ماهیت . [ هی ی َ ] (ع اِ مرکب ) به معنی حقیقت چیزی مستعمل است . بدان که این مصدر جعلی است تراشیده ٔ اهل
منطق و حکمت . معنی لفظی لفظ ماهیت چیست این شدن باشد مرکب از ماء موصوله و «هی » ضمیر مؤنث واحدو یاء مشدد علامت جعل و تاء مصدری ، مگر یاء لفظ «هی »به جهت اجتماع یأات حذف شده است . (غیاث ) (آنندراج ). حقیقت و طبیعت و نهاد و
ذات و جوهر. (ناظم الاطباء). چیستی . ماهیت چیزی ، حقیقت آن . ج ، ماهیات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کلمه ٔ ماهیت در اصل ماهویت بوده است «یاء» آن «یاء» نسبت و «تاء» آن «تاء» مصدریه است «واو» قلب به یاء و «یاء» در «یاء» ادغام شده است و هاء آن مکسور گردیده است . و بعضی گویند ماهیت مشتق از «ماهو» است . و گفته شده است که مرکب از «ما» استفهامیه و «یاء» نسبت و «تاء» مصدریه است و همزه ٔ زائد بعد از الف تبدیل به هاء شده است و گاه به جای ماهیت «مائیت » گفته شده است . (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی ). || (اصطلاح فلسفی ) مقابل وجود . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ماهیت چیز، «چه چیزی » او باشد و آن تفحص باشد از جنس چیز. چنانکه کسی گوید درخت به مثل و کسی بپرسد که درخت چه باشد؟ این از او جستن باشد از جنس درخت و جوابش آن باشد که درخت جسمی باشد افزاینده و مرخاک وآب را به صورت دیگر کننده . (ناصرخسرو، یادداشت ایضاً). ماهیت نزد حکما عبارت از پرسش به «ماهو» است و چیزی است که در پاسخ سؤال «ما» حقیقیه گفته می شود که پرسش از گوهر اشیاء است و بنابراین
اطلاق بر حقیقت شی ٔ می گردد و آنچه شیئیت شی ٔ بدان است ماهیت می گویند.ماهیت هم بر حقیقت کلی و هم بر حقیقت جزئی اطلاق شده است . قطب الدین در درةالتاج جمله سوم از فن دوم ص
10 آرد: هر چیزی را حقیقتی هست که آن چیز به آن حقیقت آن چیز است و آن به حقیقت مغایر ماعدای او باشد خواه لازم باشد خواه مفارق و مثال آن انسانیت است مثلاً چه انسانیت از آن روی انسانیت است که در مفهوم او نشود وجود و عدم و وحدت و کثرت و عموم و خصوص الی غیر ذلک من الاعتبارات چه اگر وجود خارجی مثلاً در مفهوم او داخل بودی ، انسانیتی که در ذهن تنها
موجود بودی انسانیت نبودی و اگر عدم در او داخل بودی انسانیت موجود در خارج انسانیت نبودی بلکه انسانیت از آن روی که انسانیت است . - انتهی . پیروان
اصالت وجود گویند آنچه متحقق در خارج است وجود است و ماهیات اعتباری هستند و بالعکس . (فرهنگ علوم عقلی سجادی ، ص
513)
: جهان متفق بر الهیتش
فرومانده در کنه ماهیتش .
سعدی .
حد درست آن بود که دلیلی کند بر ماهیت چیز ولمیت او. (مصنفات بابا افضل ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و تعریفات جرجانی شود.
-
ماهیت بسیطه ؛ آنچه از اشیاء متخالفه ترکیب نیافته باشد ماهیت بسیطه گویند. قطب الدین گوید: ماهیت اگر ملتئم نباشد از اموری که متخالف باشند بحقیقت آن را ماهیت بسیطه گویند و الا مرکبه (در اینجا منظور از ماهیت حقیقت شی ٔ نیست ) (فرهنگ علوم عقلی سید جعفر سجادی ).
-
ماهیت بشرط شی ٔ ؛ آن را ماهیت مخلوطه هم گویند و آن صورتی است که با قید و شرطی لحاظ و یا مورد حکمی قرار گیرد. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی ). و رجوع به ترکیب «ماهیت من حیث هی » شود.
-
ماهیت بشرط لا ؛ در مقابل ماهیت بشرط شی ٔ یا ماهیت مخلوطه است . (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی ). و رجوع به ترکیب قبل و «ماهیت من حیث هی » شود.
-
ماهیت حقایق ؛ عبارت است از ام الکتاب . (کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به ام الکتاب شود.
-
ماهیت لابشرط ؛ ماهیتی است که هیچ قید و شرطی نه وجوداً و نه عدماً در آن لحاظ نشود و آن را ماهیت مطلقه و مجرده نیز گویند و ماهیت من حیث هی هم نامند. (فرهنگ علوم عقلی دکتر سید جعفر سجادی ). و رجوع به ترکیب «ماهیت من حیث هی » شود.
-
ماهیت مجرده . رجوع به ترکیب قبل شود.
-
ماهیت مخلوطه . رجوع به ترکیب «ماهیت بشرط شی ٔ» شود.
-
ماهیت مطلقه . رجوع به ترکیب «ماهیت لابشرط» شود.
-
ماهیت من حیث هی ؛ یعنی ماهیت به اعتبار نفس و ذات خود بدون لحاظ وجود خارجی یا ذهنی و بدون لحاظ عوارض و حالات او مانند کثرت ، وحدت و غیره . چنین امری «لیست الاهی » یعنی نه موجود است و نه معدوم و در حکم وجود لابشرط و بلکه عین وجود لابشرط است که «یجتمع مع الف شرط» و آن به قید وجود ذهنی بشرط شی ٔ است و با قیدبه وجود خارجی نیز بشرط شی ٔ است و با قید عدم وجود ذهنی یا خارجی بشرط لااست و بالجمله هر شی ٔ از اشیاء اگر خود لحاظ شود فی ذاته بدون توجه به عوارض و ضمایم و حالات و خصوصیات وجودی ، مکانی ، زمانی ، امور ذاتی ، عرضی و غیره به این اعتبار «لابشرط» گویند و اگر با یکی یا چند تا از عوارض و قیود اضافاتش لحاظ و اعتبارو یا مورد حکمی قرار گیرد «ماهیت مخلوطه » و یا «بشرط شی ٔ» گویند. و اگر با قید عدم یکی یا تمام قیود و ضمائم لحاظ شده و یا مورد حکمی قرار گیرد «ماهیت بشرطلا» گویند
ماهیت لابشرط را ماهیت مجرده و مطلقه هم گویند. (فرهنگ علوم عقلی جعفر سجادی ).
-
امثال :
قلب ماهیت محال است . (امثال و حکم ج
2 ص
1164).
|| چگونگی و کیفیت . || قیمت و ارزش . || فضیلت و معنویت . (ناظم الاطباء) (ازفرهنگ جانسون ).