مترادف چاهی : منسوب به چاه، زندانی، گناه کار
چاهی
مترادف چاهی : منسوب به چاه، زندانی، گناه کار
مترادف و متضاد
۱. منسوب به چاه
۲. زندانی
۳. گناهکار
فرهنگ فارسی
چای . شای . چایی . صاحب فلاحتنام. غازانی این گیاه معروف را چاهی نام میدهد و باز میگوید بزبان ختائی (( چه ) ) گویند.
لغت نامه دهخدا
چاهی. ( ص نسبی ) منسوب به چاه. از چاه. || زندانی. محبوس در چاه :
نه چاهی را بگه دارد نه گاهی رابه چه دارد
ز عفوش بهره ورتر هرکه او افزون گنه دارد.
- کبوتر چاهی ؛ قسمی کبوتر برنگ کبود یا خاکستری که از سایر کبوتران خردترند و بیشتر در بیرون آبادیها، در میان چاههای قنات یا چاههای متروک و مدروس منزل کنند. نوعی کبوتر وحشی برنگ خاکستری سیر که بیشتر در چاههایی از قبیل چاه ، قنات چاه آسباب و دیگر چاههای مدروس آشیان کنند.
- یوسف چاهی ؛ پیغمبر چاهی. یوسف ( ع ) :
یکی یعقوب بن اسحاق و دیگر یوسف چاهی
سیم ایوب پیغمبر چهارم یونس متی.
چاهی. ( اِ ) چای. شای. چایی. صاحب فلاحتنامه غازانی این گیاه معروف را چاهی نام میدهد و باز میگوید بزبان ختائی «چَه » گویند.
نه چاهی را بگه دارد نه گاهی رابه چه دارد
ز عفوش بهره ورتر هرکه او افزون گنه دارد.
فرخی.
- پیغمبر چاهی ؛ بعض شعرا از آن به یوسف بن یعقوب اسرائیلی کنایت کنند. یوسف علیه السلام.یوسف بن یعقوب که برادرانش او را در چاه افکندند. یوسف چاهی.- کبوتر چاهی ؛ قسمی کبوتر برنگ کبود یا خاکستری که از سایر کبوتران خردترند و بیشتر در بیرون آبادیها، در میان چاههای قنات یا چاههای متروک و مدروس منزل کنند. نوعی کبوتر وحشی برنگ خاکستری سیر که بیشتر در چاههایی از قبیل چاه ، قنات چاه آسباب و دیگر چاههای مدروس آشیان کنند.
- یوسف چاهی ؛ پیغمبر چاهی. یوسف ( ع ) :
یکی یعقوب بن اسحاق و دیگر یوسف چاهی
سیم ایوب پیغمبر چهارم یونس متی.
منوچهری.
چاهی. ( اِ ) چای. شای. چایی. صاحب فلاحتنامه غازانی این گیاه معروف را چاهی نام میدهد و باز میگوید بزبان ختائی «چَه » گویند.
چاهی . (اِ) چای . شای . چایی . صاحب فلاحتنامه ٔ غازانی این گیاه معروف را چاهی نام میدهد و باز میگوید بزبان ختائی «چَه » گویند.
چاهی . (ص نسبی ) منسوب به چاه . از چاه . || زندانی . محبوس در چاه :
نه چاهی را بگه دارد نه گاهی رابه چه دارد
ز عفوش بهره ورتر هرکه او افزون گنه دارد.
- پیغمبر چاهی ؛ بعض شعرا از آن به یوسف بن یعقوب اسرائیلی کنایت کنند. یوسف علیه السلام .یوسف بن یعقوب که برادرانش او را در چاه افکندند. یوسف چاهی .
- کبوتر چاهی ؛ قسمی کبوتر برنگ کبود یا خاکستری که از سایر کبوتران خردترند و بیشتر در بیرون آبادیها، در میان چاههای قنات یا چاههای متروک و مدروس منزل کنند. نوعی کبوتر وحشی برنگ خاکستری سیر که بیشتر در چاههایی از قبیل چاه ، قنات چاه آسباب و دیگر چاههای مدروس آشیان کنند.
- یوسف چاهی ؛ پیغمبر چاهی . یوسف (ع ) :
یکی یعقوب بن اسحاق و دیگر یوسف چاهی
سیم ایوب پیغمبر چهارم یونس متی .
نه چاهی را بگه دارد نه گاهی رابه چه دارد
ز عفوش بهره ورتر هرکه او افزون گنه دارد.
فرخی .
- پیغمبر چاهی ؛ بعض شعرا از آن به یوسف بن یعقوب اسرائیلی کنایت کنند. یوسف علیه السلام .یوسف بن یعقوب که برادرانش او را در چاه افکندند. یوسف چاهی .
- کبوتر چاهی ؛ قسمی کبوتر برنگ کبود یا خاکستری که از سایر کبوتران خردترند و بیشتر در بیرون آبادیها، در میان چاههای قنات یا چاههای متروک و مدروس منزل کنند. نوعی کبوتر وحشی برنگ خاکستری سیر که بیشتر در چاههایی از قبیل چاه ، قنات چاه آسباب و دیگر چاههای مدروس آشیان کنند.
- یوسف چاهی ؛ پیغمبر چاهی . یوسف (ع ) :
یکی یعقوب بن اسحاق و دیگر یوسف چاهی
سیم ایوب پیغمبر چهارم یونس متی .
منوچهری .
فرهنگ عمید
۱. زندانی.
۲. محبوس در چاه: یوسف چاهی.
۲. محبوس در چاه: یوسف چاهی.
کلمات دیگر: