کلمه جو
صفحه اصلی

بازدانگان

فرهنگ فارسی

( اسم ) راسته ای از گیاهان که میو. آنها پس از رسیدن شکفته شود و دان. آنها آزاد گردد. این شاخه از گیاهان شامل تیره هایی از گیاهان مانند کاجها و سروها و صنوبرها میباشد عریان البذور.

لغت نامه دهخدا

بازدانگان. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) ج ِ بازدانه. عریان البذور . گیاهانی که تخمک و دانه هایشان برهنه است ، یعنی در تخمدان یا برون بری ( پوش میوه حاصل از جدار تخمدان در رسیدن ، مثل پوست گندم ) قرار ندارد. مانند کاج و سرو و امثال آنها. ( اندام شناسی پارسا ص 119 فهرست ). بازدانگان حدفاصل بین نهاندانگان و نهانزادان میباشند. ( گیاه شناسی ثابتی ص 296 و 417 ).

فرهنگ عمید

دسته ای از گیاهان دانه دار با برگ های سوزنی که دانۀ آن ها بر روی فلس هایی تشکیل می شود، عریان البذور.

دانشنامه عمومی

مخروطزاهادرخت های معبدسرخس های نخلیگنتوم ها - گنتوم، ریش بز، ول ویچیا
بر خلاف دیگر گیاهان بدون گل، بازدانگان دارای دانه هستند. از جمله فراوان ترین گونه ها گروه کاجها هستند که دانه های خود را داخل مخروط کاج تولید می کنند. بازدانه ها همچنین شامل سرخسهای نخلی، درخت معبد و یک نوع گیاه عجیب صحرایی به نام ول ویچیا هستند.
نهاندانگان
برگرفته از دانشنامهٔ رشد


کلمات دیگر: