orange, Portugese
پرتقالی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
برتقال
مترادف و متضاد
نارنجی، پرتقالی
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- منسوب بکشور پرتقال ( پرتغال ) ۲- رنگ زرد چون رنگ پرتقال ( میوه ) ۳- پرتقال فروش .
نوعی میوۀ سته با روبَر چرمی که حجرههای آن را کرکهای آبدار پر کرده است
لغت نامه دهخدا
پرتقالی. [ پ ُ ت ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به کشور پرتقال. || رنگی زرد که اندکی به سرخی زند.
فرهنگ عمید
١. رنگ زرد شبیه رنگ پرتقال.
٢. (اسم، صفت نسبی ) پرتقال فروش.
٢. (اسم، صفت نسبی ) پرتقال فروش.
دانشنامه عمومی
پرتقالی (میوه). پرتقالی (انگلیسی: Hesperidium) نوعی میوهٔ سته است با روبَر چرمی که حجره های آن را کرک های آب دار پر کرده است.
کالبدشناسی میوه
کالبدشناسی میوه
wiki: پرتقالی (میوه)
فرهنگستان زبان و ادب
{hesperidium} [زیست شناسی- علوم گیاهی] نوعی میوۀ سته با روبَر چرمی که حجره های آن را کرک های آب دار پر کرده است
کلمات دیگر: