شهری بود در ماورائالنهر میان سمرقند وسیحون .
اسروشنه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اسروشنه. [ اُ ش َ ن َ / اَ ش َ ن َ / اِ رَ ش َ ن َ ] ( اِخ ) نام شهری است از ماوراءالنهر. ( جهانگیری ) ( برهان ). شهری است از بناهای گشتاسب به ماوراءالنهر. ( انجمن آرای ناصری ). شهری بزرگ وراء سمرقند، دون سیحون. ( انساب سمعانی ). یاقوت گوید: اسروشنة بالفتح ثم السکون و ضم الراء و سکون الواو و فتح الشین المعجمة و نون کذا ذکره ابوسعد بالسین المهملة بعد الهمزة و الاشهر الأعرف ان بعد الهمزة شین معجمة و سنذکره هناک باتم مما ذکرناه هنا. و هی مدینة بماوراءالنهر. ( معجم البلدان : تینه ). رجوع بمجمل التواریخ و القصص ص 357 و 480 و فهرست تاریخ سیستان و فهرست نزهة القلوب ج 3 و سروشنه در همین لغت نامه و اشروسنه شود.
دانشنامه عمومی
اُسروشَنِه (نام های دیگر: استروشن، اشروسنه) ولایتی کهن در تاجیکستان کنونی بوده است.
اوراتپه
استروشن
افشین
این ولایت، در شمال با چاچ و بخشی از فرغانه و در جنوب با بخشی از کش، چغانیان، شومان و اشجرد همجوار بود. در خاور اشروسنه، بخشی از فرغانه و فامر و در باختر آن سمرقند قرار داشت.
گویا در حدود سده هفتم پیش از میلاد، یکی از شاخه های شمالی سغدیان، که در سرزمین هموار کران چپ سیر دریای میانه نشیمن داشتند، اسروشنه را بنا نهادند.
آنگونه که از نقش برجسته های تخت جمشید، شوش و نقش رستم برمی آید، اسروشنه در روزگار شهریاری خشایارشا هخامنشی فرمانگزار هخامنشیان شد. فرمانروایان اسروشنه لقب افشین داشتند و در بومجکث، مرکز اسروشنه فرمانروایی می کردند.
اوراتپه
استروشن
افشین
این ولایت، در شمال با چاچ و بخشی از فرغانه و در جنوب با بخشی از کش، چغانیان، شومان و اشجرد همجوار بود. در خاور اشروسنه، بخشی از فرغانه و فامر و در باختر آن سمرقند قرار داشت.
گویا در حدود سده هفتم پیش از میلاد، یکی از شاخه های شمالی سغدیان، که در سرزمین هموار کران چپ سیر دریای میانه نشیمن داشتند، اسروشنه را بنا نهادند.
آنگونه که از نقش برجسته های تخت جمشید، شوش و نقش رستم برمی آید، اسروشنه در روزگار شهریاری خشایارشا هخامنشی فرمانگزار هخامنشیان شد. فرمانروایان اسروشنه لقب افشین داشتند و در بومجکث، مرکز اسروشنه فرمانروایی می کردند.
wiki: اسروشنه
کلمات دیگر: