مترادف سوت : صفیر، سوت سوتک
سوت
مترادف سوت : صفیر، سوت سوتک
فارسی به انگلیسی
whistle
فارسی به عربی
صافرة
مترادف و متضاد
۱. صفیر
۲. سوتسوتک، سوتک
صفیر
سوتسوتک، سوتک
سوت
سوت، صفیر، غژغژ کننده
سوت، صدای سوت، جیغ
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(اِ. ) ۱ - صدایی که با بیرون دادن نفس از دهان با لب غنچه شده یا با قرار دادن انگشت ها در دهان تولید شود. ۲ - ابزاری که در آن دمند و آوایی برآورند، سوتک .
لغت نامه دهخدا
سوت. ( اِ ) صفیر. هشتک. صفارة. ( یادداشت بخط مؤلف ).
فرهنگ عمید
۱. صدایی که کسی از دهان خود با جمع کردن دو لب و بیرون دادن نفس خارج کند و هر صدای شبیه آن، صفیر، سافوت.
۲. آلتی فلزی، استخوانی یا پلاستیکی که با دمیدن در آن صدای زیر و بلندی ایجاد می شود، سوتک.
۲. آلتی فلزی، استخوانی یا پلاستیکی که با دمیدن در آن صدای زیر و بلندی ایجاد می شود، سوتک.
دانشنامه عمومی
یک میلی گرم برابر با یک سوت و یک گرم برابر با هزار سوت است؛ هر یک قیرات، دویست سوت است.
سوت به صدایی گفته می شود که به وسیلهٔ تنظیم جریان هوای عبوری از دهان انسان بوجود می آید.
سوت (وسیله)، ابزاری برای تولید صدا
سوت همچنین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره بدارد:
سوت (یکای جرم)
سوت (نوع آواز)، نوعی ترانهٔ شاد بلوچی
سوت (ترانه فلو رایدا)، تک آهنگی از فلو رایدا
سوت (رومانی)، شهری در شهرستان موره در کشور رومانی
سوت (وسیله)، ابزاری برای تولید صدا
سوت همچنین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره بدارد:
سوت (یکای جرم)
سوت (نوع آواز)، نوعی ترانهٔ شاد بلوچی
سوت (ترانه فلو رایدا)، تک آهنگی از فلو رایدا
سوت (رومانی)، شهری در شهرستان موره در کشور رومانی
wiki: گرم = ۱۰۰۰ میلی گرم (۱۰۰۰ سوت) یا ۵ قیراط
یک قیراط = ۲۰۰ سوت
یک قیراط = ۲۰۰ سوت
wiki: سوت (یکای جرم)
دانشنامه آزاد فارسی
سَوت
(یا: صَوت) از انواع موسیقی بلوچستان. شامل آهنگ های شاد است که با آواز اجرا می شوند. محتوای آوازهای سوت موضوعات عاشقانه و زیبایی های طبیعت است. سَوت معمولاً با همراهی تعدادی از سازهای بلوچی اجرا می شود. آهنگ های این نوع موسیقی غالباً ریتمیک است. نیز ← موسیقی بلوچستان
(یا: صَوت) از انواع موسیقی بلوچستان. شامل آهنگ های شاد است که با آواز اجرا می شوند. محتوای آوازهای سوت موضوعات عاشقانه و زیبایی های طبیعت است. سَوت معمولاً با همراهی تعدادی از سازهای بلوچی اجرا می شود. آهنگ های این نوع موسیقی غالباً ریتمیک است. نیز ← موسیقی بلوچستان
wikijoo: سوت
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] سوت صدایی است که از بیرون آمدن نفس از بین لبها به روش خاص ایجاد می شود که از عادات قوم لوط است.
سوت صدای حاصل از بیرون دادن نفس از لبها به شیوهای خاص را سوت می نامند.
کابرد سوت فقه
از آن به مناسبت در باب حج نام برده اند.
احکام سوت کشیدن
در برخی روایات، سوت کشیدن از عادتهای قوم لوط برشمرده شده است؛ از این رو، حکم به کراهت آن شده است.
سوت صدای حاصل از بیرون دادن نفس از لبها به شیوهای خاص را سوت می نامند.
کابرد سوت فقه
از آن به مناسبت در باب حج نام برده اند.
احکام سوت کشیدن
در برخی روایات، سوت کشیدن از عادتهای قوم لوط برشمرده شده است؛ از این رو، حکم به کراهت آن شده است.
wikifeqh: سوت_کشیدن
گویش مازنی
/soot/ آوازی در بزرگداشت و یادآوری عزیزان، نام داران و یا پهلواناندر فرهنگ عمید آواز خوش و در فرهنگ دهخدا به معنی صفیر، هشتک و صفاره آمده استدر مازندران(سوت ها) به منظومه های موسیقیایی گفته می شود که در رثا، تعزیت و یا تکریم بستگان و یا قهرمانان باشد & سوت - حکایت – در سانسکریت سوتر sootra آمده است داستان & حرف و عقیده ای که پایه و اساسی ندارد & سوختگی - نوعی مرض پنبه که سبب سوختن و خشک شدن پنبه گردد و گیاه پنبه را به رنگ قرمز در آورد & عیب جویی کردن
آوازی در بزرگداشت و یادآوری عزیزان،نام داران و یا پهلواناندر ...
۱سوت ۲حکایت – در سانسکریت سوتر sootra آمده است داستان
حرف و عقیده ای که پایه و اساسی ندارد
۱سوختگی ۲نوعی مرض پنبه که سبب سوختن و خشک شدن پنبه گردد و ...
عیب جویی کردن
واژه نامه بختیاریکا
( سَوَت ) سبد؛ زمین سنگلاخ؛ کم ارزش و وسیع با امکان حاصلخیزی کم
شیت؛ شیت و شات؛ نِی شیت
شیت؛ شیت و شات؛ نِی شیت
پیشنهاد کاربران
در گویش ده ما در بچگی من سوت شده یعتی سوراخ سوراخ شده و سوت کردن یعنی از فرط استعمال نخ نما و سوراخ سوراخ کردن. سوت با کشیدن و یعنی مندرس و نخ نما و سوراخ سوراخ
سوت:[ اصطلاح بازار طلا]سوت کوچکترین واحد اندازه گیری وزن است، هر گرم برابر با ۱۰۰۰ سوت است.
دراصفهان قدیمی ها ( مادربزرگامون ) لباسی که سوراخ سوراخ شده بود را می گفتند سوت شده
در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) -
سوت شو: گم و گور شو، گمشو، مفقود شو، ناپدید شو، بزن به چاک! -
نیست شو، محو و نابود شو - دور شو، برو، بپر، رم شو ( رمیدن )
سوت شو: گم و گور شو، گمشو، مفقود شو، ناپدید شو، بزن به چاک! -
نیست شو، محو و نابود شو - دور شو، برو، بپر، رم شو ( رمیدن )
در اصفهان؛ مسن ترها ( خصوصا ) می گویند :
شوت
به جای آنکه بگویند : سوت
شوت
به جای آنکه بگویند : سوت
در زبان پارسی دری و گویش افغانستانی به سوت ، اوشپلاق ، اُشپُلاق ، هُشپُلک گویند.
کلمات دیگر: