مترادف تجزیه : افراز، تفکیک، جداسازی، مجزاسازی، انتزاع، انفصال، تحلیل، تفریق، تقسیم، تفکیک کردن، جزء جزء کردن ، جزء جزء شدن، آنالیز کردن
متضاد تجزیه : ترکیب
برابر پارسی : جداکردن، بند بند کردن، پاره، پاره پاره کردن، موشکافی، پارگی، پاره پاره شدن
analysis, breakdown
decomposition, dismemberment, partition, resolution
افراز، تفکیک، جداسازی، مجزاسازی، ≠ ترکیب
انتزاع، انفصال، تحلیل، تفریق، تقسیم
تفکیک کردن، جزءجزء کردن
۱. افراز، تفکیک، جداسازی، مجزاسازی،
۲. انتزاع، انفصال، تحلیل، تفریق، تقسیم
۳. تفکیک کردن، جزءجزء کردن ≠ ترکیب
۴. جزءجزء شدن
۵. آنالیز کردن
(تَ یِ) [ ع . تجزیة ] (مص م .) 1 - جزء جزء کردن چیزی ، پاره های یک جسم مرکب را از هم جدا کردن . 2 - تحلیل مفردات عبارت ها و جمله ها طبق قواعد صرف ، بدون در نظر گرفتن رابطه و ترکیب آن ها (دستور). 3 - تبدیل یک جسم به چند جسم ساده تر مانند ت بدیل آب به آکسیژن و ئیدروژن .
تجزئة. [ ت َ زِ ءَ ] (ع مص )پاره پاره کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). قسمت کردن چیزی را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بسنده کنانیدن از چیزی به چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تجزیه . [ ت َ ی َ ] (ع مص ) پاره پاره کردن و تقسیم کردن چیزی را. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جزء جزء کردن چیزی را. (ناظم الاطباء). جزء جزء و پاره پاره کردن .(فرهنگ نظام ). تجزئه ؛ بخش بخش کردن . حدیث : لاتعضیة فی المیراث الا فیما حَمل َ القسم ؛ ای لاتجزیة فی شی ٔ کالحبة من الجوهر و لکنه یباع فیقسم ثمنه ُ. (منتهی الارب ). رجوع به تجزئه شود. || در اصطلاح صرف ، بیان کردن خصوصیت هر یک از مفردات جمله ، از لحاظ نوع کلمه ، صیغه ، افراد، تثنیه ، جمع، تذکیر و تأنیث و غیره می باشد. || تجزیه عبارت از انحلال مرکبی است به عناصر تشکیل دهنده ٔ آن ، مقابل ترکیب . تجزیه در هر زمینه ٔ علمی و تحقیقی وجود دارد و اهمیت و نقش آن بر حسب مواردی که بکار میرود و همچنین بر حسب مسأله ٔ مورد تحقیق متفاوت است . اینک بحث تجزیه را در «فلسفه » و «ریاضی » و «شیمی » مورد توجه قرار میدهیم :
1 - تجزیه در اصطلاح فلسفه :
این نوع تجزیه را گاهی تجزیه ٔ منطقی نیز مینامند و از قدیم یکی از کارهای اولیه ٔ هر فیلسوف بوده است . کانت میگوید: «تجزیه عبارت از بیان صریح و روشن محتویات دقیق و سربسته ٔ ذهن مااست ». فلاسفه ٔ قرن بیستم معتقدند که تجزیه کار فلسفه است (حتی در زمینه های غیر فلسفی ). و غرض از آن بسط دادن و روشن کردن معلومات انسانی است . یعنی تجزیه آنچه را که میدانیم از زیر پرده های ابهام و سربستگی های ناشی از فهم غلط و فرضیات ناهنجار (نه ناشی از جهل ما) خارج میکند. از آنجا که حقایق همواره قابل تجزیه و تبدیل به عناصر اولیه ٔ خود هستند، کار تجزیه یافتن این عناصر است و گاه ممکن است بوسیله ٔ عمل تجزیه عناصری که مفهوم پیچیده ای را تشکیل میدهند دریافت و از مجموع آن عناصر ترکیب دقیق تری را بوجود آورد. این نکته را نیز باید گفت که در تجزیه ٔ فلسفی کار ما تعقیب یک سلسله اعمالی است که بر اثر آنها مبهمات ذهنی و فروبستگیهای مغزی منحل میگردد و بهیچوجه در این مورد با حل مسائل متافیزیکی کار نداریم . البته باز باید بگوئیم که ما واجد فن خاصی بنام فن تجزیه نیستیم وهر گونه قاعده و فنی در این زمینه قابل طرد و نفی است و همین امر موجب شده که بعضی از فلاسفه بگویند این قول که تجزیه کار فلسفه است قولی است که فقط صرف خبر بوده یعنی نه قابل قبول و نه قابل رد میباشد. ولی اگر خواسته شود که تجزیه در طبقه ٔ مطالب فلسفی قرار گیرد باید برای موضوع مطالب فلسفی یک امر عام و کلی فرض کرد و در این وقت بسیاری از امور تحت مطالب فلسفی قرار میگیرند.
2 - تجزیه در ریاضیات . لغت تجزیه در ریاضی بوسیله ٔ یونانیان بکار رفته و مقصود از آن روشی است که هر قضیه را بقضایای ساده تر، که یا قبلاً ثابت شده و یا از بدیهیاتند،منحل میکند. گاهی بر اثر عمل تجزیه غموضت مسأله بارسانیدن آن بقضایای ساده تر برطرف و امر راجع بحل یک مسأله بسیار ساده میشود.
پاپوس (ریاضیدان معروف در 275 ق .م .) تعریف زیرا درباره ٔ تجزیه میکند: تجزیه عبارت از روشی است که ابتداء مجهول معلوم ، یا امری که باید ثابت شود ثابت شده فرض میشود و سپس با گذشت از آن و فحص در نتایج مختلف آن بنتیجه ای که مقصود واقعی مسأله است میرسیم . این عمل از دیرباز بین فیثاغورثیان (قرن پنجم قبل از میلاد) وجود داشته و حتی در مکتب افلاطونیان نیز تدریس میشده است .
پاپوس میگوید بحث معروف افلاطون بالئوداماس خود نوعی از تجزیه است که بر اثر آن لئوداماس بیک کشف بزرگ هندسی رسید.
در رنسانس روش تجزیه ٔ ریاضی یکی از طرق حل مسائل بوسیله ٔ معادلات شد چنانکه در هندسه ٔ تحلیلی نمودار کاملی از آن دیده میشود و امروزه هم در زمینه های مختلف ریاضی مورداستفاده میباشد.
تجزیه غیرمعین درریاضی . این تجزیه که بنام تجزیه ٔ دیوفانت معروف است عبارت از حل یک دستگاه معادلات جبری که در آنها تعداد معادلات کمتر از تعداد مجهولات میباشد.
3 - تجزیه در شیمی :
تجزیه ٔ شیمیایی یا کیفی و یا کمی است . کیفی است وقتی که مقصود تعیین هویت و طبیعت ماده ٔ مورد نظر باشد. کمی است وقتی که منظور تعیین کمیت و نسبت عناصر مشکله باشد. در تجزیه ٔ مواد غیرآلی اطلاعات زیادی بر حسب وضع ترکیب و اکسیداسیون عناصر برای ما حاصل میشود و نیز در وقت تجزیه ٔ یک ماده ٔ غیرآلی میتوان آن ماده را در محلولهای آبگونه قرار داد و با استفاده از معرفهای شیمیایی و بکار بردن روشهای مختلف تجزیه ،تغییرات خاص و عکس العمل های حاصله را مورد دقت قرار داد تا شی ٔ مجهول شناخته شود زیرا عکس العملهای شیمیایی چنین موادی غالباً موجب پدید آمدن «ین » ها میگردد که ذات و طبعیت این «ین »ها بر حسب وضع و اکسیداسیونهای عناصر در ترکیبات مختلف فرق میکند. تجزیه ٔ کیفی یا با روش «تر» است و یا با روش «خشک ».
1 - روش تر: تجزیه هایی که با طریق محلول های شیمیایی بعمل می آید بنام «روش تر» موسوم است و این روش کاملا از روش خشک که ذیلا در آن بحث میکنیم متمایز است .
2 - روش خشک : در این روش برای تجزیه ٔ شی ٔ مورد نظر از محلولهای شیمیایی استفاده نمیشود و وسیله ٔ آزمایش گاه حرارت دادن خود شی ٔ است و گاه همراه کردن شی ٔ با یک معرف صلب و حرارت بالنسبه کافی دادن آن دواست تا با ذوب شدن آنها خصوصیات شی ٔ مجهول بدست آید. البته غیر از حرارت دادن اعمال فیزیکی دیگری نیزوجود دارد که غالباً در لابراتوارها از آن استفاده میشود.
روش تجزیه ٔ کمی : تجزیه ٔ کمی بوسیله ٔ امور زیر بعمل می آید:
1 - توزینی - در این روش عنصری را که باید وزنش معین شود ابتداء در محلولی قرار میدهند و سپس آن را از سایرعناصر جدا کرده وزن یابی میکنند. البته گاهی ممکن است شی ٔ مجهول را با ترکیباتی که عناصر مرکبه ٔ آن کاملاشناخته شده توزین کرد و پس از کسر وزن آن عناصر وزن شی ٔ مجهول را بدست آورد. در این روش اگر برای جدایی شی ٔ مورد نظر از سایر مواد از ورود جریان الکتریکی در محلول استفاه شود بنام روش الکترولیتیک موسوم است .
2 - حجمی . در این طریقه از معرفی استفاده میشود که حجمش کاملاً مشخص است یعنی ابتداء شی ٔ مجهول را به این معرف ترکیب میکنند و سپس عکس العمل ها را اندازه گیری مینمایند و سرانجام به نتیجه ٔ مطلوب میرسند.
3 - اندازه گیری با وسایل دیگر: درین طریقه از بعضی خواص فیزیکی موادی که همراه ماده ٔ مورد نظر است استفاده میشود یعنی با وسائل خاص آنها را می سنجند و ازنتیجه ٔ آنها مجهول را درمییابند. این خواص و وسایل اندازه گیری آنها بسیار زیاد و مستعمل است از آن جمله رنگ و وزن مخصوص و وسایل اندازه گیری آن دو میباشد.
جز جز کردن چیزی، جدا کردن مواد
پاره پارگی، موشکافی، بند بند کردن