کلمه جو
صفحه اصلی

نکول


مترادف نکول : استنکاف، اعراض، انکار، تخطی، خودداری، رد، نقض، واخواهی

متضاد نکول : قبول

فارسی به انگلیسی

dishonouring, abstaining, retracting, declination, delinquency, dishonor, lapse

declination, delinquency, dishonor, lapse


فارسی به عربی

عار

مترادف و متضاد

dishonor (اسم)
پستی، ننگ، رسوایی، ابروریزی، بیشرفی، نکول

dishonour (اسم)
ابروریزی، بیشرفی، نکول

استنکاف، اعراض، انکار، تخطی، خودداری، رد، نقض، واخواهی ≠ قبول


فرهنگ فارسی

ترسیدن وروبرگرداندن ازدشمن برگردیدن وروگردان، خودداری ازجواب دادن یاسوگندخوردن، خودداری
۱ - ( مصدر ) رو برگردان شدن از دشمن یا چیزی . ۲ - خود داری کردن از پاسخ دادن یا سوگند خوردن . ۳ - خودداری کردن از پرداخت وجه حواله برات و مانند آن . ۴ - ( اسم ) رو گردانی . ۵ - خود داری از پاسخ.۶ - خوداری از پرداخت وجه حواله برات و غیره .
روغن یا آبی که در آن دوا هائی بجوشانند و پس از سرد شدن بر عضو ریزند .

فرهنگ معین

(نُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - برگردیدن و روگرداندن از چیزی . ۲ - ترسیدن و روبرگرداندن از دشمن . ۳ - خودداری کردن از پرداخت وجه حواله ، برات و مانند آن .

لغت نامه دهخدا

نکول. [ ن َ ] ( ع اِ ) روغن یا آبی که در آن دواهائی بجوشانند و پس از سرد شدن بر عضو ریزند کم کم. ( از بحر الجواهر ) ( یادداشت مؤلف ).

نکول. [ ن ُ ] ( ع مص ) بازایستادن از سوگند. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از زوزنی ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). نکوص. ( متن اللغة ). امتناع کردن از سوگند. ( ناظم الاطباء ). || خودداری کردن از پاسخ دادن. ( فرهنگ فارسی معین ). || بازایستادن از دشمن. ( از تاج المصادر بیهقی ) ( اززوزنی ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). ترسیدن از خصم و سست و ناتوان شدن. ( از متن اللغة ). پس ماندن از دشمن و ترسیدن و ضعیف و سست شدن. ( از ناظم الاطباء ). سپسایگی برگردیدن از کسی یا چیزی و ترسیدن و سست و بددل شدن. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). نکوص و ترسیدن از چیزی. ( از اقرب الموارد ). از انجام دادن کاری ترسیدن. ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). روبرگردان شدن از دشمن یا چیزی. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِمص ) برگشتگی. اعراض. ( ناظم الاطباء ). روگردانی. ( فرهنگ فارسی معین ). || امتناع. واقول. وادنگ. مقابل قبول. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نکول کردن شود. || خودداری از پرداخت وجه حواله و برات و غیره. || خودداری از پاسخ. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ ) ج ِ نِکْل. رجوع به نِکْل شود.

نکول . [ ن َ ] (ع اِ) روغن یا آبی که در آن دواهائی بجوشانند و پس از سرد شدن بر عضو ریزند کم کم . (از بحر الجواهر) (یادداشت مؤلف ).


نکول . [ ن ُ ] (ع مص ) بازایستادن از سوگند. (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). نکوص . (متن اللغة). امتناع کردن از سوگند. (ناظم الاطباء). || خودداری کردن از پاسخ دادن . (فرهنگ فارسی معین ). || بازایستادن از دشمن . (از تاج المصادر بیهقی ) (اززوزنی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ترسیدن از خصم و سست و ناتوان شدن . (از متن اللغة). پس ماندن از دشمن و ترسیدن و ضعیف و سست شدن . (از ناظم الاطباء). سپسایگی برگردیدن از کسی یا چیزی و ترسیدن و سست و بددل شدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نکوص و ترسیدن از چیزی . (از اقرب الموارد). از انجام دادن کاری ترسیدن . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). روبرگردان شدن از دشمن یا چیزی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ) برگشتگی . اعراض . (ناظم الاطباء). روگردانی . (فرهنگ فارسی معین ). || امتناع . واقول . وادنگ . مقابل قبول . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نکول کردن شود. || خودداری از پرداخت وجه حواله و برات و غیره . || خودداری از پاسخ . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ) ج ِ نِکْل . رجوع به نِکْل شود.


فرهنگ عمید

۱. (اقتصاد، بانکداری ) خودداری از پرداخت وجه برات یا حواله.
۲. [قدیمی] برگشتن و روگرداندن از چیزی.
۳. [قدیمی] خودداری از جواب دادن یا سوگند خوردن.
۴. [قدیمی] ترسیدن و رو بر گرداندن از دشمن.

دانشنامه عمومی

نکول در زبان عربی به معنای عدم قبول یا رد است. در اصطلاح کارکنان مالی اگر طرف قرارداد نتواند در قبال قراردادی که بسته است به تمام یا بخشی از تعهدات اش، خواسته یا ناخواسته، عمل کند، گویند که «نُکول» انجام داده است.
ریسک اعتباری
رتبه بندی اعتباری
نکول معمولاً درباره برات و سفته به کار می رود.
از بابت نکول، معمولاً ریسکی به وجود می آید که به ریسک اعتباری معروف است.

باطل کردن معامله توسط یکی از طرفین


واژه نامه بختیاریکا

( نُکول * ) عیب و ایراد
( نَکول * ) هیکلمند

پیشنهاد کاربران

در پارسی " وادنگ "

برگشت اسناد تجاری ( ( چک، سفته ) )
صادر کننده اسناد در تاریخ سررسید، وجه را پرداخت نکند نکول یا وخواست می گویند

برگشت چک و سفته . . . . .

default


کلمات دیگر: