سته
فارسی به انگلیسی
berry
فارسی به عربی
عربی به فارسی
شماره شش , شش , ششمين
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
( اسم ) لجاج ستیزگی .
پس رو قوم . یا آنکه سرین کلان را دوست دارد .
میوۀ گوشتی ساده که در آن مرز مشخصی بین میانبَر و درونبَر وجود ندارد
فرهنگ معین
(س تَ ) (اِمص . ) لجاج ، عناد.
(س تُ) (ص .) ستوه ، خسته ، درمانده .
(س تَ) (اِمص .) لجاج ، عناد.
لغت نامه دهخدا
سته . [ س َ ت ِه ْ ] (ع ص ) پس رو قوم . || آنکه سرین کلان را دوست دارد. (منتهی الارب ).
سته . [ س َ ت َه ْ ] (ع اِ) استخوان سرین . (منتهی الارب ).
سته . [ س َ ت َه ْ ] (ع مص ) پیروی کردن کسی از پشت . || زدن به اِست کسی . (از اقرب الموارد). || کلان سرین شدن . (منتهی الارب ).
سته . [ س ِ ت َ / ت ِ ] (ص ) رنجور و ضعیف و ناتوان . (برهان ) (جهانگیری ) (اوبهی ). رنجور. (صحاح الفرس ). || درم ناسره و این در اصل سه ته بود چراکه هر دو جانب آن دو ته نقره باشد در میان یک ته مس باشد و ستوقه معرب این است ، از شرح نصاب . (غیاث ).
سته . [ س ِ ت َه ْ / س ِت ْه ْ ] (ع اِ) کون . ج ، اَستاه . (منتهی الارب ). عجز. (اقرب الموارد). سَه ْ و سُه ْ. (اقرب الموارد). و رجوع به سَه و سُه شود. || استخوان سرین . (منتهی الارب ).
تو نرم شو چو گشت زمانه درشت
هسته برو که سود ندارد سته .
ناصرخسرو.
|| (ص ) ضعیف و ناتوان . (برهان ).
فراوان ز هر گونه جستند کین
نه این زآن سته شد نه نیز آن از این .
فردوسی .
کیست آنکس که سر از طاعت تو باز کشد
که نه چون ایلک آید سته و چون چیپال .
فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 216).
سته بود دشمن ز جنگ و ستیز
گرفتند هم در دل شب گریز.
اسدی .
زین روی که دیدنش مرا بودی کیش
سیر و ستهم چو آمدم پیری پیش .
جوهری مستوفی .
سته .[ س ِت ْ ت َ / ت ِ ] (از ع ، عدد، ص ، اِ) شش . (غیاث ).
- سته ٔ ضروریه ؛ و این سبب ها شش جنس است و هر شش ضرورات است و مردم بی آن نتوانند بودن ، و طبیبان آن را الاسباب الستة العامیه گویند و آن شش ، یکی هواست ، یکی چیزهای خوردنی و آشامیدنی و یکی خواب و بیداری و یکی حرکت و سکون و یکی استفراغ و احتقان و یکی اعراض نفسانی است . رجوع به اعراض نفسانی و ذخیره ٔ خوارزمشاهی شود.
گر چو سته دلش بیفشارند
قطره ای جود از آن برون نارند.
سته ساده ترین میوه های گوشتی ناشکوفا بشمار میرود و تمام قسمتهای مزوکارپ آن گوشتی گشته و در داخل آن دانه ها قرار گرفته اند. در این میوه ها لایه داخلی آنها سخت و استخوانی میگردد و قسمت خارجی دانه را میسازد. خرما، انگور، گوجه فرنگی و مرکبات جزو این میوه ها بشمار میروند. ( از گیاه شناسی ثابتی ص 517 ). || هر چیز را نیز گفته اند که شب بر آن گذشته باشد و شب مانده شده باشد. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( آنندراج ). || سرکه که در مقابل دوشاب است. ( برهان ).
سته. [ س ِ ت َ / ت ِ ] ( ص ) رنجور و ضعیف و ناتوان. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( اوبهی ). رنجور. ( صحاح الفرس ). || درم ناسره و این در اصل سه ته بود چراکه هر دو جانب آن دو ته نقره باشد در میان یک ته مس باشد و ستوقه معرب این است ، از شرح نصاب. ( غیاث ).
سته. [ س ُ ت ُه ْ ] ( ص )مخفف ستوه است بمعنی ملول و بتنگ آمده و عاجز شده. ( از برهان ) ( از جهانگیری ) ( از شرفنامه ) :
فراوان ز هر گونه جستند کین
نه این زآن سته شد نه نیز آن از این.
که نه چون ایلک آید سته و چون چیپال.
گرفتند هم در دل شب گریز.
سیر و ستهم چو آمدم پیری پیش.
سته. [ س ِ ت ِه ْ ] ( اِ ) لجاجت و ستیزه کردن. ( برهان ). لجاج و ستیزه. ( جهانگیری ) :
تو نرم شو چو گشت زمانه درشت
هسته برو که سود ندارد سته.
سته.[ س ِت ْ ت َ / ت ِ ] ( از ع ، عدد، ص ، اِ ) شش. ( غیاث ).
- سته ضروریه ؛ و این سبب ها شش جنس است و هر شش ضرورات است و مردم بی آن نتوانند بودن ، و طبیبان آن را الاسباب الستة العامیه گویند و آن شش ، یکی هواست ، یکی چیزهای خوردنی و آشامیدنی و یکی خواب و بیداری و یکی حرکت و سکون و یکی استفراغ و احتقان و یکی اعراض نفسانی است. رجوع به اعراض نفسانی و ذخیره خوارزمشاهی شود.
گر چو سته دلش بیفشارند
قطره ای جود از آن برون نارند.
عسجدی (از آنندراج ).
|| میوه ای است که میان بر آن دارای مواد غذایی بسیار ولی درون بر آن نازک است و هسته ها در داخل آن پراکنده اند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 187).
سته ساده ترین میوه های گوشتی ناشکوفا بشمار میرود و تمام قسمتهای مزوکارپ آن گوشتی گشته و در داخل آن دانه ها قرار گرفته اند. در این میوه ها لایه ٔ داخلی آنها سخت و استخوانی میگردد و قسمت خارجی دانه را میسازد. خرما، انگور، گوجه فرنگی و مرکبات جزو این میوه ها بشمار میروند. (از گیاه شناسی ثابتی ص 517). || هر چیز را نیز گفته اند که شب بر آن گذشته باشد و شب مانده شده باشد. (برهان ) (جهانگیری ) (آنندراج ). || سرکه که در مقابل دوشاب است . (برهان ).
فرهنگ عمید
۲. میوه و خوراکی که شب بر آن گذشته و شب مانده شده باشد.
= ستوه
شش.
میوه ای که پوستۀ نازک و میان آب دار و یک یا چند هستۀ کوچک دارد، مانند انگور و هلو.
= ستیز
۱. انگور.
۲. میوه و خوراکی که شب بر آن گذشته و شبمانده شده باشد.
ستیز#NAME?
میوهای که پوستۀ نازک و میان آبدار و یک یا چند هستۀ کوچک دارد، مانند انگور و هلو.
شش.
ستوه#NAME?
دانشنامه عمومی
سته میوه ای است که میان بر آن دارای مواد غذایی بسیار ولی درون بر آن نازک است و هسته ها در داخل آن پراکنده اند.سته ساده ترین میوه های گوشتی ناشکوفا بشمار می رود و تمام قسمتهای میان بر آن گوشتی گشته و در داخل آن دانه ها قرار گرفته اند. در این میوه ها لایهٔ داخلی آنها سخت و استخوانی می گردد و قسمت خارجی دانه را می سازد. خرما، انگور، گوجه فرنگی و مرکبات جزو این میوه ها بشمار می روند.
هر میوه سته از یک تخمدان به وجود می آید و دیواره این تخمدان پس از رسیدن، گوشتی است.با این تعریف، میوه های متنوعی مانند انگور، سیاه گیله، زغال اخته، بلوبری، خرمالو، خرما را سته به شمار می آورند.
سته در برهان و جهانگیری به معنی انگور آمده است، ولی در دهخدا بیان شده است که این دو فرهنگ اشتباه کرده اند و سته عمومی تر از انگور است.
دانشنامه آزاد فارسی
سِتِه
میوه ای آب دار و چنددانه که باز نمی شود تا دانه ها رها شوند. لایۀ بیرونی بافت (برون بر) پوستی بیرونی با رنگ های متنوع تشکیل می دهد که غالباً پرندگان را جلب می کند. پرندگان از سته تغذیه و به انتشار دانه ها کمک می کنند. گوجه فرنگی و انگور از میوه های سته اند. بعضی از محصولات جالیزی، مانند کدو، نیز سته و دارای بخش سخت خارجی اند. نوع دیگر سته هسپریدیوماست که لایۀ ضخیم چرمی دارد و در میوه هایی مانند مرکبات یافت می شود. در این نوع میوه ها، کیسه هایی پر از مایع وجود دارد که میوه را بخش بخش کرده اند.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
ستت (۸ بار)
شش. ستّین: شصت . نا گفته نماند در آیات 54 اعراف، 3 یونس، 7 هود، 59 فرقان، 4 سجده، 38 حدید، گفته شده که خدا آسمانها و زمین را در شش روز آفرید در سه محل «نابَیْنَهُما»نیز اضافه شده. غرض از شش روز، روزهای معمولی نیست بلکه شش دوران است که شاید میلیونها سال طول کشیده است مشروح این سخن در «ارض» گذشت. و تفصیل این شش روز در سوره فصلت آیه 9-12 مذکور است و با ملاحظه این آیات بدست میآید که مراد از سموات و ارض در آیات «سِتَّةَاَیّامٍ» زمین ئ طبقات جوّاست .
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
غراب بین نایزن شده ست و من
سته شدم ز استماع نای او
منوچهری