کلمه جو
صفحه اصلی

بالکن


مترادف بالکن : ایوان، مهتابی، لژ، شاه نشین

برابر پارسی : ایوان، پالگانه

فارسی به انگلیسی

balcony, loft, terrace

balcony


فارسی به عربی

شرفة

مترادف و متضاد

balcony (اسم)
بالکن، ایوان، بالاخانه، لژ بالا، ستاوند، غرفه

veranda (اسم)
بالکن، ایوان، ستاوند، رواق، ایوان جلو و یا طرفین ساختمان

verandah (اسم)
بالکن، ایوان، ستاوند، ایوان جلو و یا طرفین ساختمان

ایوان، مهتابی


لژ، شاه‌نشین


۱. ایوان، مهتابی
۲. لژ، شاهنشین


فرهنگ فارسی

پرده نقاشی اثر مانه ( ۱۸۶۸ م . ) موزه لوور .
ایوان، مهتابی، ایوان کوچک جلو عمارت
( اسم ) ۱ - ایوان کوچکی که در جلوی ساختمان سازند مهتابی . ۲ - طبق. فوقانی تماشاخانه یا سینما که قسمتی از سالن تحتانی را در زیر میگیرد .

فرهنگ معین

(کُ ) [ فر. ] ( اِ. ) ۱ - ایوان . مهتابی . ۲ - طبقة بالای تئاتر یا سینما. ۳ - ایوان کوچک جلوی کاشانه ، ایوانک (فره ).

لغت نامه دهخدا

بالکن. [ ک ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) پالگانه. ( لغات فرهنگستان ). بالکانه. مهتابی. ایوانچه. خروجی. پالانه. روشن. ( یادداشت مؤلف ). پیش آمدگی در طبقه دوم هر ساختمان که معمولاً بداخل اطاق راه دارد و در حکم یک راهرو کم پهنا در جلو اطاق و سایبانی برای طبقه اول است و در تابستان از آن استفاده شود. معمولاً سرتیرهای آهنی یا چوبی سقف طبقه اول را قریب یک گز در فضا جلوتر برند و میانشان سقف زنند و بپوشانند و گاه برای حفاظت گرداگرد آنرا نرده گذارند. بالکن معمولاً بی سقف است و حال آنکه غلام گردشی و پاگرد سقف دارد.

فرهنگ عمید

۱. ایوان نرده دار کوچک جلو ساختمان.
۲. سالن فوقانی در سینما، تئاتر، یا مجالس قانون گذاری که مشرف به طبقۀ پایین است.

دانشنامه عمومی

بالکن (به فرانسوی: Balcon) ایوانک یا ایوانگاه (در تالار سینما یا نمایش سرا) بخشی از یک ساختمان است که معمولاً از دیوارهای ساختمان بیرون زده است.
بالکن از الحاقات آپارتمان ها محسوب می شود که مساحت آن در مساحت آپارتمان و بنا محاسبه می گردد. بالکن ها فضاهایی مسقف هستند که حداقل یک طرف آن رو به فضای بیرونی دارند، گاهی بالکن هادو طرف و گاهی سه طرف باز رو به فضای مجاور دارند. در این فضا قسمت های بسته فضا شامل نیم دیوار، نرده یا ترکیب این دو با دیوار است.
معادل فارسی کلمهٔ تراس در زبان فارسی بهار خواب است. اما از دیدگاه معماری تراس به فضای الحاق شده به آپارتمان گفته می شود غیر مسقف است و جز مشاعات محسوب می گردد در نتیجه مساحت تراس ها در محاسبهٔ مساحت آپارتمان ها دخالتی ندارد. بطور کلی ایوان، تراس، بالکن فضاهای مسکونی را بالاتر از فضای بیرون قرار می دهند که در صورت نشستن کاربر در آن بتواند به فضای حیاط ویا منظرهٔ بیرونی مسلط شود و از زیبای های آن بهرمند شود.
بر پایهٔ واژه نامه دهخدا، بالکن احتمالاً از ریشه فارسی «بالاخانه» اقتباس شده است. بر باور برخی از زبان شناسان، واژه بالکن که ابتدا از زبان ایتالیایی به زبان های فرانسوی، انگلیسی و روسی وارد شده است، دارای ریشهٔ فارسی است.

فرهنگ فارسی ساره

ایوان


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بالکن همان پیش آمدگی در طبقه فوقانی ساختمان هست و از آن به مناسبت در بابهای طهارت، صلات و صلح سخن گفته شده است.
طهارت بالکن با تابش خورشید
بنابر قول مشهور تابش خورشید بر زمین و ساختمان نجس و آنچه- از غیر منقولات- از توابع زمین و ساختمان شمرده می شود، مانند بالکن، با شرایطی موجب پاک شدن آن می شود.
نماز در بالکن دیگری
صحت نماز در بالکنی که بدون رضایت بر روی ملک دیگری احداث شده اختلافی است.
احداث بالکن
...

جدول کلمات

تراس, ایوان, مهتابی, تراس

پیشنهاد کاربران

ایوانک

بالاخانه

بالکن:به پیش آمدگی سقف از دیوار اصلی را بالکن یا کنسور گویند . ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )
بالکونی یا بالکن تغییر یافته بالخونی است که اصل آن بالا خونه است. در زبان ترکی با آن" بالازنگ" گفته می شود .
واژه ی " بالکن " همان واژه ی " بالاخانه ی " فارسی می باشد که پس از سیر در زبان های غیر ایرانی با تغییر لهجه و معنی دوباره به زبان فارسی بازگشته است .

بالکن
پالگان ، پالگانه ( فرهنگستان )
بالخان ، بالاخان ، بالگان ، بالکان، بالوان

بالکن و نیم طبقه: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] هر گاه ارتفاع سقفی به میزانی باشد ( حداقل پنج متر ) که بتوان آن را بوسیله ی سقف دیگری به دو قسمت قابل استفاده، تقسیم نمود فضای به وجود آمده، بالکن، یا نیم طبقه نامیده می شود.

ایوان، مهتابی، لژ، شاه نشین، ایوانک

بالکن به احتمال زیاد واژه ای پارسی بنام بالاخانه بوده که وارد زبان انگلیسی شده بنام balcony یا بالکُنی و حرف خ تبدیل به ک شده زیرا خ ندارند و این واژه دوباره از غرب وارد فرهنگ لغاتمان شده

درود ُ سپاس
شاید واژه بالکن از واژه بالکانه و یا بالاخانه پارسی گرفته شده باشد شاید هم واژه ای هموَند ( مشترک ) میان زبانهای هند ُ اروپاییست.
بهشت آیین سرایی را بپرداخت / /ز هر گونه در او تمثالها ساخت
ز عود و چندن او را آستانه/ / درش سیمین و زرین بالکانه ( رودکی )


کلمات دیگر: