کلمه جو
صفحه اصلی

کبک دری

فرهنگ فارسی

کبکی که در دره و کوه می باشد و از کبکهای معمولی دو برابر بزرگتر است

لغت نامه دهخدا

کبک دری . [ ک َ ک ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کبکی که در دره و کوه می باشد و از کبکهای معمولی دو برابر بزرگتر است و آن خاکستری رنگ است و مخطط به خطوط سفید بسیار ریز. صاحب مخزن الادویه نوشته بهترین طیور بری آن است و بعد از آن شحرور و پس سمانی و پس حجل و دراج و تیهو و شفنین و جوجه کبوتر و ورشان و فاخته . و در تبرستان آن را کوه کوب گویند یعنی کبک کوهی و دری و عوام کبک زری گویند و پر او را بر کلاه طفلان آویزند و حافظ پندارند. (آنندراج ). مرغی است بزرگ جثه چند خروسی درشت برنگ خاکی و روشن با پری کوتاه و گوشتی نازک و لطیف و لذیذ. (یادداشت مؤلف ). نوعی از کبک که بزرگتر از کبک معمولی است . (از ناظم الاطباء) :
تا نیامیزد با زاغ سیه باز سپید
تا نیامیزد با باز خشین کبک دری .

فرخی .


چون صفیری بزند کبک دری در هزمان
بزند لقلق بر کنگره بر، ناقوسی .

منوچهری .


گویی بط سپید جامه به صابون زده ست
کبک دری ساق پای در قدح خون زده ست .

منوچهری .


چون بهم کردی بسیار بنفشه ٔ طبری
باز برگرد و به بستان شو چون کبک دری .

منوچهری .


چون قهقهه ٔ قنینه که می زو فروکنی
کبک دری بخندد شبگیر تا ضحی .

منوچهری .


همی رفت جم پیش آن سعتری
جهان بر چمن همچو کبک دری .

اسدی (گرشاسب نامه ).


چو کبک دری باز مرغست لیکن
خطر نیست با باز کبک دری را.

ناصرخسرو.


بجز شکر نعمت نگیرد که شکر
عقاب است و نعمت چو کبک دری ست .

ناصرخسرو.


هر زبانی بر تو از دانش دری را برگشاد
تا بهر در می خرامی کش تر از کبک دری .

سوزنی .


شده ز خون یلان همچو پای کبک دری
میان معرکه سیمرغ مرگ را عنقا.

(ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 65).


نای قمری به ناله ٔ سحری
خنده برده ز کام کبک دری .

نظامی .


خجل رویی ز رویش مشتری را
چنان کز رفتنش کبک دری را.

نظامی .


همه صحرا بساط شوشتری
جایگاه تذرو و کبک دری .

نظامی .


منزل تو دستگه سنجری
طعمه ٔ تو سینه ٔ کبک دری .

نظامی .


|| نام نوایی است از موسیقی . (آنندراج ). یکی از سی لحن باربد. (یادداشت مؤلف ) :
مطربان ساعت بساعت بر نوای زیر و بم
گاه سروستان زنند و گه نوای اشکنه
ساعتی سیوار تیر و ساعتی کبک دری
ساعتی سرو ستاه و ساعتی باروزنه .

منوچهری .


چو کردی پنجه ٔ کبک دری تیز
ببردی خنده ٔ کبک دلاویز.

نظامی .


- خرام کبک دری ؛ روش کبک دری . رفتار کبک دری :
ترا شکار کند آخر ای نگار امیر
که چشم آهو داری خرام کبک دری .

هدایت (از آنندراج ).



کبک دری. [ ک َ ک ِ دَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کبکی که در دره و کوه می باشد و از کبکهای معمولی دو برابر بزرگتر است و آن خاکستری رنگ است و مخطط به خطوط سفید بسیار ریز. صاحب مخزن الادویه نوشته بهترین طیور بری آن است و بعد از آن شحرور و پس سمانی و پس حجل و دراج و تیهو و شفنین و جوجه کبوتر و ورشان و فاخته. و در تبرستان آن را کوه کوب گویند یعنی کبک کوهی و دری و عوام کبک زری گویند و پر او را بر کلاه طفلان آویزند و حافظ پندارند. ( آنندراج ). مرغی است بزرگ جثه چند خروسی درشت برنگ خاکی و روشن با پری کوتاه و گوشتی نازک و لطیف و لذیذ. ( یادداشت مؤلف ). نوعی از کبک که بزرگتر از کبک معمولی است. ( از ناظم الاطباء ) :
تا نیامیزد با زاغ سیه باز سپید
تا نیامیزد با باز خشین کبک دری.
فرخی.
چون صفیری بزند کبک دری در هزمان
بزند لقلق بر کنگره بر، ناقوسی.
منوچهری.
گویی بط سپید جامه به صابون زده ست
کبک دری ساق پای در قدح خون زده ست.
منوچهری.
چون بهم کردی بسیار بنفشه طبری
باز برگرد و به بستان شو چون کبک دری.
منوچهری.
چون قهقهه قنینه که می زو فروکنی
کبک دری بخندد شبگیر تا ضحی.
منوچهری.
همی رفت جم پیش آن سعتری
جهان بر چمن همچو کبک دری.
اسدی ( گرشاسب نامه ).
چو کبک دری باز مرغست لیکن
خطر نیست با باز کبک دری را.
ناصرخسرو.
بجز شکر نعمت نگیرد که شکر
عقاب است و نعمت چو کبک دری ست.
ناصرخسرو.
هر زبانی بر تو از دانش دری را برگشاد
تا بهر در می خرامی کش تر از کبک دری.
سوزنی.
شده ز خون یلان همچو پای کبک دری
میان معرکه سیمرغ مرگ را عنقا.
( ترجمه تاریخ یمینی ص 65 ).
نای قمری به ناله سحری
خنده برده ز کام کبک دری.
نظامی.
خجل رویی ز رویش مشتری را
چنان کز رفتنش کبک دری را.
نظامی.
همه صحرا بساط شوشتری
جایگاه تذرو و کبک دری.
نظامی.
منزل تو دستگه سنجری
طعمه تو سینه کبک دری.
نظامی.
|| نام نوایی است از موسیقی. ( آنندراج ). یکی از سی لحن باربد. ( یادداشت مؤلف ) :
مطربان ساعت بساعت بر نوای زیر و بم

دانشنامه عمومی

کبک دری (نام علمی: Tetraogallus caspius) نام یک گونه از زیرخانواده کبکیان و از خانواده قرقاولان است. خاستگاه آن شرق ترکیه، ارمنستان، افغانستان و منطقه وسیعی از دامنه های رشته کوه البرز در شمال ایران است. این پرنده جثه ای بزرگ به رنگ خاکستری نخودی دارد. پرهای پروازش سفیدرنگ است و غالباً در مناطق بسیار مرتفع کوهستانی که ارتفاع آن در حدود ۱۸۰۰ تا ۳۰۰۰ متر است، زندگی می کند. اندازه بدن پرنده نر ۵۸ سانتی متر و پرنده ماده ۵۵ سانتی متر است. رنگ شکم تیره و در انتها قرمز کم رنگ به نظر می آید. در پهلوها رگه های طولی پهن به رنگ دارچینی دیده می شود که لابه لای آن ها خاکستری است. دوسوم طول شاهپرهای نخستین و ثانوی بال از سمت قاعده سفیدرنگ است که هنگام پرواز در زیر بال به صورت نوار پهن و مشخصی دیده می شود. طرح خاص صورتش که شامل نوار چشمی و گلوی سفید، تارک خاکستری و خط خاکستری پر رنگ کنار گردن است از فاصله نزدیک قابل تشخیص می باشد. تفاوت پرنده ماده با نر در این است که در پرنده ماده تضاد نقش و نگار صورت کمتر است ضمناً پرنده ماده کوچک تر، کم رنگ و تاج و گلو نخودی تر است. پرنده نر در پا سیخک یا مهمیز دارد. گونه ای که در جنوب غربی ایران دیده می شود به رنگ خاکستری روشن یا نخودی است. این پرنده بسیار خجالتی و محتاط بوده و نزدیک شدن به آن بسیار دشوار است. از تماشاگر فرار کرده و با احساس خطر بیشتر، به سرعت بالای کوهستان پرواز می کند. به اندازه سایر ماکیان ها اجتماعی نیست، و معمولاً جفت جفت دیده می شود.کبک دری به دو گونه قفقازی(ارمنی) و خزری(مازندرانی) وجود دارد. این پرنده در پرتگاه های با شیب تند، کوهستان های صخره ای و قله های مرتفع با گیاهان اندک و پراکنده، به سر برده و در میان سنگ ها و اغلب در لبه صخره های مرتفع آشیانه می سازد. در ایران بومی و نسبتاً فراوان است. در سال های اخیر جمعیت آن به شدت کاهش یافته و شکار آن ممنوع است.
کبک دری از پرندگان بومی ایران است، در گذشته این پرنده بسیار زیبای ایرانی نسبتاً فراوان بوده و به دلایلی شکار بی رویه و غیره در حال حاضر این پرنده از گونه هایی است که در معرض خطر انقراض نسل قرار دارد. در قدیم در قره داغ به وفور یافت می شد اما امروزه فقط در ارتفاعات بلند کوه های قوشاداغ، هشتسر و غیره یافت می شود. این پرنده در لابه لای صخره ها و سنگ ها و در ارتفاعات لانه ساخته و در هر بار ۶ تا ۹ تخم می گذارد. رنگ پوسته تخم سبز روشن است. زیستگاه این پرنده در ایران و بخصوص در مناطقی از استان چهارمحال و بختیاری، در شهرستان های اردل و فارسان و لردگان و در منطقه حفاظت شده تنگ صیاد در نزدیکی شهرکرد می باشد. در استان کهگیلویه و بویراحمد و کوه دنا . و همچنین در شمال کشور رشته کوه البرز (البرز مرکزی ) . در استان خراسان شمالی (منطقه حفاظت شده سرانی و قرخود) . در استان آذربایجان شرقی منطقه حفاظت شده (دیزمار) و(ارسباران) پراکنده شده.
۱. دکتر احسان مقدس(۱۳۹۰): پرورش، نگهداری وبیماری های کبک، انتشارات نیلوبرگ، چاپ اول، مهرماه ۱۳۹۰، تهران.


کلمات دیگر: