مشتری محور می باشند. این افراد تخصص خود را در برخی جوانب بازاریابی به کار می بندند. همچنین به ضمیمه ۱(خط زمانی بازاریابی) رجوع شود..بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول (کالاها یا خدمات) و مشتری گفته می شود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است؛ ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب می آید. تعریف لغت نامه ای بازاریابی عبارت است از «فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف کنندگان.» به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواسته های مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرایند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارش های آینده می شود.
بازاریابی، فرایندی است که بین توانایی های شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد می کند.

دانشنامه آزاد فارسی

بازارْیابی (marketing)
معرفی کالاها و خدمات به مصرف کنندگان. در قرن ۲۰، بازاریابی در تعیین خط مشی شرکت ها، توسعۀ محصول، قیمت گذاری، روش های توزیع، تبلیغات و شیوه های معرفی کالا بیش از پیش نقش داشته است. برخی از مدارس و دانشکده ها گنجاندن دوره های آموزش مهارت های بازاریابی را در برنامۀ درسی خود آغاز کرده اند.

پیشنهاد کاربران

the activity of deciding how to advertise a product, what price to charge for it etc, or the type of job in which you do this

activities to design and sell a product or service by considering buyers’ wants or needs, for example where and how they will buy it, how much they will be willing to pay etc

بازاریابی ( marketing )
:[اصطلاح بیمه]بازاریابی به مجموع فعالیت های راهبردی و راه و روشی گفته می شود که به جذب مصرف کننده بیشتر، برای خرید محصول منجر می شود، در حالت کلی به فرایند شناسایی و برآورده نمودن نیاز های مشتری و خواسته های آنان بازاریابی می گویند.


مارکتینگ . .

بررسی روشهاى پخش و توزیع کالا از لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشترى

بازاریابی ( Marketing ) : [ اصطلاح بازار کسب و کار ] روند تحقیق، تبلیغ، فروش و توزیع یک محصول یا خدمت است. بازاریابی، طیف گسترده ای از اقدامات شامل تبلیغات، ارتقاء، قیمت گذاری و بسته بندی کلی کالاها و خدمات را پوشش می دهد.


کلمات دیگر: