( اسم ) تخلیه شکم کرده .
ریده . شهری است به یمن . یا دهی است به صعید .
ریده . شهری است به یمن . یا دهی است به صعید .
باقر کاشی (از آنندراج ).
ریدة. [ رَ دَ ] (ع اِ) مطلب و مراد. حدیث : ان الشیطان یرید ابن آدم بکل ریدة؛ ای مطلب و مراد. هو اسم للارادة واصلها الواو و ذکر هنا للفظة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || (ص ) ریح ریدة؛ باد نرم . (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ریدة.[ رَ دَ ] (اِخ ) ریده . شهری است به یمن . || دهی است به صعید. || دو ده اند به حضرموت . || دهی است به قنسرین . (منتهی الارب ).