بن صباح مکنی به ابی یکسوم و ملقب به اشرم و صاحب الفیل
ابرهه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ابرهه . [ اَ رَ هََ ] (اِخ ) ابن حارث رائش ، ملقب به ذوالمنار. از ملوک یمن و او دومین تُبَّع باشد.
ابرهه . [ اَ رَ هََ ] (اِخ ) ابن صباح ، مکنی به ابویکسوم و ملقب به اشرم و صاحب الفیل . ملک حبشی متغلب بر یمن که ذکرش در قرآن بیامده است . و به روایات مسلمین او بقصد هدم خانه با پیل به مکه شد و خدای تعالی او و سپاهش را با حجاره ٔ سجیل که طیر ابابیل فروباریدند هلاک فرمود :
ابرهه با پیل بهر ذل بیت
آمده تا افکند حی را به میت .
و گویند او معبدی در صنعا به نام افلیس [ ظ: اقلیس ، از یونانی «اکلزیا » ] بساخت و مردم یمن را از حج بیت منع و به عبادت در افلیس خواند، لکن اهل یمن کراهت مینمودند و از زیارت خانه بازنمی ایستادند. پس به قصد هدم کعبه لشکر به مکه کشید. ناگاه گروه گروه مرغان ، سنگریزه ها که از مرد و مَرکب درمی گذشت بر این قوم باریده جمله را بکشتند. اَبرهَه در زبان حبشی همان ابراهیم است . پروکپوس مورخ رومی گوید: «ابرهه غلام مردی رومی بوده و آنگاه که غوغا بر اصحمه ملک حبشه بشورید او ریاست غوغا داشت . و سمیفع فرماندار یمن را بند کرد و چند بار سپاه حبشه را بشکست . پس از مرگ پادشاه حبشه ، جانشین او، ابرهه را بسمت فرمانروائی یمن بشناخت و ابرهه ادای خراجی را به حبشه بعهده گرفت (531 م .).و قبل از سال 570 م . در جٔگی بزرگ که میان ایران و روم درگرفت ابرهه را، عظیم روم بجنگ با ایران دعوت کرد او در اول امر ابا داشت و سپس بپذیرفت لکن بزودی [ ظاهراً مغلوب ایرانیان شده ] دست از جنگ بازداشت . و چون در جنگ این سال او در سپاه خویش چند فیل داشت خود او نزد عرب به صاحب الفیل و آن سال بعام الفیل مشهور شده است . و در همین سال رسول اکرم صلوات اﷲعلیه از آمنه بزاد. و رجوع به اصحاب فیل شود. || (اِ) بعض فرهنگهای فارسی بکلمه ٔ ابرهه معنی مرغ حقیر داده و این بیت ظهیر را مثال آورده اند :
روزی که بازِ قهر تو پرواز می کند
در چنگ او عقاب فلک کم زابرهه ست .
ولی چنانکه در کلمه ٔ اُبرَه گفته شد این لفظ در این بیت اُبرَه و به معنی هوبره (حُباری ̍) میباشد.
ابرهه با پیل بهر ذل بیت
آمده تا افکند حی را به میت .
مولوی .
و گویند او معبدی در صنعا به نام افلیس [ ظ: اقلیس ، از یونانی «اکلزیا » ] بساخت و مردم یمن را از حج بیت منع و به عبادت در افلیس خواند، لکن اهل یمن کراهت مینمودند و از زیارت خانه بازنمی ایستادند. پس به قصد هدم کعبه لشکر به مکه کشید. ناگاه گروه گروه مرغان ، سنگریزه ها که از مرد و مَرکب درمی گذشت بر این قوم باریده جمله را بکشتند. اَبرهَه در زبان حبشی همان ابراهیم است . پروکپوس مورخ رومی گوید: «ابرهه غلام مردی رومی بوده و آنگاه که غوغا بر اصحمه ملک حبشه بشورید او ریاست غوغا داشت . و سمیفع فرماندار یمن را بند کرد و چند بار سپاه حبشه را بشکست . پس از مرگ پادشاه حبشه ، جانشین او، ابرهه را بسمت فرمانروائی یمن بشناخت و ابرهه ادای خراجی را به حبشه بعهده گرفت (531 م .).و قبل از سال 570 م . در جٔگی بزرگ که میان ایران و روم درگرفت ابرهه را، عظیم روم بجنگ با ایران دعوت کرد او در اول امر ابا داشت و سپس بپذیرفت لکن بزودی [ ظاهراً مغلوب ایرانیان شده ] دست از جنگ بازداشت . و چون در جنگ این سال او در سپاه خویش چند فیل داشت خود او نزد عرب به صاحب الفیل و آن سال بعام الفیل مشهور شده است . و در همین سال رسول اکرم صلوات اﷲعلیه از آمنه بزاد. و رجوع به اصحاب فیل شود. || (اِ) بعض فرهنگهای فارسی بکلمه ٔ ابرهه معنی مرغ حقیر داده و این بیت ظهیر را مثال آورده اند :
روزی که بازِ قهر تو پرواز می کند
در چنگ او عقاب فلک کم زابرهه ست .
ولی چنانکه در کلمه ٔ اُبرَه گفته شد این لفظ در این بیت اُبرَه و به معنی هوبره (حُباری ̍) میباشد.
ابرهه. [ اَ رَ هََ ] ( اِخ ) ابن صباح ، مکنی به ابویکسوم و ملقب به اشرم و صاحب الفیل. ملک حبشی متغلب بر یمن که ذکرش در قرآن بیامده است. و به روایات مسلمین او بقصد هدم خانه با پیل به مکه شد و خدای تعالی او و سپاهش را با حجاره سجیل که طیر ابابیل فروباریدند هلاک فرمود :
ابرهه با پیل بهر ذل بیت
آمده تا افکند حی را به میت.
روزی که بازِ قهر تو پرواز می کند
در چنگ او عقاب فلک کم زابرهه ست.
ولی چنانکه در کلمه اُبرَه گفته شد این لفظ در این بیت اُبرَه و به معنی هوبره ( حُباری ̍ ) میباشد.
ابرهه. [ اَ رَ هََ ] ( اِخ ) ابن حارث رائش ، ملقب به ذوالمنار. از ملوک یمن و او دومین تُبَّع باشد.
ابرهه با پیل بهر ذل بیت
آمده تا افکند حی را به میت.
مولوی.
و گویند او معبدی در صنعا به نام افلیس [ ظ: اقلیس ، از یونانی «اکلزیا » ] بساخت و مردم یمن را از حج بیت منع و به عبادت در افلیس خواند، لکن اهل یمن کراهت مینمودند و از زیارت خانه بازنمی ایستادند. پس به قصد هدم کعبه لشکر به مکه کشید. ناگاه گروه گروه مرغان ، سنگریزه ها که از مرد و مَرکب درمی گذشت بر این قوم باریده جمله را بکشتند. اَبرهَه در زبان حبشی همان ابراهیم است. پروکپوس مورخ رومی گوید: «ابرهه غلام مردی رومی بوده و آنگاه که غوغا بر اصحمه ملک حبشه بشورید او ریاست غوغا داشت. و سمیفع فرماندار یمن را بند کرد و چند بار سپاه حبشه را بشکست. پس از مرگ پادشاه حبشه ، جانشین او، ابرهه را بسمت فرمانروائی یمن بشناخت و ابرهه ادای خراجی را به حبشه بعهده گرفت ( 531 م. ).و قبل از سال 570 م. در جٔگی بزرگ که میان ایران و روم درگرفت ابرهه را، عظیم روم بجنگ با ایران دعوت کرد او در اول امر ابا داشت و سپس بپذیرفت لکن بزودی [ ظاهراً مغلوب ایرانیان شده ] دست از جنگ بازداشت. و چون در جنگ این سال او در سپاه خویش چند فیل داشت خود او نزد عرب به صاحب الفیل و آن سال بعام الفیل مشهور شده است. و در همین سال رسول اکرم صلوات اﷲعلیه از آمنه بزاد. و رجوع به اصحاب فیل شود. || ( اِ ) بعض فرهنگهای فارسی بکلمه ابرهه معنی مرغ حقیر داده و این بیت ظهیر را مثال آورده اند : روزی که بازِ قهر تو پرواز می کند
در چنگ او عقاب فلک کم زابرهه ست.
ولی چنانکه در کلمه اُبرَه گفته شد این لفظ در این بیت اُبرَه و به معنی هوبره ( حُباری ̍ ) میباشد.
ابرهه. [ اَ رَ هََ ] ( اِخ ) ابن حارث رائش ، ملقب به ذوالمنار. از ملوک یمن و او دومین تُبَّع باشد.
دانشنامه عمومی
ابرهه (رستم). ابرهه روستایی از توابع بخش رستم شهرستان ممسنی در استان فارس ایران است.
این روستا در دهستان پشتکوه رستم قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۲۷ نفر (۲۲خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان پشتکوه رستم قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۲۷ نفر (۲۲خانوار) بوده است.
wiki: ابرهه (رستم)
دانشنامه آزاد فارسی
اَبرَهه
فرمانروای مسیحی یمن (ح ۵۳۰ ـ ۵۷۰ م). اصلاً از مردم حبشه بود. چون طبق شایعه ای یک عرب یکی از معابد صنعا را آلوده ساخته بود به تلافی این عمل در عام الفیل (سال فیل ح ۵۷۰ م) با سپاهی گران و تعدادی فیل جنگی آهنگ مکه و ویران ساختن خانۀ کعبه کرد که پرندگانی فوج فوج (ابابیل) ظاهر شدند و از منقار و پنجه های خود «سجیل» (سنگ ـ گل فشرده) بر سر آنان فروریختند و همه را نابود کردند. به داستان او در سورۀ فیل اشاره شده است.
فرمانروای مسیحی یمن (ح ۵۳۰ ـ ۵۷۰ م). اصلاً از مردم حبشه بود. چون طبق شایعه ای یک عرب یکی از معابد صنعا را آلوده ساخته بود به تلافی این عمل در عام الفیل (سال فیل ح ۵۷۰ م) با سپاهی گران و تعدادی فیل جنگی آهنگ مکه و ویران ساختن خانۀ کعبه کرد که پرندگانی فوج فوج (ابابیل) ظاهر شدند و از منقار و پنجه های خود «سجیل» (سنگ ـ گل فشرده) بر سر آنان فروریختند و همه را نابود کردند. به داستان او در سورۀ فیل اشاره شده است.
wikijoo: ابرهه
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اَبْرَهه ، نام یکی از مشهورترین فرمانروایان مسیحی یمن و صاحب فیل که از حبشه برخاست و در حدود ۵۳۰م ، به فرمانروایی دست یافت .
ابرهه نامی است غیرعربی که صورت حبشی ابراهیم
وهب بن منبه ، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۱۳۶، صنعا، ۱۹۷۹م .
نام ابرهه در منابع عربی به صورتهای ابرهةالاشرم
وهب بن منبه ، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۳۱۴، صنعا، ۱۹۷۹م .
برپایه نوشته پروکوپیوس
پروکوپیوس ، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج I، فصل ، بند XX، لندن، ۱۹۵۴.
...
ابرهه نامی است غیرعربی که صورت حبشی ابراهیم
وهب بن منبه ، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۱۳۶، صنعا، ۱۹۷۹م .
نام ابرهه در منابع عربی به صورتهای ابرهةالاشرم
وهب بن منبه ، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۳۱۴، صنعا، ۱۹۷۹م .
برپایه نوشته پروکوپیوس
پروکوپیوس ، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج I، فصل ، بند XX، لندن، ۱۹۵۴.
...
wikifeqh: ابرهه
[ویکی اهل البیت] ابرهه یکی از مشهورترین فرمانروایان مسیحی یمن و صاحب فیل، از مردم حبشه بود و در حدود سال 530 م به فرمانروایی رسید. "ابرهه" نامی است غیرعربی و در واقع همان "ابراهیم" یا "آبراهام" است که در زبان مردم حبشه "ابرهه" گفته می شود. نام او در منابع عربی به صورت های "ابرهة الاشرم" (اشرم؛ شکافته لب و بینی) و "ابرهة بن صباح" و گاهی نیز با کنیه اش "ابویکسوم" آمده است. در تاریخ آمده که او از غلامان و مردی بی اصل و نسب بوده، در عین حال برخی نیز معتقدند که او یک روحانی مسیحی بوده است. ابرهه کلیسایی باشکوه به نام "قلیس" (واژه ای یونانی) در صنعا – پایتخت کشور یمن – ساخت که در زمان خود بی نظیر بود و گنبدهای آن از طلا ساخته شده و از انواع سنگهای قیمتی برای زینت دادن درون این کلیسا استفاده شده بود و به اهل یمن فرمان داد تا این معبد را مانند مراسم حج زیارت کرده و به دور آن طواف کنند.
در همین ایام مردی از قبیله بنی کنانه به یمن آمد و در این کلیسا قضاء حاجت نمود. وقتی این خبر به ابرهه رسید و گفتند: این کار از سوی مردم همان خانه ای است که عرب در آن طواف حج می کنند. ابرهه سوگند خورد که آن خانه را ویران کند تا کسی به حج و زیارت آن نرود و سپس با مردم حبشه و یمن به قصد ویران کردن کعبه حرکت کرد.
هنگامی که لشگر ابرهه به مکه نزدیک شد، مردم قریش دسته دسته به بالای کوه ها رفتند و وقتی لشگر ابرهه را دیدند، گفتند: ما توانایی مقاومت در مقابل اینان را نداریم. بنابراین همه از مکه بیرون رفتند غیر از عبدالمطلب بن هاشم و شیبة بن عثمان بن عبدالدار – که پرده دار کعبه بود -. در این موقعیت حساس عبدالمطلب دست خود را در دو طرف کعبه قرار داد و عرض کرد: بارالها، هر کس از آنچه دارد دفاع می کند، تو نیز از خانه ات که مظهر جلال تو است دفاع کن و نگذار با صلیبشان به کعبه تو تجاوز نموده و حرمت آن را هتک کنند. مگذار داخل شهر حرام شوند و البته آنچه تو بخواهی همان واقع می شود.
لشگر ابرهه در راه مکه به شترانی از قریش برخورده و آنها را به غنیمت گرفتند که در میان آنها دویست شتر عبدالمطلب نیز بود. وقتی این خبر به عبدالمطلب رسید از شهر خارج شد و به اقامتگاه لشگر ابرهه رفت و از دربان ابرهه، اجازه ملاقات با او را خواست. عبدالمطلب مردی تنومند و زیبا بود، همین که چشم ابرهه به او افتاد، وی را مورد احترام قرار داد و با او روی زمین نشست و پرسید: چه حاجتی داری؟ عبدالمطلب گفت: من دویست شترم را می خواهم که لشگریان تو به غنیمت برده اند. ابرهه گفت: با دیدن تو شیفته ات شدم، اما سخنت تو را از نظرم انداخت. چون من آمده ام تا خانه عزت و شرف و معبد دینی شما را ویران کنم. تو درباره خانه دینیت هیچ سخن نمی گویی و از آن هیچ دفاعی نمی کنی و درباره شترانت سخن می گویی و از مال شخصی ات دفاع می کنی. عبدالمطلب در پاسخ گفت: من با تو درباره مال خودم سخن می گویم که اختیار آن را دارم و موظف بر حفظ آن هستم. این خانه هم برای خود صاحبی دارد که از آن دفاع خواهد کرد و حفظ آن به عهده من نیست. این سخن آنچنان ابرهه را مرعوب کرد که بلافاصله دستور داد شتران را به او پس دهند.
صبح روز بعد، هنگام طلوع آفتاب، خداوند "طیر ابابیل" را در آسمان نمودار کرد. در حالی که سنگریزه هایی با خود داشتند و آنها را بر سر لشگریان می افکندند. هر یک از این پرندگان یک سنگ در منقار و دو سنگ در چنگالشان داشتند و هیچ سنگی از آن سنگها نمی افتاد مگر آن که هدف را سوراخ می کرد، به شکم کسی نخورد مگر آن که پاره اش کرد و به استخوانی برنخورد مگر آن که هدف را سوراخ می کرد.
و احدی از لشگریان زنده نماند و به یمن نرسید. ابرهه نیز به محض ورود به یمن به هلاکت رسید و پسرش "یکسوم" به جای او به فرمانروایی رسید. از حبشیان در مدت هفتاد و دو سال، چهار نفر به نام های اریاط، ابرهه، یکسوم و مسروق، پسر دیگر ابرهه بر یمن فرمانروایی کردند.
سایت اعلام طهور، تاریخ بازیابی: 11 دی ماه 1391.
در همین ایام مردی از قبیله بنی کنانه به یمن آمد و در این کلیسا قضاء حاجت نمود. وقتی این خبر به ابرهه رسید و گفتند: این کار از سوی مردم همان خانه ای است که عرب در آن طواف حج می کنند. ابرهه سوگند خورد که آن خانه را ویران کند تا کسی به حج و زیارت آن نرود و سپس با مردم حبشه و یمن به قصد ویران کردن کعبه حرکت کرد.
هنگامی که لشگر ابرهه به مکه نزدیک شد، مردم قریش دسته دسته به بالای کوه ها رفتند و وقتی لشگر ابرهه را دیدند، گفتند: ما توانایی مقاومت در مقابل اینان را نداریم. بنابراین همه از مکه بیرون رفتند غیر از عبدالمطلب بن هاشم و شیبة بن عثمان بن عبدالدار – که پرده دار کعبه بود -. در این موقعیت حساس عبدالمطلب دست خود را در دو طرف کعبه قرار داد و عرض کرد: بارالها، هر کس از آنچه دارد دفاع می کند، تو نیز از خانه ات که مظهر جلال تو است دفاع کن و نگذار با صلیبشان به کعبه تو تجاوز نموده و حرمت آن را هتک کنند. مگذار داخل شهر حرام شوند و البته آنچه تو بخواهی همان واقع می شود.
لشگر ابرهه در راه مکه به شترانی از قریش برخورده و آنها را به غنیمت گرفتند که در میان آنها دویست شتر عبدالمطلب نیز بود. وقتی این خبر به عبدالمطلب رسید از شهر خارج شد و به اقامتگاه لشگر ابرهه رفت و از دربان ابرهه، اجازه ملاقات با او را خواست. عبدالمطلب مردی تنومند و زیبا بود، همین که چشم ابرهه به او افتاد، وی را مورد احترام قرار داد و با او روی زمین نشست و پرسید: چه حاجتی داری؟ عبدالمطلب گفت: من دویست شترم را می خواهم که لشگریان تو به غنیمت برده اند. ابرهه گفت: با دیدن تو شیفته ات شدم، اما سخنت تو را از نظرم انداخت. چون من آمده ام تا خانه عزت و شرف و معبد دینی شما را ویران کنم. تو درباره خانه دینیت هیچ سخن نمی گویی و از آن هیچ دفاعی نمی کنی و درباره شترانت سخن می گویی و از مال شخصی ات دفاع می کنی. عبدالمطلب در پاسخ گفت: من با تو درباره مال خودم سخن می گویم که اختیار آن را دارم و موظف بر حفظ آن هستم. این خانه هم برای خود صاحبی دارد که از آن دفاع خواهد کرد و حفظ آن به عهده من نیست. این سخن آنچنان ابرهه را مرعوب کرد که بلافاصله دستور داد شتران را به او پس دهند.
صبح روز بعد، هنگام طلوع آفتاب، خداوند "طیر ابابیل" را در آسمان نمودار کرد. در حالی که سنگریزه هایی با خود داشتند و آنها را بر سر لشگریان می افکندند. هر یک از این پرندگان یک سنگ در منقار و دو سنگ در چنگالشان داشتند و هیچ سنگی از آن سنگها نمی افتاد مگر آن که هدف را سوراخ می کرد، به شکم کسی نخورد مگر آن که پاره اش کرد و به استخوانی برنخورد مگر آن که هدف را سوراخ می کرد.
و احدی از لشگریان زنده نماند و به یمن نرسید. ابرهه نیز به محض ورود به یمن به هلاکت رسید و پسرش "یکسوم" به جای او به فرمانروایی رسید. از حبشیان در مدت هفتاد و دو سال، چهار نفر به نام های اریاط، ابرهه، یکسوم و مسروق، پسر دیگر ابرهه بر یمن فرمانروایی کردند.
سایت اعلام طهور، تاریخ بازیابی: 11 دی ماه 1391.
wikiahlb: ابرهه
[ویکی حج] ابرهه فرمانده سپاه حبشه و صاحب فیل یادشده در قرآن که پیش از اسلام به مکه هجوم آورد و داستان آن در سوره فیل بیان شده است. سپاه ابرهه در هجوم به مکه توسط پرندگان ابابیل از بین رفتند و خود ابرهه نیز کشته شد. سال حمله ابرهه به مکه، عام الفیل نامیده می شود که تا مدت ها مبدأ تاریخ در جزیرة العرب بود و پیامبر(ص) نیز در همین سال به دنیا آمد.
اَبرَهِه نامی حبشی است که عرب ها از آن استفاده نکرده اند. گروهی نیز با بیان ریشه سه حرفی «ب ر ه» برای این واژه، آن را عربی می دانند و معنایش را سفیدی چهره و آشکار شدن و بیان کردن دانسته اند.
ابرهه از فرمانروایان یمن و صاحب فیل یاد شده در قرآن و حمله کننده به مکه بوده است. در برخی منابع، نام او ابرهة بن صباح و در برخی دیگر اَبرهة بن أشرَم بیان شده است. اما بیشتر مورخان و سیره نویسان نام صحیح او را ابرهة الاشرم با کنیه ابو یکسُوم یاد کرده اند. به گفته جوهری در صحاح و دیگران، ابرهة بن صباح شخصی غیر از ابرهه معروف و از بزرگان یمن و فردی عالم و بخشنده بوده است. ابرهه معروف، فردی حبشی، کوتاه قد، بریده بینی (اشرم)، بسیار مکار و حیله گر و دارای دو فرزند به نام های یکْسوم و مسروق بوده که پس از او پادشاه شدند.
اَبرَهِه نامی حبشی است که عرب ها از آن استفاده نکرده اند. گروهی نیز با بیان ریشه سه حرفی «ب ر ه» برای این واژه، آن را عربی می دانند و معنایش را سفیدی چهره و آشکار شدن و بیان کردن دانسته اند.
ابرهه از فرمانروایان یمن و صاحب فیل یاد شده در قرآن و حمله کننده به مکه بوده است. در برخی منابع، نام او ابرهة بن صباح و در برخی دیگر اَبرهة بن أشرَم بیان شده است. اما بیشتر مورخان و سیره نویسان نام صحیح او را ابرهة الاشرم با کنیه ابو یکسُوم یاد کرده اند. به گفته جوهری در صحاح و دیگران، ابرهة بن صباح شخصی غیر از ابرهه معروف و از بزرگان یمن و فردی عالم و بخشنده بوده است. ابرهه معروف، فردی حبشی، کوتاه قد، بریده بینی (اشرم)، بسیار مکار و حیله گر و دارای دو فرزند به نام های یکْسوم و مسروق بوده که پس از او پادشاه شدند.
wikihaj: ابرهه
کلمات دیگر: