کلمه جو
صفحه اصلی

اسماعیلیان

فرهنگ فارسی

از مزارع انارک یزد است

لغت نامه دهخدا

اسماعیلیان . [ اِ ] (اِخ ) رجوع به اسماعیلیه شود :
من چو اسماعیلیانم بی حذر
بل چو اسماعیل از آزادم زسر.

مولوی .


و رجوع به فهرست تاریخ گزیده و فهرست رودکی تألیف نفیسی ج 3 شود.

اسماعیلیان. [ اِ ] ( اِخ ) رجوع به اسماعیلیه شود :
من چو اسماعیلیانم بی حذر
بل چو اسماعیل از آزادم زسر.
مولوی.
و رجوع به فهرست تاریخ گزیده و فهرست رودکی تألیف نفیسی ج 3 شود.

اسماعیلیان. [ اِ ] ( اِخ ) از مزارع انارک یزد است.

اسماعیلیان . [ اِ ] (اِخ ) از مزارع انارک یزد است .


دانشنامه عمومی


دانشنامه آزاد فارسی

طایفه ای از مردم قدیم فارس، موسوم به رموم یا زموم شبانکاره، معروف به کرد. این طایفه منسوب به خاندان منوچهر نوادۀ فریدون پیشدادی و به روایت دیگر منسوب به خاندان منوچهر از اسپهبدان فارس در عصر سامانیان بودند که پس از سقوط آن سلسله پراکنده شدند. محمد بن یحیی و نمرود بن یحیی، سران این طایفه، معاصر فضلویه می زیستند و از بستگان سلسلۀ شبانکارگان فارس بودند. اینان در میانۀ نیمۀ اول قرن ۵ق، دامنۀ تصرفات خود را به حوالی اصفهان رساندند. تاش فراش، سردار سلطان مسعود غزنوی، درپی جنگ هایی خونین پیشروی آنان را متوقف کرد. اسماعیلیان در اواخر پادشاهی باکالیجار دیلمی (۴۱۵ـ۴۴۰ق)، شهر دارابگرد فارس را گرفتند.


کلمات دیگر: