کلمه جو
صفحه اصلی

ثعبان

عربی به فارسی

مار , ماربزرگ , ابليس , صورت فلکي حيه


فرهنگ فارسی

ماربزرگ، اژدها، ثعابین جمع
( اسم ) ۱- ماربزرگ . ۲- اژدها. ۳- ثعابین .
جمع ثعب آبراهه های وادی

فرهنگ معین

(ثُ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - مار بزرگ . ۲ - اژدها.

لغت نامه دهخدا

ثعبان . [ ث ُ ] (ع اِ) ج ِ ثعب . آبراهه های وادی . ج ، ثعابین .


ثعبان . [ ث ُ ] (ع اِ) مار بزرگ . مار عظیم . اژدها.(غیاث اللغة) (نصاب الصبیان ) (السامی فی الاسامی ). اژدر. (بحر الجواهر). یا خاص است به مار نر. یا مطلق مار است . تنین . برغمان . برسان . ج ، ثعابین :
میر موسی کف ، شمشیر چو ثعبان دارد
دست فرعون و جنودش کند ازما کوتاه .

منوچهری .


در کف او بزخم فرعونان
نیزه ٔ سرگرای ثعبان باد.
چو هنگام عزائم زی معزّم
بتک خیزند ثعبانان ریمن .

منوچهری .


روز در چشم من چو اهرمنست
بند بر پای من چو ثعبانیست .

مسعود سعد.


دست موسی گشت گوئی عارض رخشان او
زلف او ثعبان موسی چشم او چون سامری .

معزی .



ثعبان. [ ث ُ ] ( ع اِ ) مار بزرگ. مار عظیم. اژدها.( غیاث اللغة ) ( نصاب الصبیان ) ( السامی فی الاسامی ). اژدر. ( بحر الجواهر ). یا خاص است به مار نر. یا مطلق مار است. تنین. برغمان. برسان. ج ، ثعابین :
میر موسی کف ، شمشیر چو ثعبان دارد
دست فرعون و جنودش کند ازما کوتاه.
منوچهری.
در کف او بزخم فرعونان
نیزه سرگرای ثعبان باد.
چو هنگام عزائم زی معزّم
بتک خیزند ثعبانان ریمن.
منوچهری.
روز در چشم من چو اهرمنست
بند بر پای من چو ثعبانیست.
مسعود سعد.
دست موسی گشت گوئی عارض رخشان او
زلف او ثعبان موسی چشم او چون سامری.
معزی.

ثعبان. [ ث ُ ] ( ع اِ ) ج ِ ثعب. آبراهه های وادی. ج ، ثعابین.

فرهنگ عمید

مار بزرگ، اژدها.

دانشنامه عمومی

ثُعبان (به انگلیسی: Thuban) یا آلفای اژدها (α Draconis، به اختصار Alpha Dra یا α Dra) یک ستاره (یا سامانهٔ ستاره ای) است که در صورت فلکی اژدها قرار دارد. اگرچه این ستاره در آسمان شب نیم کرهٔ شمالی به خاطر کم نور بودنش چندان راحت دیده نمی شود، اما در زمانی دور، ستاره ای بسیار مهم بود زیرا از هزارهٔ چهارم تا دوم پیش از میلاد، ستارهٔ قطبی شمالی کرهٔ زمین به حساب می آمد.
این ستاره با وجودی که در روش نامگذاری بایر آلفا نامیده شده است، اما قدر ظاهری ثعبان ۳٫۶۵ است یعنی ۳٫۷ مرتبه کم نورتر از التَنین (گاما اژدها)، پرنورترین ستارهٔ این صورت فلکی با قدر ظاهری ۲٫۲۴ است.
اسم ستاره در روش نامگذاری بایر α Draconis (لاتینِ آلفای اژدها) است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ثُعْبَانٌ: ماربسیار بزرگ
ریشه کلمه:
ثعب (۲ بار)

«ثُعْبان» به معنای مار عظیم است که از آن در فارسی تعبیر به «اژدها» می شود. «راغب» در «مفردات» احتمال داده که این واژه از مادّه «ثعب» به معنای جریان آب گرفته شده باشد; زیرا حرکت این حیوان به نهرهایی شباهت دارد که به صورت مارپیچ، حرکت می کند و «ثعبان مبین» به معنای اژدهای آشکار است.
اژدها. پس عصای خویش را بیفکند و در دم اژدهائی آشکار شد. این کلمه تنها دو بار در قرآن مجید درباره عصای موسی که به اژدها مبدّل می‏گردید، امده است. یکی آیه فوق و دیگری آیه 32 سوره شعراء، در اقرب الموارد آمده: ثعبان نوعی از مارهای طویلی است بر نر و مادّه هر دو اطلاق می‏شود. گویا برای سرعت خزیدن اژدها، به آن ثعبان گفته‏اند زیرا ثَعب به معنی جاری کردن آب و خون است. در نهانه آمده:«یَجی‏ءُ الشَّهیدُ یَومَ الْقِیمَةِ وَ جَرْحُهُ یَثْعَبُ دَماً» شهید روز قیامت در حالیکه زخمش خون می‏ریزد، می‏آید.

پیشنهاد کاربران

ثعبان نام دیگر هلبه است بز بالای صرفه در صورت اسد، نام منزل دوازدهم ماه در نجوم احکامی و آن یک ستاره است بر دم اسد.


کلمات دیگر: