کلمه جو
صفحه اصلی

هژمونی

فرهنگ معین

(هِ ژِ مُ ) [ فر. ] (اِ. ) برتری ، سروری ، سلطه .

دانشنامه عمومی

برتری،سروری،سلطه


فرادستی


فرادستی، سلطه گری، سلطه، یا هژمونی (به فرانسوی: hégémonie) مفهومی است برای توصیف و توضیحِ نفوذ و تسلط یک گروهِ اجتماعی بر گروهی دیگر، چنان که گروهِ مسلط (فرادست) درجه ای از رضایت گروهِ تحتِ سلطه (فرودست) را به دست می آورد و با «تسلط داشتن به دلیلِ زورِ صِرف» فرق دارد.فرا دستی اصطلاحی است که در نوشته های برخی از مارکسیست های سدهٔ بیستم (به ویژه آنتونیو گرامشی) به کار می رود. مراد از آن چیرگی مادی و معنوی یک طبقه بر طبقات دیگر است، چنان که در اصطلاح «سلطه جویی بورژوایی» به کار رفته است. تأکید این اصطلاح بر آن است که طبقهٔ مسلط نه تنها از نظر سیاسی و اقتصادی جامعه را زیر نظارت دارد، بلکه شیوهٔ خاص نگر خویش به جهان و انسان و روابط اجتماعی را نیز چنان همه گیر می کند که به صورت «عقل سلیم» در می آید و آنانی که زیر تسلط هستند این نگرش را همچون پاره ای از «نظم طبیعی» جهان می پذیرند. آنچه از این بینش نتیجه می شود آن است که انقلاب نه تنها قدرت سیاسی و اقتصادی را از طبقه ای به طبقه ای دیگر می سپارد، بلکه از راه صورت های تازه ای از تجربه و آگاهی، می باید، «سلطه جویی» دیگری بیفزاید. این نظریه با دید آشنای مارکسیستی فرق دارد که کار اصلی را تغییر آیهٔ اقتصادی جامعه می داند و بر آن است که تغییر روبنا بازتابی از تغییر «زیربنا» است، بلکه از این دید، مبارزه برای «سلطه جویی» (یعنی رهبری معنوی) نخستین کار مهم است و حتی فاکتوری مهم برای هر تغییر بنیادی می باشد.
Wikipedia contributors, "Hegemony," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Hegemony&oldid=251816725 (accessed November ۱۸، ۲۰۰۸).
فرهیخته، شمس الدین؛ فرهنگ فرهیخته، تهران، زرّین، ۱۳۷۷، چاپ اوّل، ص ۷۳۹.
علیرضا، دائرةالمعارف تطبیقی علوم اجتماعی، تهران، کیهان، ۱۳۷۷، چاپ اول، صص ۵۶۹ –
شایان مهر، آبرکراجی، نیکلاس، رهیل، استفن و ترنر و برایان اس؛ فرهنگ جامعه شناسی، حسن پویان، تهران، چاپخش، ۱۳۶۷، چاپ اوّل، ص ۱۷۶.
هژمونی در روابط بین الملل که فرادستی، سلطه جویی، چیرگی خواهی، سیادت طلبی و استیلاخواهی هم گفته شده، به وجود یک قدرت بدون رقیب جهانی که هیچ منازعی در سطح جهان نداشته باشد، اطلاق می شود. برای نمونه، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پشت سرگذاشتن یک دورهٔ ده ساله فترت از سال ۲۰۰۱ میلادی و به دنبال حملات ۱۱ سپتامبر ایالات متحده آمریکا وارد مرحله فرادستی شده است.
هژمونی از واژهٔ «هژمون» یونانی به معنای رئیس یا فرمانروا است و اشاره است به تسلط یا تفوّق کشوری بر کشورهای دیگر از طریق دیپلماسی یا تهدید به اطاعت یا پیروزی نظامی. با اینحال این واژه اغلب به مفهوم مورد نظر «آنتونیو گرامشی» متفکّر مارکسیست و نویسندهٔ ایتالیایی به کار می رود که دلالت بر تسلّط و استیلای یک طبقه نه فقط از جنبه اقتصادی بلکه از همهٔ جنبه های اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک دارد. به نظر «گرامشی»، سلطهٔ سرمایه داران تنها به وسیلهٔ فاکتورهای اقتصادی تأمین نمی شود. بلکه نیازمند قدرت سیاسی و نیز یک سیستم یا دستگاه عقیدتی یا ایدئولوژیک است که کارش فراهم کردن موجبات رضایت طبقه تحت سلطه است. این دستگاه در جوامع سرمایه داری عبارتند از نهادهای جامعه مدنی مثل دولت، احزاب، کلیسا، مساجد، خانواده و حتی اتحادیه های کارگری. ثبات جوامع سرمایه داری نیز ناشی از سلطهٔ ایدئولوژیکی دستگاه حاکم بر طبقه کارگر است. «گرامشی» اعتقاد دارد که این سلطه نمی تواند کامل باشد، زیرا عقل سلیم که ناشی از تجربه نزدیک است، به طبقهٔ کارگر یک نوع آگاهی می بخشد که نقطهٔ مقابل آن، نوع آگاهی است که طبقهٔ سرمایه دار بر آن تحمیل می کند. به نظر «گرامشی» اگر این آگاهی انقلابی توسط روشنفکران تقویت شود به صورت یک نیروی کارآمد درمی آید. از نظر وی مبارزه طبقاتی تا حدود زیادی، کشمکش بین گروه های روشنفکری است که یکی در خدمت طبقه سرمایه دار و دیگری در خدمت طبقه کارگر است.
به عبارتی می توانیم بگوییم که هژمونی اصطلاحی است که «گرامشی» آن را باب کرده تا چگونگی سلطهٔ یک طبقه بر طبقهٔ دیگر را به وسیلهٔ آمیزه ای از وسائل سیاسی و ایدئولوژیکی وصف کند. با اینکه نیروی سیاسی (جبر) همواره دارای اهمیت است امّا نقش ایدئولوژی در تحصیل رضایت طبقات تحت سلطه حتی ممکن است از آن هم مهم تر باشد. موازنهٔ میان جبر و رضایت، از جامعه ای به جامعهٔ دیگر فرق می کند؛ به طوری که اهمیّت دوّمی در جوامع سرمایه داری بیش تر است.

دانشنامه آزاد فارسی

هِژِمونی
رجوع شود به:سلطه

پیشنهاد کاربران

اتوریته های عاطفی اقتصادی مذهبی

این کلمه از واژه انگلیسی "hegemony" به معنای "برتری" و "پیشوایی" گرفته شده است و بیشتر در ادبیات سیاسی به کار گرفته می شود.

سروری، رهبری، برتری، چیرگی، فرهی.
به ویژه رهبری یک کشور یا گروه اجتماعی بر دیگران.
این واژه از لغت یونانی هژیمونیا به معنی رهبری یا راهبردن گرفته شده است ( فرهنگ فشرده ی آکسفورد ) و بیشتر در ادبیات سیاسی به کار گرفته می شود.
هژمونی مفهومی است برای توصیف و توضیح نفوذ و تسلط یک گروه سیاسی یا اجتماعی بر گروهی دیگر به گونه ای که گروه تحت نفوذ استحقاق راهبری گروه تاثیر گذار ( هژمون ) را باور دارد و با درجه ای از رضایت و رغبت بر آن گردن می نهد.

هِژِمونی مفهومی است برای توصیف و توضیح نفوذ و تسلط یک گروه اجتماعی بر گروهی دیگر، چنان که گروه مسلط ( هژمون ) درجه ای از رضایت گروه تحت سلطه را به دست می آورد و با «تسلط داشتن به دلیل زور صرف» فرق دارد. [۱]
1. 1. ↑ ویکی انگلیسی، برگرفته از Joseph, Jonathan ( ۲۰۰۲ ) , Hegemony: a realist analysis, New York: Routledge, ISBN 0 - 415 - 26836 - 2 .

شما در یک قسمت از توصیف هژمونی خیلی اشتباه بزرگی کرده .
هژمونی را برای یک طبقه خاص توصیف کرده ایی که آنها می توانند به کار ببرند . درسته بی سواد هستیم اما نه تا این حد ، لطفا آن را ویرایش کنید ، درستش کنید



کلمات دیگر: