کلمه جو
صفحه اصلی

اسفار بن شیرویه

دانشنامه عمومی

اسفار بن شیرویه یک فرمانده نظامی دیلمی بود که حکومت علویان طبرستان را برانداخت و سعی کرد حکومتی مستقل بنیان نهد.
http://www.iranicaonline.org/articles/asfar-b
روایتهای مختلفی در این خصوص وجود دارد. ایرانیکا او را از لاهیجان در گیلان می داند. یکی از منابع متاخر او را اهل لاریجان در طبرستان دانسته. بعضی منابع برای تصحیح این اشتباه لاهیجان را زادگاه او فرض کرده اند. این فرض مورد تأیید هیچ کدام از منابع شناخته شده نبوده است. در قدیمی ترین توصیفات درباره طایفه او تفاوت وجود دارد. مسعودی او را گیل دانسته است؛ ولی منابع قدیمی تر او را دیلمی نوشته اند. نظام الملک طوسی او را از طایفه ورداوند می داند. ابن اسفندیار به دلیل فرجام کار اسفار او را ورودادیه یاد کرده است؛ ولی این طایفه در میان خانواده های معروف دیلمی شناخته نشده است. فقط بیهقی نامی از این خانواده را به عنوان شریف ترین خاندانهای دیلم ذکر کرده است. اگر گفته مسعودی در مورد گیل بودن او درست باشد محتمل است که «واردادآوند» تصحیفی از «فاراوند»، یکی از چهار طایفهٔ گیل که در ناحیه «داخل» در شرق سپید رود مستقر بودند باشد. به نوشته دائرةالمعارف بزرگ اسلامی دیلمی بودن او و تولد اش در منطقه کوهستانی دیلمان مستندتر است.
در اوایل قرن چهارم هجری، پس از سقوط سیطره خلیفه بر شمال غربی ایران، او سهمی زودگذر از قدرت در تبرستان، دیلم و سرزمینهای در طول لبه جنوبی کوه های البرز داشت. بنا بر حمزه اصفهانی، او از قبیله گیلی ورداد آوندان برخاسته بود. او در نزاع بر سر کنترل تبرستان در پی مرگ حاکم علوی آن ناصرالحق اطروش در ۳۰۴ مشهور شد؛ در این نزاعها حسن بن قاسم (داعی صغیر) نهایتاً پیروز شد. این همان دوره ای بود که سامانیان تلاش می کردند قدرتشان را بسوی شرق از خراسان به ایالات حاشیه خزر گسترش داده با شیعه زیدی آنجا بجنگند و از تسنن علیه آن حمایت کنند. اسفار در این زمان به عنوان مخالف و رقیبی برای قدرت رهبر دیلمی ماکان کاکی و در اتحاد با محمد بن مظفر محتاجی سپهسالار سامانی در خراسان برمی خیزد. او توانست تنها برای مدتی تبرستان را از علویان بگیرد ولی در پی آن از سوی امیر نصر بن احمد سامانی به عنوان فرماندار گرگان منصوب شد. او به کمک دیگر سرباز جویای نام گیلانی، مرداویج بن زیار موفق شد حکمرانی داعی حسن بن قاسم را شکست داده و سرکوب کند.
اسفار دیگر کنترلش را بر ری، قزوین و دیگر بخشهای جبال، ابتدا در ظاهر به نمایندگی از سامانیان و سپس به عنوان حکمرانی مستقل مستقر کرده بود و نشان سلطنت ری را در مخالفت با امیر نصر و المقتدر، خلیفه عباسی استفاده می کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

اَسْفارِ بن شیرویِه ( ـ۳۱۹ق)
سردار دیلمی. در رقابت هایی که بر سر جانشینی ناصر کبیر میان علویان درگرفت شرکت کرد. با کشتار سران گیل و دیلم که به دستور حسن بن قاسم (جانشین ناصر) انجام شد، با ماکان بن کاکی برضد حسن بن قاسم متحد شد و همراه برخی از سران گیل و دیلم با او به مخالفت برخاست. در ۳۱۳ق از سوی نوادۀ ناصر کبیر حاکم ساری شد. سال بعد حسن بن قاسم که با ماکان متحد شده بود اسفار را شکست داد و بر طبرستان مستولی شد و اسفار به بکربن محمد ملحق گردید. دو سال بعد حسن بن قاسم بر ری استیلا یافت و اسفار از حضور وی در آن جا و نیز قتل داعی صغیر بهره گرفت و به طبرستان حمله برد. در اواخر رمضان ۳۱۶ق آن جا را به تصرف خود درآورد و بدین گونه منطقۀ وسیعی، از ابهر تا همدان و ری، را تصرف کرد و در همان سال با نیرنگ قلعۀ الموت را تسخیر کرد. وی به نام امیرنصر سامانی خطبه خواند، اما پس از چندی از او سرپیچید و دوباره با وی مصالحه کرد. سرانجام در ۳۱۹ق هنگامی که عازم الموت بود توسط مرداویج زیاری به قتل رسید.


کلمات دیگر: