کلمه جو
صفحه اصلی

معناشناسی

فارسی به انگلیسی

semantics

فرهنگ فارسی

← معنی‌شناسی


دانشنامه عمومی

معناشناسی یا معنی شناسی (به انگلیسی: Semantics)، دانش بررسی و مطالعهٔ معانی در زبان های انسانی است. به طورکلی، بررسی ارتباط میان واژه و معنا را معناشناسی می گویند. معادل انگلیسی و فرانسوی (sémantique) معناشناسی برگرفته از لغت یونانیِ semantika (اسم خنثی جمع semantias) علم مطالعهٔ معناست. این علم معمولاً بر روی رابطهٔ بین دلالت کننده ها مانند لغات، عبارت ها، علائم و نشانه ها و این که معانیشان برای چه استفاده می شود تمرکز دارد.مفاهیم زبان شناسی و زبان شناسی معنایی بررسی معانی ای است که توسط انسان ها برای نشان دادن خودشان در طول زبان استفاده می شود. دیگر اَشکال معناشناسی زبان های برنامه ریزی شده، منطق های مجرد و نشانه شناسی را شامل می شود.
معناشناسی موقعیتی (دههٔ ۱۹۸۰): مقادیر واقعی ناقص هستند. آن ها براساس متن تعیین می شوند.
لغت نامهٔ تولیدی (دههٔ ۱۹۹۰): مقوله ها (انواع) ناقص هستند و براساس متن تعیین می شوند.
خود کلمهٔ معناشناسی یک طیفی از عقاید، از عامیانه گرفته یا کاملاً فنی را مشخص می کند. این عبارت (لغت) اغلب در زبان مرسوم برای مشخص کردن مشکل درک که یک انتخاب کلمه یا معنی ضمنی پایین می آید، استفاده می شود. این مشکل فهم موضوع بسیاری بررسی های رسمی در طول یک دوره طولانی، و به طور قابل ملاحظه ای درزمینهٔ معناشناسی رسمی بوده است. در زبان شناسی این علم بررسی (مطالعه) تفسیر علایم یا نشانه هایی که توسط مأموران یا جوامع در شرایط محیطی و زمینه های بخصوص استفاده می شده، می باشد با این دیدگاه، صداها، عبارت مربوط به صورت، زبان اشاره، محتوای معنایی (معنادار) دارند و هرکدام چندین شاخهٔ مطالعاتی دارد. در زبان نوشتاری، چیزهایی مانند ساختار پاراگراف و نشانه گذاری محتوای معنایی دارد، در اشکال دیگر زبان، محتوای معنایی دیگری وجود دارد.
زبان شناسی نوین پژوهش پیرامون خواص مربوط به معانی را به شیوه های عینی و سیستماتیک دنبال کرده، و در این راه دامنهٔ وسیعی از زبان ها و بیان ها را در نظر می گیرد. بدین ترتیب، گوناگونی و ابعاد شیوه های زبان شناسانه بیشتر و وسیع تر از روش هایی ست که منطقیون و فلاسفه با تمرکز بر دامنهٔ محدودتری از جملات در درون یک زبان واحد به کار گرفته اند.
از لحاظ زبانشناسی، دانش معناشناسی به موضوعات پایه ای خود می پردازد؛ نظیر چندمعنایی (آرایه ای که به ابهامات معنایی می پردازد)، ترادف (آرایه ای که پیرامون لغات هم معنی می باشد)، تضاد (معانی مخالف یک لغت)، هم آوایی، مجاز مرسل و...

دانشنامه آزاد فارسی

معناشناسی (semantics)
(یا: دلالت شناسی) علم مطالعه و بررسی معانی واژگان، به ویژه از منظر دگردیسی های تاریخی؛ از شاخه های عمدۀ زبان شناسی. مطالعۀ تجربی معانی کلمات و جمله ها در زبان های موجود از شاخه های زبان شناسی، و مطالعۀ انتزاعی معنا در رابطه با زبان یا سیستم های منطقی نمادین از شاخه های فلسفه است. حیطۀ معناشناسی شامل سه مطلب اساسی است: روابط کلمات با منظوری که افاده می کنند، رابطۀ کلمات با تفسیرکنندگان آن، و در منطق نمادین رابطۀ شکلی علایم با یکدیگر. نخستین کسی که اصطلاح معناشناسی را به مفهوم علمی امروزی آن به کار برد، ام بره آل، زبان شناس فرانسوی، بود که در کتابی کم حجم اما بسیار ارزشمند خود، معنی شناسی: مطالعاتی پیرامون علم معنی (۱۸۹۷)، از مطالعات صرفاً تاریخی دوری گرفت و روشی خرده پژوهانه، مبتنی بر اصول روش شناختی زبان شناسی نوین، پیش نهاد کرد. سی ک اگدن، آی اِی ریچاردزو برونیسلاو مالینوفسکیرا نیز می توان از پیش گامان این شاخه به شمار آورد، هرچند در آثار آن ها اختصاصاً از معنی شناسی یادی نرفته است. زبان شناسان در این نکته هم رأی اند که زبان شناسی دو شاخۀ اصلی دارد: آواشناسی و معناشناسی؛ بنابراین، مطالعۀ علمی زبان در دو سطح صوری و معنایی انجام می گیرد. زبان، نظامی است. که در یک سوی آن «پیام» و در سوی دیگرش نمادها و نشانه ها قرار دارند. فردینان دو سوسوراین دو سو را دال و مدلول می خواند. بررسی دال مربوط است به حوزۀ آواشناسی و بررسی مدلول در حوزۀ معناشناسی می گنجد. بر این مبنا، معناشناسی عبارت است از مطالعۀ معنی واژگان مکتوب و گفتاری. معنی شناسی در حوزۀ زبان مکتوب دگردیسی های کلامی خلاقانه را می کاود و در حوزۀ زبان گفتار، سازو کارهای متعارف واژگان را به مطالعه می گیرد. نظریۀ جدید معناشناسی زایشی را جورج لاکوف و جیمز مک کارلی ارائه کردند. معناشناسی در فلسفه به مسائلی چون معنا و حقیقت، معنا و تفکر و رابطۀ میان علامت ها و معانی آن ها می پردازد. از ۱۹۲۵ با انتشار کتاب معنای معنا از اوگدِن و ریچاردز، معناشناسی در نقد ادبی و سبک شناسی نیز واجد اهمیت شده است. معناشناسی عمومی نحوۀ تأثیر کلمات بر رفتار بشری را مطالعه می کند و واضع آن آلفرد کورزیبسکی است. اغلب زبان شناسان، حوزۀ زبان گفتاری را عرصۀ اصلی مطالعات معنی شناختی می دانند و برآن اند که مطالعۀ زبان مکتوب در زبان شناسی در درجۀ دوم اهمیت قرار دارد. باید اذعان کرد که مطالعۀ معنی فقط در حوزۀ زبان شناسی محل بحث نیست؛ فلاسفه، جامعه شناسان و روان شناسان نیز به بحث معنی پرداخته اند. لودویگ ویتگنشتاینو جان سرلو ژاک دریدادر حوزۀ فلسفه، و ژاک لاکاندر حوزۀ روان کاوی مطالعۀ معنی را نیز در دستور کار خود داشته اند. ازجمله موضوع های عمدۀ معنی شناسی، که فلاسفه و روان شناسان نیز بدان توجه داشته اند، می توان از مسائلی چون «نام گذاری»، بحث «مفهوم و مصداق»، «بافت های زبانی و غیر زبانی»، «ساخت های واژگانی»، «نسبت معنی و جمله» و «نسبت معنی و دستور زبان» یاد کرد.

معناشناسی (رایانه). معناشناسی (رایانه)(semantics)
در برنامه نویسی، رابطه ای که بین کلماتیا علایمو معانیآن ها برقرار است. زبان های برنامه نویسی قوانین معنایی خاصی برای خود دارند. یک عبارت برنامه می تواند از نظر قواعددرست، ولی از نقطه نظر معنایینادرست باشد و این بدین مفهوم است که یک عبارت می تواند به شکلی قابل قبول نوشته شود و در همان حال دارای معنای نادرستی نیز باشد.

فرهنگستان زبان و ادب

[زبان شناسی] ← معنی شناسی

پیشنهاد کاربران

Semantic


کلمات دیگر: