مُطلق و مُقیَّد
اصطلاحی در اصول فقه. مطلق کلمه ای است که دلالت کند بر معنایی کلی که دارای افرادی باشد. مقیّد کلمۀ مطلقی است که با افزودن قیدی دایرۀ شمول آن محدود گردد، مانند کلمۀ روغن که می تواند مایع یا جامد باشد. روغن نسبت به مایع و جامدبودن مطلق است، امّا روغنِ مایع، مقیّد است. خداوند در قرآن دیه قتل خطایی را آزادکردن بردۀ مؤمن قرار داده (نساء، ۹۲). کلمۀ رقبه به معنای بردۀ مطلق است (بردۀ مؤمن و غیرمؤمن) امّا چون کلمۀ «مؤمنه» به دنبال آن آمده رقبه مقیّد گردیده است. از الفاظ مخصوص اطلاق اسم جنس است یعنی انسان ؛ حیوان ؛ سیاهی؛ سفیدی. لفظ مطلق مثل عام دلالت بر جمیع افراد می کند. «همۀ دانشمندان را احترام کنید» عام و «دانشمند را احترام کنید» مطلق است و فرق بین آن دو این است که دلالت عام بر افراد به «وضع» است، در حالی که دلالت مطلق بر افراد به واسطۀ مقدمات حکمت یا عقل است.
اصطلاحی در اصول فقه. مطلق کلمه ای است که دلالت کند بر معنایی کلی که دارای افرادی باشد. مقیّد کلمۀ مطلقی است که با افزودن قیدی دایرۀ شمول آن محدود گردد، مانند کلمۀ روغن که می تواند مایع یا جامد باشد. روغن نسبت به مایع و جامدبودن مطلق است، امّا روغنِ مایع، مقیّد است. خداوند در قرآن دیه قتل خطایی را آزادکردن بردۀ مؤمن قرار داده (نساء، ۹۲). کلمۀ رقبه به معنای بردۀ مطلق است (بردۀ مؤمن و غیرمؤمن) امّا چون کلمۀ «مؤمنه» به دنبال آن آمده رقبه مقیّد گردیده است. از الفاظ مخصوص اطلاق اسم جنس است یعنی انسان ؛ حیوان ؛ سیاهی؛ سفیدی. لفظ مطلق مثل عام دلالت بر جمیع افراد می کند. «همۀ دانشمندان را احترام کنید» عام و «دانشمند را احترام کنید» مطلق است و فرق بین آن دو این است که دلالت عام بر افراد به «وضع» است، در حالی که دلالت مطلق بر افراد به واسطۀ مقدمات حکمت یا عقل است.
wikijoo: مطلق_و_مقید