برابر پارسی : جوش آور
سماور
برابر پارسی : جوش آور
فارسی به انگلیسی
samovar
مترادف و متضاد
سماور
فرهنگ فارسی
آلتی فلزی که در درون آن آتشخانه ای تعبیه شده و برای جوش آوردن آب جهت چای و غیره به کار رود . در بالای آن غوری چای را جای دهند تا دم کشد .
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
وسیله ای فلزی برای جوش آوردن آب.
دانشنامه عمومی
سَماوَر (به روسی: Самовар) وسیله ای معمولاً فلزی است که برای آماده کردن چای به منظور نوشیدن بکار می رود. واژه سماور از زبان روسی آمده و در آن زبان معنی آن «خودجوش» است.
بطور سنتی، مرکز تولید سماور در ایران، شهر بروجرد در استان لرستان بوده است. بیشتر سماورهای تولید بروجرد از جنس ورشو و برنج هستند.سماور یک عبارت روسی به معنی «خود جوش» و مرکب از دو واژه Cam به معنی خودش وVar به معنی پختن می باشد. این ظرف دارای یک مخزن آب است که برای آماده کردن چای وموارد دیگر همواره در حال جوشیدن نگهداشته می شود.
در دوره صفویه ابتدا قهوه به عنوان یک نوشیدنی وارد ایران شد و در زمان شاه عباس اول، مصرف آن در دربار و برای پذیرایی از مهمانان معمول شد و آبدارخانه هایی به همین منظور دائر گردید. در همین زمان در بیشتر شهرهای بزرگ ایران قهوه خانه های متعددی دائر گردید که محل سرگرمی و میعادگاه شاعران، هنرمندان و اهل دل بود. به مرور زمان قهوه خانه در شمار یکی از واحدهای معتبر صنفی درآمد و قهوه چی گری یکی از شغلهای رسمی و شناخته شده در جامه گردید. اغلب این مراکز را قهوه چیانی می گرداندند که از پهلوانان و لوطیان و جوانمردان یا معتمدان یا ریش سفیدان محله به شمار می رفتند.
مؤلف تذکره الملوک در بیان مشاغل دوره صفویه از صاحب جمع قهوه خانه نام برده و نوشته است که قهوه دانهای طلا، نقره، مس، قرا آفتابه، قهوه بریان، پیاله و سینی تحویل مشارٌ الیه می شده همچنین برای وی مواجبی نیز تعیین می نمودند.
بطور سنتی، مرکز تولید سماور در ایران، شهر بروجرد در استان لرستان بوده است. بیشتر سماورهای تولید بروجرد از جنس ورشو و برنج هستند.سماور یک عبارت روسی به معنی «خود جوش» و مرکب از دو واژه Cam به معنی خودش وVar به معنی پختن می باشد. این ظرف دارای یک مخزن آب است که برای آماده کردن چای وموارد دیگر همواره در حال جوشیدن نگهداشته می شود.
در دوره صفویه ابتدا قهوه به عنوان یک نوشیدنی وارد ایران شد و در زمان شاه عباس اول، مصرف آن در دربار و برای پذیرایی از مهمانان معمول شد و آبدارخانه هایی به همین منظور دائر گردید. در همین زمان در بیشتر شهرهای بزرگ ایران قهوه خانه های متعددی دائر گردید که محل سرگرمی و میعادگاه شاعران، هنرمندان و اهل دل بود. به مرور زمان قهوه خانه در شمار یکی از واحدهای معتبر صنفی درآمد و قهوه چی گری یکی از شغلهای رسمی و شناخته شده در جامه گردید. اغلب این مراکز را قهوه چیانی می گرداندند که از پهلوانان و لوطیان و جوانمردان یا معتمدان یا ریش سفیدان محله به شمار می رفتند.
مؤلف تذکره الملوک در بیان مشاغل دوره صفویه از صاحب جمع قهوه خانه نام برده و نوشته است که قهوه دانهای طلا، نقره، مس، قرا آفتابه، قهوه بریان، پیاله و سینی تحویل مشارٌ الیه می شده همچنین برای وی مواجبی نیز تعیین می نمودند.
wiki: سماور
ریشه کلمه از روسیه بوده ، به معنای وسیله جوش آورنده آب به وسیله آتش، در ایران سالها قبل از کشور روسیه این وسیله وارد شده است
پیشنهاد کاربران
پان ترکیست ها هم همه جا در گیر فرهنگ سازی هستند. مگر مردم آذربایجان تورک هستند که تو تخم مغول فرهنگ آذری ما رو تورکی می کنی. اگر نمی فهمی و نمی دونی برو نسک های زیبای بزرگ مرد آذرآبادگان احمد کسروی رو بخون تا بفهمی که زبان و فرهنگ مردم آذرآبادگان چه بوده و اونها کجایی هستند. هر واژه ای مانند سماور از نگر پان ترکیست ها تورکی است، تو مگزت تورکی است و ایرانی نیستی که این چرندیات رو می نویسی. مردم ایرانی آذرآبادگان مانند خود من به میهنشون ایران افتخار می کنند.
وسیله ای برای دم کردن و درست کردن چای """وسیله ای برای تهیه ی اب جوش
جوشگاه
در پارسی " جوشار"
جوشابه
کلمه ای روسی مرکب از دو کلمه سم ( خود ) آور ( جوش )
هو
ریشه اسلاوی ، روسی دارد.
ریشه اسلاوی ، روسی دارد.
جوش اب
جایی که در آن آب جوش درست می کنیم
سماور هر کلمه ایی ور. یا آور داشته باشد. تورکی است. مثل تکاور. گشتاور. نام آور. . دلاور. پیشاور. بیله وردی. تاری وردی. دانیش ور. سهروردی. ورمزیار. وردنه. یاور. داور. خاور. باور. . . . . خیلی کلمه هااز تورکی به روسیه رفته . دوباره از آنجا به تمام کشورهای دیگررفته است. مثل حنا ( مازار بر وزن بازار ) از جمهوری آذربایجان به روسیه رفته است وچون روسها نمی توانند ح را تلفظ کنند. و به حسن می گویند اسن. . بنابراین به حنا می گویند خنا. . وخنا به تورکیه میرود . میشود کی نا ( همان حنا )
پیشاور ( پیش آور ) . وهر کلمه ایی. اولش ویا آخرش آور. و. یا ور. داشته باشد. تورکی است. مثل سماور. دلاور. تناور. تکاور. نام آور. جنگاور. ورمزیار. وردنه. آوردگاه. رهاورد. بیله وردی. کجور. دانیش ور. گشتاور. سهروردی. تاری وردی
هرگز نمی پذیرم که سماور ( samovar ) واژه ای روسی است. هرگز! من باور دارم این واژه ایرانی است و از آنجا که این روس ها کشوری بزرگ با اقوام گوناگون دارند این واژه ریشتاً از اقوام ایرانی تبار جنوب روسیه برمی خیزد نه اقوام مغولی و اروپایی روس چه آنکه این واژه از نظر ریخت به فارسی شبیه تر است و اصلا قرابتی با زبان های مغولی و اروپایی روسیه ندارد. این روس ها همانند انگلیس ها دزد هستند و از سالها تعامل سازنده میان زبان های دیگر ملل سو استفاده می کند و زبانشان را به نفع خود مصادره می کنند بدون اینکه به این موضوع در کتب خود اشاره ای بکنند بدتر آنکه آن ملت های حقیر نیز خودشان باورشان می شود که این واژگان مال آنها نیست و خود تحقیری را با جان و دل می پذیرند. این یعنی جهل، یعنی ضعف.
خیلی از کلمات ترکی از طریق ترکها به روسیه رفته. ودوباره با تلفظ روسی به ترکها برگشته. ومافکر کردیم که روسی هست. مثل بارز آن کلمه ی عربی حنامی باشد ( حنا در ترکی یعنی مازار ) کلمه ی عربی حنا ازطریق ترکها ی آذربایجان به روسها رفته چون روسها نمیتوانند ح را تلفظ کنند و به حسن می گویند اسن، به حنا گفته اند خینا وخینا دوباره به ترکها برگشته، وچون در ترکیه خ راحذف کرده اند. ترکیه ها به خینا گفته اندکینا. . . . . . . . . درشکه همان دروشقا ( دروش ، ایستگاه ) بر وزن پوتوشقا، قونقا، قارقا، قاقا، سیمیشقا، قاریشقا، آتیشقا، ماتیشقا، ساتیشقا. . . . . ترکی است ( کلمات قوری و سماور وخیلی کلمات از ترکی به روسیه رفته. . . ونعلبکی را با عین نوشته اند تا ترکی بودن آن بواسطه ی عین مشخص نشود )
کلمات دیگر: