انوار سهیلی بازنویسی کلیله و دمنه به قلم حسین واعظ کاشفی است. این کتاب در چهارده فصل، به سفارش امیر نظام الدین شیخ احمد سهیلی نوشته و به همو نیز تقدیم شده است. هدف از بازنویسی، به روزآوری زبان کلیله و دمنه بود.
کاشفی، حسین واعظ (۱۳۶۲). انوار سهیلی یا کلیله و دمنهٔ کاشفی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
مصطفوی سبزواری، رضا (۱۳۸۷). «کاشفی بیهقی در هندوستان (بر اساس میراث مکتوب مشترک)». آینهٔ میراث. تهران: میراث مکتوب (۴۰): ۱۳۲–۱۲۱.
انوار سهیلی مشهورترین ترجمهٔ کلیله و دمنه به فارسی در میان فارسی زبانان هند و یکی از مشهورترین کتاب های نثر فارسی در آن دیار بود.
کمتر پژوهشگری است که دربارهٔ انوار سهیلی اظهار نظر نکرده باشد. برخی آن را در اوج حسن دیده اند و برخی در قعر ابتذال. اکثر پژوهشگران معاصر ایرانی بر این کتاب خرده گرفته اند. اولین خاورشناسان غربی نیز با اینان هم نظر بودند. ادوارد براون با اشاراتی تحقیرآمیز به تندی از آن انتقاد کرده بود: «در کل، پر از مبالغه های محال، کلمه های قلنبه سلنبه، القاب دراز و بیهوده، قیاس های دور از ذهن، و گزافه گویی های پرطمطراق است. نمونهٔ اعلای سبک بی مایهٔ نویسندگان متکلفی است که طی سده های نهم و دهم هجری در خراسان و ماوراءالنهر زیر پر و بال تیموریان رشد کردند». آرتور آربری گفته بود: «اگر روی آوردن به این کتاب را به ذوق پستی گرفتهٔ ایرانی نسبت دهیم سخنی درست تر بر زبان رانده ایم، زیرا سبک کاشفی بی هیچ اشتباه نشانی از انحطاط زیباشناختی بر پیشانی دارد». یان ریپکا نیز انوار سهیلی را ترجمه ای دوباره با «سرهم بندی کردن و آب وتاب دادن و لفاظی های بی معنی» دانسته بود.
از سوی دیگر، کریستین فن رویمبکه، استاد فارسی و عربی دانشگاه کیمبریج، با اشاره به انواع و اقسام استعاره های به کاررفته در نثر کاشفی، آن را در اوج زیبایی و فصاحت می بیند و عیب جویان و منتقدان را به بی حوصلگی و داشتن رویکردی اشتباه در نحوهٔ مطالعهٔ این «شاهکار» متهم می کند. او با قبول تصنع و سنگینی نثر کاشفی که موجب «سوءهاضمه» برای تازه کاران می شود، از عیب جویان می خواهد این اثر کلاسیک را با نثرهای شسته رفتهٔ امروزی مقایسه نکنند.
کاشفی، حسین واعظ (۱۳۶۲). انوار سهیلی یا کلیله و دمنهٔ کاشفی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
مصطفوی سبزواری، رضا (۱۳۸۷). «کاشفی بیهقی در هندوستان (بر اساس میراث مکتوب مشترک)». آینهٔ میراث. تهران: میراث مکتوب (۴۰): ۱۳۲–۱۲۱.
انوار سهیلی مشهورترین ترجمهٔ کلیله و دمنه به فارسی در میان فارسی زبانان هند و یکی از مشهورترین کتاب های نثر فارسی در آن دیار بود.
کمتر پژوهشگری است که دربارهٔ انوار سهیلی اظهار نظر نکرده باشد. برخی آن را در اوج حسن دیده اند و برخی در قعر ابتذال. اکثر پژوهشگران معاصر ایرانی بر این کتاب خرده گرفته اند. اولین خاورشناسان غربی نیز با اینان هم نظر بودند. ادوارد براون با اشاراتی تحقیرآمیز به تندی از آن انتقاد کرده بود: «در کل، پر از مبالغه های محال، کلمه های قلنبه سلنبه، القاب دراز و بیهوده، قیاس های دور از ذهن، و گزافه گویی های پرطمطراق است. نمونهٔ اعلای سبک بی مایهٔ نویسندگان متکلفی است که طی سده های نهم و دهم هجری در خراسان و ماوراءالنهر زیر پر و بال تیموریان رشد کردند». آرتور آربری گفته بود: «اگر روی آوردن به این کتاب را به ذوق پستی گرفتهٔ ایرانی نسبت دهیم سخنی درست تر بر زبان رانده ایم، زیرا سبک کاشفی بی هیچ اشتباه نشانی از انحطاط زیباشناختی بر پیشانی دارد». یان ریپکا نیز انوار سهیلی را ترجمه ای دوباره با «سرهم بندی کردن و آب وتاب دادن و لفاظی های بی معنی» دانسته بود.
از سوی دیگر، کریستین فن رویمبکه، استاد فارسی و عربی دانشگاه کیمبریج، با اشاره به انواع و اقسام استعاره های به کاررفته در نثر کاشفی، آن را در اوج زیبایی و فصاحت می بیند و عیب جویان و منتقدان را به بی حوصلگی و داشتن رویکردی اشتباه در نحوهٔ مطالعهٔ این «شاهکار» متهم می کند. او با قبول تصنع و سنگینی نثر کاشفی که موجب «سوءهاضمه» برای تازه کاران می شود، از عیب جویان می خواهد این اثر کلاسیک را با نثرهای شسته رفتهٔ امروزی مقایسه نکنند.
wiki: انوار سهیلی