کلمه جو
صفحه اصلی

برزویه

فرهنگ اسم ها

اسم: برزویه (پسر) (فارسی، پهلوی، کردی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: borzuyeh) (فارسی: برزويه) (انگلیسی: borzuyeh)
معنی: بلند بالا، ( اَعلام ) نامِ پزشک دانشمند عصر خسرو انوشیروان و بانی ترجمه ی پَنجه تَنترَه از سنسکریت به فارسی که ترجمه ی فارسی آن به کلیله و دمنه معروف است، ( در اعلام ) نامِ پزشک دانشمند معاصر انوشیروان که به امر او کلیله و دمنه را از هند به ایران آوردند، نام پزشک نامدار ایرانی که کتاب کلیه و دمنه را در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی از هند به ایران اورد ( نگارش کردی

(تلفظ: borzuyeh) (در پهلوی) بلند بالا ؛ (در اعلام) نامِ پزشک دانشمند معاصر انوشیروان که به امر او کلیله و دمنه را از هند به ایران آوردند.


فرهنگ فارسی

پزشک دانشمند معاصر انو شروان که به امر او کلیله و دمنه را از هند به ایران آورد .
طبیب مروزی معاصر انوشیروان خسرو پسر قباد پادشاه ساسانی .

لغت نامه دهخدا

برزویه . [ ب َ زَ وَ ی ْ ] (اِخ ) احمدبن یعقوب بن یوسف اصفهانی مکنی به ابوجعفر شاگرد حامض نحوی است . (معجم الادباء ج 4 ص 254). || لقب جد موسی بن حسین انماط محدث است . (یادداشت مؤلف ).


برزویه . [ ب ُ ی َ ] (اِخ ) طبیب مروزی معاصر انوشیروان خسرو پسر قباد پادشاه ساسانی . وی کتاب «پنجه تنتره » را از هند به فرمان این پادشاه به ایران آورد و از زبان هندی به پهلوی درآورد و آن را بنام دو شغال که در حکایت «شیر و گاو» آن کتاب آمده است کلیله و دمنه نام نهاد و خود بابی بنام باب برزویه ٔ طبیب برآن افزود و از نگارش وی و ترجمه ٔ ابن المقفع به عربی و از گزارش خواجه بلعمی به پارسی دری و نظم رودکی ، کلیله در زبان خرد و بزرگ افتاد و ترجمه های دیگر از آن کردند که از جمله کلیله ٔ انشاء ابوالمعالی نصراﷲبن عبدالحمیدمنشی است برای بهرامشاه غزنوی . برزویه در آغاز بابی که بر کلیله افزوده است گوید: چنین گوید برزویه مقدم اطبای پارس که پدر من از لشکریان بود و مادر من از خانه ٔ علمای دین زردشت بود و اول نعمتی که ایزدتعالی و تقدس بر من تازه گردانید دوستی پدر و مادر بود و شفقت ایشان بر حال من ، چنانکه از برادران و خواهران مستثنی شدم ... و چون سال عمر به هفت رسید مرا بر خواندن علم طب تحریض نمودند و چندانکه اندک وقوفی افتاد و فضیلت آن بشناختم به رغبت صادق و حرص غالب در تعلم آن می کوشیدم ... و پوشیده نماند که علم طب نزدیک خردمندان در تمامی دینها ستوده است ... درجمله بر این کار اقبال تمام کردم و هر کجا بیماری نشان یافتم که در وی امید صحت بود معالجت او بر وجه حسبت بر دست گرفتم ... درجمله کار من بدان درجت رسید که به قضاهای آسمانی رضا دادم و آن قدر که در امکان گنجد از کارهای آخرت راست کردم و بدین امید عمر می گذاشتم که مگر به روزگاری رسم که در آن دلیلی یابم و یاری و معینی بدست آرم تا سفر هندوستان پیش آمد برفتم و در آن دیارهم شرایط بحث و استقصا هرچه تمامتر تقدیم نمودم و بوقت بازگشتن کتابها آوردم که یکی از آن این کتاب کلیله و دمنه است .» بازی شطرنج نیز ارمغانیست که برزویه به ایران آورده است . رجوع شود به مقدمه ٔ کلیله و دمنه و دائرة المعارف فارسی و الاعلام زرکلی ج 2 ص 1278.


برزویه . [ ب َ ی َ ] (اِخ ) نام حصنی قرب سواحل شام بر قله ٔ کوهی بلند که الملک الناصر صلاح الدین یوسف بن ایوب در 854 هَ . ق . آنرا از دست فرنگان برآورده و فتح کرده است . و رجوع به مراصدالاطلاع شود.


برزویه. [ ب َ زَ وَ ی ْ ] ( اِخ ) احمدبن یعقوب بن یوسف اصفهانی مکنی به ابوجعفر شاگرد حامض نحوی است. ( معجم الادباء ج 4 ص 254 ). || لقب جد موسی بن حسین انماط محدث است. ( یادداشت مؤلف ).

برزویه. [ ب َ ی َ ] ( اِخ ) نام حصنی قرب سواحل شام بر قله کوهی بلند که الملک الناصر صلاح الدین یوسف بن ایوب در 854 هَ. ق. آنرا از دست فرنگان برآورده و فتح کرده است. و رجوع به مراصدالاطلاع شود.

برزویه. [ ب ُ ی َ ] ( اِخ ) طبیب مروزی معاصر انوشیروان خسرو پسر قباد پادشاه ساسانی. وی کتاب «پنجه تنتره » را از هند به فرمان این پادشاه به ایران آورد و از زبان هندی به پهلوی درآورد و آن را بنام دو شغال که در حکایت «شیر و گاو» آن کتاب آمده است کلیله و دمنه نام نهاد و خود بابی بنام باب برزویه طبیب برآن افزود و از نگارش وی و ترجمه ابن المقفع به عربی و از گزارش خواجه بلعمی به پارسی دری و نظم رودکی ، کلیله در زبان خرد و بزرگ افتاد و ترجمه های دیگر از آن کردند که از جمله کلیله انشاء ابوالمعالی نصراﷲبن عبدالحمیدمنشی است برای بهرامشاه غزنوی. برزویه در آغاز بابی که بر کلیله افزوده است گوید: چنین گوید برزویه مقدم اطبای پارس که پدر من از لشکریان بود و مادر من از خانه علمای دین زردشت بود و اول نعمتی که ایزدتعالی و تقدس بر من تازه گردانید دوستی پدر و مادر بود و شفقت ایشان بر حال من ، چنانکه از برادران و خواهران مستثنی شدم... و چون سال عمر به هفت رسید مرا بر خواندن علم طب تحریض نمودند و چندانکه اندک وقوفی افتاد و فضیلت آن بشناختم به رغبت صادق و حرص غالب در تعلم آن می کوشیدم... و پوشیده نماند که علم طب نزدیک خردمندان در تمامی دینها ستوده است... درجمله بر این کار اقبال تمام کردم و هر کجا بیماری نشان یافتم که در وی امید صحت بود معالجت او بر وجه حسبت بر دست گرفتم... درجمله کار من بدان درجت رسید که به قضاهای آسمانی رضا دادم و آن قدر که در امکان گنجد از کارهای آخرت راست کردم و بدین امید عمر می گذاشتم که مگر به روزگاری رسم که در آن دلیلی یابم و یاری و معینی بدست آرم تا سفر هندوستان پیش آمد برفتم و در آن دیارهم شرایط بحث و استقصا هرچه تمامتر تقدیم نمودم و بوقت بازگشتن کتابها آوردم که یکی از آن این کتاب کلیله و دمنه است.» بازی شطرنج نیز ارمغانیست که برزویه به ایران آورده است. رجوع شود به مقدمه کلیله و دمنه و دائرة المعارف فارسی و الاعلام زرکلی ج 2 ص 1278.

دانشنامه آزاد فارسی

بُرزویه (قرن ۶م)
مترجم و پزشک دربار خسرو انوشیروان ساسانی. پدرش از لشکریان و مادرش از خاندان علمای زردشتی بود. پس از فراگیری دانش های مقدماتی تحصیلاتش را در پزشکی ادامه داد و رایگان به درمان بیماران پرداخت. چون از رفتار رهبران دینی در دلش شک هایی افتاد، در پی رضایت درونی اش از امور دنیوی فاصله گرفت. سپس به فرمان خسرو انوشیروان به هند سفر کرد و از آن جا کتاب هایی در پزشکی، داستان پنجۀ تنتره و نیز بازی شطرنج را به ارمغان آورد و پنجه تنتره را که به زبان سانسکریت بود، به پهلوی برگرداند که اساس ترجمه های کلیله و دمنه به عربی و فارسی شد. برخی برزویه را همان بزرگمهر حکیم می دانند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بُرْزویه ، پزشک نامدار و پیشوای پزشکان ایران در عصر خسرو اول ساسانی ، گردآورنده کلیله و دمنه و احتمالاً مترجم پنجه تنتره از سنسکریت به زبان پهلوی که بخشی از کلیله و دمنه را تشکیل می دهد. این نام در فارسی میانه به شکل برزوی ، مرکب از دو جزء برز به معنای بلند (مرتبه )، متعالی ؛ و پسوند تحبیب اوی (oy) و در فارسی باستان به صورت Brz-auya آمده است
اطلاعات ما درباره زندگی برزویه و سفر او به هند، برگرفته از سرگذشت ظاهراً خود نوشت او در آغاز کلیله و دمنه (باب برزویه طبیب )، و نیز آنچه در روایت افسانه آمیز شاهنامه فردوسی به روایت شادان برزین و غرر السیر ثعالبی ، احتمالاً از طریق خدای نامه ها و شاهنامه ابومنصوری ، آمده است . مطابق «باب برزویه »، پدر وی مردی لشکری ، و مادرش از خاندان علمای دین زردشت بود. پدر و مادر، او را از دیگر فرزندان برتر گردانیده ، به تربیتش همت گماشتند در هفت سالگی به مدرسه رفت و پس از تکمیل آموزش مقدماتی به تحصیل طب پرداخت. تا بزرگ شد و در پزشکی شهرتی یافت ( اصطخری محل تولّد برزویه را اَبَرشهر ذکر کرده که نام باستانی نیشابور است، اما در چاپ فارسی کتاب اصطخری زادگاه او مرو ذکر شده است.).
سفر به هند
او، بیماران را به گفته خود به رایگان مداوا می کرد تا آن که اندک اندک شکّ هایی جدّی درباره دین و سوء ظن هایی نسبت به رفتار رهبران دینی در ذهن او پدید آمد. وی مدتی به جمع مال راغب شد، ولی به زودی خود را سخت نکوهید و با نفس سرکش به مبارزه برخاست و به بررسی و تحلیل افکار و عقاید خویشتن و اظهار تردید در درستی ادیان موجود و رفتار پیروان آنها پرداخت . در این محاکات نفس دریافت که شرایع و عقاید موجود اقناع کننده نیست و هر کس حقیقت و راستی را از جایی می جوید، و راه های وصول به حقیقت ، تاریک و ناپیداست ؛ آنگاه به تحصیل رضای باطن و ریاضت نفس برخاست ، تا سفر هند پیش آمد. «باب برزویه » در کلیله و دمنه خود داستانی دلکش از گفت و گو با خود خویشتن ، و تردیدهایی است که در هدف از آفرینش گیتی و شناخت زندگانی و جایگاه آدمی و تبیین فضایل و تعیین رذایل ، بر جان انسان اندیشمند رخنه می کند و حاکی از تلاطم یک روح حقیقت جوست .
انگیزه سفر به هند
به هر حال ، در معدود روایات موجود در منابع (برای بررسی تحریرها و ترجمه های عربی ، سریانی و عبری کهن از روی متن فارسی میانه ، و ترجمه های متأخرتر، و نیز متن سنسکریت پنجه تنتره و دیگر منابع کلیله و دمنه ) درباره سفر برزوی به هند، اختلاف یا اجمال و تفصیل است . خلاصه این داستان افسانه آمیز این است که برزوی ، بزرگ ترین و دانشمندترین اطبای دربار خسرو انوشیروان ، در کتابی خواند که در کوهی در هند، گیاهی است که همه دردها را درمان می کند و مرده را زنده می گرداند. داستان را با شاه در میان گذاشت و شاه نیز او را مأمور کرد تا به هند رفته ، آن گیاه را بیابد و خود نیز نامه ای به شاه (رای ) هند نوشت و با هدایایی گران ، همراه برزویه روان کرد. شاه هند، برزویه را بسی محترم داشت و پزشکانی نامدار با او یار گردانید تا آن گیاه را بجوید. برزویه روزگاری دراز به جست و جو برخاست و رنج ها برد، اما آنچه را می خواست نیافت ، تا او را نزد پارسایی خردمند رهنمون شدند و آن دانا مرد، او را گفت که مراد از «کوه ، گیاه و مرده » به ترتیب ، دانش ، کلمه (سخن ) و نادانی (بی دانشی ) است .با مقایسه این افسانه با آنچه برزویه در «باب برزویه طبیب» اظهار داشته است نتیجه گرفته می شود که برزویه براساس طبّ هندی مداوا می کرده و سفر او نیز به همین انگیزه بوده است. در هند پیرو عرفان هند شد و با ادبیات سنسکریت آشنایی یافت؛ در بازگشت، چندین نمونه از این ادبیات، از جمله داستان کلیله و دمنه را با خود به ایران آورد و آن ها را به پهلوی ترجمه کرد.
آشنایی به کلیله و دمنه
...


کلمات دیگر: