کلمه جو
صفحه اصلی

کلیله و دمنه

فرهنگ فارسی

مجموعه داستانهایی است از زبان حیوانات که در عهد ساسانیان از زبان سنسکریت به پهلوی نقل شده . ۱ - بعد از حمله عرب بایران عبدالله بن مقفع آنرا از پهلوی بعربی ترجمه کرد و این کتاب مکرر بطبع رسیده . ۲ - کلیله و دمنه ابن مقفع را در عهد نصر بن احمد سامانی و بفرمان او ابوالفضل محمد بلعمی بنثر فارسی ترجمه کرد .از این ترجمه اثری در دست نیست . ۳ - کلیله و دمنه منظومه ایست اثر طبع رودکی که ابیات پراکنده ای از آن باقی مانده . امیر نصر بن احمد رودکی را فرمود تا کلیله و دمنه مترجم بلعمی را بنظم در آورد . این منظومه مثنوی ببحر رمل مسدس بوده است . ۴ - کلیله و دمنه منثور فارسی از ابوالمعالی نصرالله بن محمد عبدالحمید است که از کلیله ابن مقفع در نیمه قرن ششم هجری در دوره سلطنت بهرامشاه غزنوی ( ۵۴۷ - ۵۱۲ ) ترجمه کرده . در این کلیله و دمنه گذشته از نقل اصل هندی دو سه حکایت ایرانی و اسلامی بر آن افزوده شده . ابوالمعالی نصرالله این کتاب را بنام بهرامشاه اتحاف کرد و امثال و اشعاری بفارسی و عربی بر آن افزود و در آن نثر متین و شیوایی بکار برد چنانکه می توان آنرا از امهات کتابهای ادبی فارسی بشمار آورد .

دانشنامه عمومی

کَلیله و دِمنه کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به فارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایت های گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شده است. نام آن از نام دو شغال با نام های کلیله و دمنه گرفته شده است. بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد. اصل داستان های آن در هند و در حدود سال های ۱۰۰ تا ۵۰۰ پیش از میلاد به وقوع می پیوندند.
پنچاتنترا
داستان های بیدپای
مجتبی مینوی دربارهٔ این کتاب می گوید: کتاب کلیله و دمنه از جمله آن مجموعه های دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گرد آوردند و «به هرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی می داشتند، می خواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان می آموختند.
کلیله و دمنه در واقع تألیفی است مبتنی بر چند اثر هندی که مهم ترین آن ها پنجه تنتره (به سانسکریت पञ्चतन्त्र؛ Panchatantra) به معنی پنج فصل و به زبان سانسکریت است که توسط فیلسوف بیدبا و بدستور پادشاه هندی دبشلیم نوشته شده است. در روایات سنتی برزویه «مهتر اطبّای پارس» در زمان خسرو انوشیروان را مؤلف این اثر می دانند. نام پهلوی اثر کلیلگ و دمنگ بود. صورت پهلوی این اثر هم اکنون در دست نیست و در طول سالیان از بین رفته است؛ اما ترجمه ای از آن به زبان سریانی امروز در دست است. این ترجمه نزدیک ترین ترجمه از لحاظ زمانی به تألیف برزویه است.∗
.

کلیله و دمنه (انیمیشن). کلیله و دمنه نام یک انیمیشن ایرانی می باشد که به کارگردانی علیرضا توکلی بینا که در ایران تولید شده است.
کلیله و دمنه
ابن مقفع
داستان این انیمیشن دربارهٔ دو شغال به نام های کلیله و دمنه است که با حوادث تلخ و شیرینی در جنگل روبرو می شوند. علاقه آنها وارد شدن به دربار شیر است. وقتی به آنجا می رسند، به ناچار نظاره گر عاقبت کارهای بد و خوب اطرافیان شیر مانند گرگ، کفتار و روباه می شوند و از حوادثی که برای آنها اتفاق می افتد کلیله و دمنه و بقیه حیوانات جنگل درس عبرت می گیرند.

دانشنامه آزاد فارسی

کَلیلِه و دِمْنه
صفحه ای از کتاب صفحه ای از کتاب صفحه ای از کتاب مجموعه ای از داستان ها و حکایت های اخلاقی. در دوران انوشیروان از زبان سانسکریت به زبان پهلوی ترجمه شد. منبع اصلی کتاب، پَنْچَه تَنْتَرَه، در پنج فصل، امروز در دست است. بُرزویۀ طبیب، مترجم کتاب، داستان های دیگری را از دیگر منابع هندی، مانند مهابهاراته بدان افزود که این مجموعۀ پهلوی از میان رفته است. از روی ترجمۀ پهلوی، در ۵۷۰م ترجمه ای به زبان سریانی انجام شده که موجود است. در دورۀ اسلامی ابن مقفع کلیله و دمنۀ پهلوی را به نثر عربی ترجمه کرد و چند شاعر ازجمله اباّن لاحقی آن را به شعر عربی درآوردند. کتاب در زمان نصر بن احمد سامانی (۳۰۱ـ۳۳۱) از عربی به فارسی ترجمه شد که در دست نیست. رودکی همین ترجمه را به نظم کشیده که ابیات معدودی از آن باقی است. ترجمۀ عربی ابن مقفع را، در قرن ۶ق، ابوالمعالی نصرالله منشی به فارسی ترجمه کرد که امروز نیز در دست است. بعدها این کتاب چندین بار به صورت های مختلف و با نام های گوناگون ازجمله انوار سهیلی و داستان های بید پای انشا شد. داستان های این کتابِ آموزشی که مشحون از نکته های اخلاقی و اجتماعی به زبان تمثیل است، از زبان حیوانات به ویژه دو شغال به نام های کلیله و دمنه نقل شده است. این کتاب به بسیاری از زبان های اروپایی ترجمه شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] کلیله و دمنه، مهم ترین اثر ادبی عبدالله بن مقفع است که وی آن را از پهلوی به عربی ترجمه کرده است. نثر این ترجمه، از نمونه های عالی نثر عربی کلاسیک است.
مندرجات این کتاب که به زبان حال حیوانات نوشته شده است، شامل بسیاری از افسانه ها و سرگذشت ها و پندها است. گر چه در ظاهر، همگان به آن سرگرمند و از مطالعه آن لذت می برند، ولی در باطن، مطالب آن برای دانایان و طالبان معنا و معنویت، لذتی دیگر دارد و فزونی خرد و بینش را موجب است.
برای به دست آوردن تاریخ تألیف این کتاب، جز استناد به آنچه که بهنود بن سحوان، در باب مقدمه کتاب، راجع به تسخیر هندوستان به دست اسکندر مقدونی نوشته و داستان بیدبای حکیم را برای پند دادن به دبشلیم ستم گر نقل کرده است، راه دیگری نیست؛ خلاصه معلوم می شود این کتاب، پس از فتح اسکند؛ یعنی در اواخر قرن چهارم قبل از میلاد نوشته شده است.
ابوابی که این کتاب دارد، به گفته «بهنود»، چهارده باب است که هر یک از آنها متضمن یک مسئله و جواب آن است، اما ابن الندیم آن را هفده باب و دیگری هیجده باب و بالاخره حاجی خلیفه در «کشف الظنون» چهارده باب ذکر کرده است.
کلیله و دمنه فارسی که در دوران سلاطین غزنوی ترجمه شده، شانزده باب است که ده تای آنها در اصل هندی بوده و آنها از این قرار است:
[ویکی نور] کلیله و دمنه (بوستان کتاب). کلیله و دمنه که با خامه توانای ادیب جامع و منشی بارع، نظام الملک ابوالمعالی نصر الله بن محمد بن عبدالحمید منشی، از عربی به فارسی ترجمه شده و به کلیله بهرامشاهی اشتهار یافته، در جودت لفظ و عذوبت معنی، مستغنی از وصف و تعریف است.
این کتاب، چنان که از قلم متین دانشمند مضطلع در لغت عربی و پارسی، عبدالله بن مقفع به خوبی از پهلوی به عربی ترجمه گردید و نام و شهرت بسزا یافت، همچنان به پارسی نیز از قلم شیوا و رسای ابوالمعالی بر متانت و بزرگی خویش برقرار بماند و سرمشق نثر فارسی ارباب قلم و اصحاب ادب گردید.
ابوالمعالی اصلا از مردم شیراز بود، ولی در غزنه شهرت یافت و به خدمت بهرامشاه غزنوی پیوست و کلیله و دمنه عربی ابن مقفع را به نام وی ترجمه کرد و در عهد خسرو ملک بن بهرامشاه به مرتبت وزارت رسید و سرانجام به فرمان وی کشته شد
وی این اثر را در نیمه اول قرن ششم هجری، به فرمان بهرامشاه غزنوی از عربی به نثر فارسی جدید ترجمه کرد، اما «قوام الدین بنداری»، مورخ و مترجم مشهور اصفهانی که شاهنامه فردوسی را به عربی ترجمه کرده، معتقد است که ابوالمعالی آن را از پارسی قدیم به پارسی جدید برگردانده است. او می گوید: «این کتاب به پارسی باستان تا زمان سلطان بهرامشاه بن مسعود بن محمود بن سبکتکین باقی بود، در آن وقت ابوالمعالی نصر الله بن محمد بن عبدالحمید کاتب غزنوی آن را به اسلوبی شیرین و به عباراتی نمکین درآورده و با استعاراتی که دل ها را جلب و اشاراتی که سینه ها را می گشاید، زینت بخشیده و به اشعار و امثال فصیح عربی ممزوج ساخته و ناسخ ما قبل خود شده است و این ابتکار را برای ایرانیان موجب افتخار ساخته که در اسلوب ترسل و انشای فارسی بی مانند بوده است».
درست معلوم نیست که آیا مقصود بنداری این بوده که ترجمه اصل پهلوی تا زمان ابوالمعالی باقی مانده بوده است یا اینکه منظور وی ترجمه نثر بلعمی بوده است. شاید مراد وی همان ترجمه بلعمی بوده باشد و در این صورت کوشش ابوالمعالی را نباید ترجمه نام نهیم، بلکه باید تنظیم و آرایش ترجمه بلعمی که ممزوج به آیات و احادیث و حکم و اشعار و امثال عربی می باشد، دانست. گرچه مشهور است که ابوالمعالی کلیه و دمنه را به فارسی ترجمه کرده است، اما کار او حقیقت ترجمه را به معنای واقعی نداشته است، زیرا از برخی اشارات ابوالمعالی ظاهر می شود که این عمل را در حدود سال 536 هجری انجام داده باشد و چون اثر ابوالمعالی مانند آثار دیگران از بین نرفته و تاکنون باقی مانده است، اثر او معروف ترین و ارزنده ترین کوشش و اهتمامی است که در باره این کتاب شده است و شهرت آن با شهرت کتاب کلیله و دمنه عربی ابن مقفع برابر است و همین است که هرگاه نامی از کلیله و دمنه برده شود، عمل ابن المقفع و ابوالمعالی فوری به ذهن می آید

پیشنهاد کاربران

گر دسته گل نیاید از ما هم هیزم دیگ را بشائیم


کتاب خوبی و پر معناس . عالههه

" پنج تن ترا " به احتمال زیاد به این معناست که نویسنده به مخاطب گفته است که او دارای پنج تن می باشد. هدف بید پای نویسنده این اثر این بوده است که عنوان کتاب از طریق داستان های محتوا در حافظه و خاطره تاریخ حفظ گردد و بقا یابد. واژه تن به احتمال قوی تنها به معنای کالبد نمی باشد بلکه سرنوشت جنسی بهمراه کالبد. یعنی هرفرد انسانی هم میتواند پنج کالبد مردانه و هم پنج کالبد زنانه داشته باشد و از طریق این کالبدها پنج سرنوشت جنسی - عشقی وی جاری گردند. از آنجاییکه محتوای کتاب هیچگونه اشاره ای به سرنوشت های پنجگانه جنسی - عشقی و نفوس عشره یا خویشتن های دهگانه و ده کالبد نشده است، میتوان ادعای بالا را پذیرفت که هدف نویسنده از طریق بیان داستان های شیرین به زبان حیوانات فقط بقاء عنوان کتاب بوده باشد، یعنی حقیقتی که در عنوان نهفته است و نه در محتوا. بهر حال اخیرا یک متفکر ایرانی به این کشف بزرگ و خارقالعاده رسیده است که کلیه افراد انسانی تنها دارای یک سرنوشت جنسی - عشقی به شکل " یا مرد و یا زن " نیستند بلکه 5 تا و همچنین کلیه افراد انسانی تنها دارای یک نفس یا یک من و یا یک خویشتن واحد و یگانه و مجرد و منحصر بفرد و یک کالبد یا یک تن و یا یک بدن نیستند بلکه هرکدام 10 تا. این اندیشمند ایرانی از طریق غایت شناسی نظریه علمی مه بانگ حرکت هستی را از مبداء تا معاد به روشنی شگفت انگیزی در قالب اثری که هنوز تدوین نشده است، به نام " افسانه نوین آفرینش "
به تصویر کشیده است و از این طریق رازهای ژرف حکمت الاهی را فاش نموده است. راز هایی که در طول تاریخ بشریت تاکنون بر انبیاء و اولیاء ؛ حکیمان و ادیبان و شاعران و عارفان دینی ؛ فلاسفه و دانشمندان علوم طبیعی و تجربی و ریاضی پنهان و مخفی و کشف نشده باقی مانده بودند. بر اساس این حقایق و حقیقت ماورایی دیگری تحت عنوان " کثرت پایان ناپذیری ماورایی " یعنی تقسیم آگاهانه هستی بیکران به هستی های محدود و متناهی و همسان با محیط های ثابت و مسدود و نفوذ ناپذیر ، تعداد منازل نزولی و صعودی حرکت هستی توسط وی بدون استفاده تمثیلی و تشبیهی از زبان و منطق پرندگان و چرندگان، هرکدام 7 تا محاسبه و تعیین گردیده اند. او معتقد است که این منازل ؛ وادی ها ؛ شهر های عشق یا ایستگاه های هفتگانه سفر کل هستی در طول راه هرکدام در نوع خود بطور بیشمار در دوره های هفت مرحله ای در سطوح مختلف تکاملی بین دو سرحد نقصان کامل و کمال ایده آل از طریق وقوع قیامت ها یا مه بانگ های متوالی هفتگانه بر اثر نوسانات متوالی انبساط و انقباض کیهانی پشت سر هم با یک ترتیب و نظم خارقالعاده به ظهور میرسند و محو میگردند و هر بار در سطحی برتر و کمال یافته تر از سطوح قبلی. به قول حافظ میگوید که راه نوسان شب و روز ؛ هفته و ماه و فصل و سال؛ دهه و قرن و هزاره بسیار دراز است و قلندر بیدار.

داستان های زیبایی داره


کلمات دیگر: