کلمه جو
صفحه اصلی

غات

فرهنگ فارسی

سلسله ای از کوههای هند ( ارتفاع ۲٠٠٠ متر ) که اوایل دشت دکن را در ساحل بحر عمان ( غات غربی ) و در ساحل بحر عمان (غات غربی ) ودرساحل خلیج بنگاله ( غات شرقی ) را تشکیل میدهد و بر ساحل مالاباراز مغرب و ساحل کورماندل از مشرق مسلط است .

لغت نامه دهخدا

غات . (اِخ ) سلسله ای از کوههای هند که اوائل دشت دکن را در ساحل بحر عمان (غات غربی ) و در ساحل خلیج بنگاله (غات شرقی ) را تشکیل میدهد.


غات . (اِخ ) رات . مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: قصبه ٔ مرکز قضائی است در طرابلس غرب در 395 هزارگزی جنوب غربی مرزوق که مرکز لوای سنجاق ولایت فزان است . و در 582 هزارگزی جنوب غدامس در 24 درجه و 37 دقیقه ٔ عرض شمالی و هفت درجه و 57 دقیقه و 30 ثانیه ٔ طول شرقی واقع شده . 8 هزار تن نفوس و چند مسجدجامع و یک سور و قلعه ، و تجارت با حرارت و یک بازاربزرگ سالیانه دارد. این قصبه بر فراز شمال غربی دامنه ٔ تلی واقع شده . یک قسمت آن در میان سور شهر و قسمت دیگر در خارج به صورت محلات متفرقه میباشد. غات به انضمام حوالی خود بشکل یک واحه است و آن از اطراف محدود به صحراست . آب در این واحه فراوان است . در بعض جاها در دو سه «قلاچ » آب بیرون می آید. نخلهای بسیار و اشجار دیگر و مختصری زراعت دارد، قصبه ٔ برکه در ده هزارگزی جنوب واقع شده و از ملحقات آن است . آب و اشجار و نباتات این محل جالب توجه و بسیار دلکش و با صفاست . غات مخزن تجارت بزرگی در سودان و تمام افریقای وسطی است . کاروانهائی که در میان سودان و تنبکتو و طرابلس غرب آمد و شد دارند از اینجا عبور میکنند. موادتجارتی که از افریقای وسطی به اسکله ٔ طرابلس حمل و نقل میشود ابتداء در غات جمع میگردد و از اسلکه ٔ مزبور امتعه ٔ اروپائی به اطراف افریقای وسطی تقسیم و ارسال میگردد. اکثریت اهالی را بربرها تشکیل میدهند و قسمتی هم عرب هستند که مشغول داد و ستد میباشند. زبان محلی زبان بربری است . عربی هم معمول است . از زمانهای بعید مستقلاً اداره میشد ولی نفاق و تفرقه در بین عائله ٔ حاکم سبب شده که بدفعات بوسیله ٔ والیگری طرابلس غرب تابع خلافت اسلامی شده اند و سرانجام در 1292 هَ. ق . در زمان ولایت مصطفی عاصم پاشا تعدادی لشکر و چند توپ فرستاده قصبه و ملحقات و حوالی آن را به میل و خواهش خود اهالی تحت تبعیت عثمانی و بشکل قضای ملحق بسنجاق فزان درآوردند ولی جا دارد که بشکل سنجاق جداگانه ای درآید چون که اهمیت بزرگی از حیث تجارت و سیاست در صحرای کبیر دارد. دائره ٔ این قضا منحصر به واحه نیست . در بین بیابان و جاهای دور واحه های چندی هم جولانگاه بربرهای توارق را نیز در بر دارد و به هشت ناحیه ٔ زیر منقسم شده : سین سمنو. هون . زله . قطرون . الوادی الغربی . الوادی الشرقی . الصفرة. الشرقیه . (قاموس الاعلام ترکی ج 5). غات دارای هشت هزار سکنه است .


غات. ( اِخ ) رات . مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: قصبه مرکز قضائی است در طرابلس غرب در 395 هزارگزی جنوب غربی مرزوق که مرکز لوای سنجاق ولایت فزان است. و در 582 هزارگزی جنوب غدامس در 24 درجه و 37 دقیقه عرض شمالی و هفت درجه و 57 دقیقه و 30 ثانیه طول شرقی واقع شده. 8 هزار تن نفوس و چند مسجدجامع و یک سور و قلعه ، و تجارت با حرارت و یک بازاربزرگ سالیانه دارد. این قصبه بر فراز شمال غربی دامنه تلی واقع شده. یک قسمت آن در میان سور شهر و قسمت دیگر در خارج به صورت محلات متفرقه میباشد. غات به انضمام حوالی خود بشکل یک واحه است و آن از اطراف محدود به صحراست. آب در این واحه فراوان است. در بعض جاها در دو سه «قلاچ » آب بیرون می آید. نخلهای بسیار و اشجار دیگر و مختصری زراعت دارد، قصبه برکه در ده هزارگزی جنوب واقع شده و از ملحقات آن است. آب و اشجار و نباتات این محل جالب توجه و بسیار دلکش و با صفاست. غات مخزن تجارت بزرگی در سودان و تمام افریقای وسطی است. کاروانهائی که در میان سودان و تنبکتو و طرابلس غرب آمد و شد دارند از اینجا عبور میکنند. موادتجارتی که از افریقای وسطی به اسکله طرابلس حمل و نقل میشود ابتداء در غات جمع میگردد و از اسلکه مزبور امتعه اروپائی به اطراف افریقای وسطی تقسیم و ارسال میگردد. اکثریت اهالی را بربرها تشکیل میدهند و قسمتی هم عرب هستند که مشغول داد و ستد میباشند. زبان محلی زبان بربری است. عربی هم معمول است. از زمانهای بعید مستقلاً اداره میشد ولی نفاق و تفرقه در بین عائله حاکم سبب شده که بدفعات بوسیله والیگری طرابلس غرب تابع خلافت اسلامی شده اند و سرانجام در 1292 هَ. ق. در زمان ولایت مصطفی عاصم پاشا تعدادی لشکر و چند توپ فرستاده قصبه و ملحقات و حوالی آن را به میل و خواهش خود اهالی تحت تبعیت عثمانی و بشکل قضای ملحق بسنجاق فزان درآوردند ولی جا دارد که بشکل سنجاق جداگانه ای درآید چون که اهمیت بزرگی از حیث تجارت و سیاست در صحرای کبیر دارد. دائره این قضا منحصر به واحه نیست. در بین بیابان و جاهای دور واحه های چندی هم جولانگاه بربرهای توارق را نیز در بر دارد و به هشت ناحیه زیر منقسم شده : سین سمنو. هون. زله. قطرون. الوادی الغربی. الوادی الشرقی. الصفرة. الشرقیه. ( قاموس الاعلام ترکی ج 5 ). غات دارای هشت هزار سکنه است.

غات. ( اِخ ) سلسله ای از کوههای هند که اوائل دشت دکن را در ساحل بحر عمان ( غات غربی ) و در ساحل خلیج بنگاله ( غات شرقی ) را تشکیل میدهد.

فرهنگ عمید

در بازی نرد، گریخت.
* غات شدن: (مصدر لازم ) [عامیانه] در بازی نرد، گریختن و جفت شدن مهرۀ تک به مهرۀ دیگر، یعنی مهرۀ تک را که احتمال کشته شدن آن می رود به مهرۀ دیگر جفت کردن.

در بازی نرد، گریخت.
⟨ غات ‌شدن: (مصدر لازم) [عامیانه] در بازی نرد، گریختن و جفت شدن مهرۀ تک به مهرۀ دیگر، یعنی مهرۀ تک را که احتمال کشته شدن آن می‌رود به مهرۀ دیگر جفت‌ کردن.


دانشنامه عمومی

غات (به عربی: غات) یک شهر در لیبی است که در فزان واقع شده است.
فهرست شهرهای لیبی
غات ۲۲٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد و ۶۶۸ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.


کلمات دیگر: