مترادف کبوتر : حمام، حمامه، کفتر
کبوتر
مترادف کبوتر : حمام، حمامه، کفتر
فارسی به انگلیسی
pigeon, dove
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
حمام، حمامه، کفتر
فرهنگ فارسی
صورت فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان در همسایگی صورت کلب اکبر
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
چون بچه ٔ کبوتر منقار سخت کرد
هموار کرد موی وبیوکند موی زرد
کابوک را نشاید و شاخ آرزو کند
وز شاخ سوی بام شود باز گرد گرد.
بوشکور.
به هوا درنگر که لشکر برف
چون کنند اندراو همی پرواز
راست گویی کبوتران سفید
راه گم کردگان ز هیبت باز.
آغاجی .
شکار باز خرچال و کلنگ است
شکار باشه ونج است و کبوتر.
عنصری .
کبوتر ترا بر سرست ایستاده
که از زیر پرش نیاری برون سر.
ناصرخسرو.
بهر آگین چاربالش اوست
هر پری کاین کبوتر افشانده ست .
خاقانی .
چون کبوتر به مکه یابد امن
از عراقش سوی حجاز فرست .
خاقانی .
نالان چو کبوتری که از حلق
خون در لب بچگان فروریخت .
خاقانی .
بر دیده ٔ خویش چون کبوتر
جز نام تو جاودان نیابم .
خاقانی .
کبوتر با کبوتر باز با باز
کند هم جنس با هم جنس پرواز.
نظامی .
کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید
قضا همی بردش تا بچنگ باز آید.
سعدی .
چون کبوتر بگرفتیم بدام سر زلف
دیده بر دوختی از خلق جهان چون بازم .
سعدی .
ز نیکنامی سعدیست پای بند غمت
زهی کبوتر مقبل که صید شاهینی .
سعدی .
بیماریهای کبوتر: کبوتر را بیماریهای بسیار است از قبیل : سفیدک (خناق )، اسهال ، آبله ، سل ، طاعون ، صرع ، فلج و طمعه . (از مجله یغما اسفند 1336).
رنگ های کبوتر: کبوتر از نظر رنگ به انواع زیر تقسیم و نامگذاری می شود: سفید، زاغ ، سبز، گلی ، زرد، قهوه ای ، کاغذی ، آینه ، سُرو، سرو چخماقی ، کوهی ، سبز کوهی ، فولادی ، نقره ای ، گل افشان ، هفت رنگ .(از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- جلد کردن کبوتر ؛ یعنی شناساندن بام و محل و منطقه ٔ پرواز و آماده کردن کبوتر برای پروازهای طولانی . (از مجله ٔ یغما شماره ٔ اسفند 1336).
- کبوتر پاک ؛ کبوتری است که رنگ پرهایش با آنچه در رنگ های کبوتر بیان شد کاملا تطبیق کند.
- کبوتر پرپا ؛ نوعی از کبوتر که پر بر پا دارد و سست پرواز باشد. (آنندراج ) (از غیاث ) :
ز بسکه ریشه دوانیده از رطوبت می
بط شراب برنگ کبوتر پرپا.
ملاطغرا (از آنندراج ).
سست است چون کبوتر پرپا ز بخت من
قاصد ز پای خویش اگر پر برآورد.
ملاطغرا (از آنندراج ).
- کبوتر پشت دار ؛ که فقط پر روی کت اورنگی و بقیه ٔ پرهایش سفید است و بدین نامها خوانده شود: پشت سیاه ، پشت قرمز... و غیره . در صورتی که یک کت کبوتر رنگی باشد اصطلاحاً «یک کتی » نامند.
(از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- کبوتر پلنگ ؛ سفید است و خالهای سیاه دارد. هرگاه تعداد پرهای سیاه بیش از سفید باشد آن را «سیاه پلنگ » نامند. (از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- کبوتر پیک ؛ کبوتر قاصد. کبوترنامه بر :
چون کبوترهای پیک از شهرها
سوی شهر خویش آرد بهرها.
مولوی .
- کبوتر تودُم دار ؛ کبوتری است که میان پرهای دمش یک یا چند پر رنگی باشد.
- کبوتر چاه و کبوتر چاهی ؛ کبوتری که در چاه آشیان داشته باشد. (آنندراج ) :
وطن خوش است اگر تنگنای زندان است
بود غریب فضای چمن کبوتر چاه .
محمدقلی سلیم (از آنندراج ).
از روی تو رنگ روی من کاهی شد
وز چشم تو خون چشم من راهی شد
راحت به زنخدان تو از بس که گرفت
مرغ دل من کبوتر چاهی شد.
محمدرضای خوانساری (از آنندراج ).
- کبوتر حرم ؛ حرم گرداگرد خانه ٔ کعبه است که قتل آدمی و حیوانات در آن حرام است و بمعنی جای محفوظهم آمده است و کبوتر حرم ، کبوتری است که بواسطه ٔ مجاورت با حرم شکارش ممنوع است . (از آنندراج ) :
تا بقا شد کبوتر حرمش
نقطه ٔ شین عرش دانه ٔ اوست .
خاقانی .
اگرچه باز سپید است جان خاقانی
کبوتر حرم است احترام او زیبد.
خاقانی .
- || زن والانسب که به دست آوردنش محال باشد. (فرهنگ فارسی معین ).
- کبوتر خال قرمز ؛ که سفید است و در تنش پرهای قرمز دارد. در صورتی که تعداد پرهای قرمز بیش از سفید باشد«قلمکار» نامند. خال زرد و خال پیس نیز از انواع آن است . (از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- کبوتر «در رو» و «تنگ بام دار» ؛ کبوتری است که دارای کیفیت پرش (معلق زدن و بالا رفتن ) و کمیت پرش (توانائی و طاقت پرواز) خوب باشد و اینگونه کبوتر مرغوب و گرانبهاست .(از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- کبوتر دشتی ؛ کبوتر باطوق . خر کبوتر. ورشان . یمام . یمامه . یَم ّ. (یادداشت مؤلف ).
- کبوتر دم سفید ؛ کبوتری است که اندامش رنگین برنگهای مذکور و تنها دمش سفید است . درنامگذاری ابتدا نام رنگ و سپس «دم سفید» اضافه می کنند: زاغ دم سفید، سبز دم سفید... و غیره .
- کبوتر زرین ؛ کبوتر که برنگ زر (طلا) نماید. که همرنگ زر باشد. طلائی :
روز نو چون کبوتر زرین
بر زمین پَرِّ اخضر افشانده ست
بهر آگین چاربالش اوست
هر پری کاین کبوتر افشانده ست .
خاقانی .
- کبوتر سفید ؛ که رنگ پرهایش بطور کامل ، در تمام تنش سفید است .
- کبوتر شاهزاده ؛ کبوتری است که سر و گردن و دم از پر هفتم بال ببعد (از جانب بدن ) سفید و بقیه ٔ پرهایش به رنگهای مذکور در رنگهای کبوتر است . در نامیدن ابتدا کلمه ٔ شاهزاده و بعد نام رنگ کبوتر را آورند: شاهزاده زرد، شاهزاده قرمز و غیره . (شاهزاده زرد را «کشگرک » نامند) (از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- کبوتر صحرائی ؛ نوعی کبوتر وحشی که دست آموز نیست . کبوتر چاهی . کبوتر حضرتی . و او اغلب در شکاف سنگها زیست کند. (قاموس کتاب مقدس ) :
چو بیدردان مدان از حال مجنون بی خبر ما را
کبوترهای صحرایی است مرغ نامه بر ما را.
میرزا رضی دانش (از آنندراج ).
- کبوتر طوقی ؛ که تمام پرهای بدنش سفید است و دور گردن طوقی رنگین دارد. در نامگذاری ابتدا نام طوقی و سپس نام رنگ کبوتر را می آورند: طوقی سیاه ، طوقی قرمز، طوقی زرد... و غیره .
- کبوتر غلط ؛ کبوتری است که رنگ پرهایش (و بعضی گویند رنگ دمش ) با آنچه در رنگهای کبوتر گفته شد تطبیق نکند.
- کبوتر کله دار ؛ که همه ٔ پرهای بدنش سفید است ولی سر تا قسمتی از سینه رنگین است و برحسب رنگ سر، کله سیاه ،کله قرمز، کله برنجی و غیره نامند.
- کبوتر گردن برنجی ؛ آن است که خالهای ریز در قسمت گردن دارد.
- کبوتر لک دوش ؛ آن است که چند خال رنگین روی دوش داشته باشد.
- کبوترنامه ؛ کبوتر نامه بر.مرغ نامه بر. مرغ نامه آور. نامه آور. (یادداشت مؤلف ). گونه ای کبوتر که بمنظور نامه رسانی خصوصاً در جنگهامورد استفاده قرار می گیرد. (فرهنگ فارسی معین ).
- کبوتر نامه رسان ؛ کبوتر نامه بر. کبوتر قاصد. (فرهنگ فارسی معین ).کبوتر رسائلی . (صبح الاعشی ). گران قیمت تر و بلندمرتبه تر کبوتران ، کبوتر نامه بر است که پادشاهان برای حمل مکاتبات از آن استفاده می کنند و به «هدی » تعبیر می شود. رجوع به صبح الاعشی ج 14 ص 379 شود.
- کبوتر نیم طوقی ؛ که نظیر طوقی است منتها طوق روی نیمی از گردن را گرفته است .
- کبوتر هما ؛ کبوتری است که دارای چند لکه ٔ زرد و سیاه مخلوط و نامرتب باشد. استادان فن این نام را از آن کبوتری دانند که سر تا دمش سفید، چشمش سفید، نوکش کوتاه و سفید و دارای یک پرکاکل باشد. (از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
- کبوتر هوایی ؛ کبوتری که چون دیگر کبوتران دست آموز نیست و نشست و خاست منظم ندارد :
مرغی که کبوترهوایی است
بر گوشه ٔ دام باز بستیم .
خاقانی .
- کبوتر یاهو ؛ نوعی از کبوتر که صدای یاهو دهد. (آنندراج ). نوعی از کبوتر که آواز یاهو دهد. (غیاث اللغات ). تعبیری است از تطبیق آهنگ کلمه ٔ «یاهو». در اصطلاح کبوتربازان چنین کبوتران را کبوتر یاهو نامیده اند همچنانکه آوای دسته ٔ دیگر از کبوتران را با«یا کریم » برابر دانسته و کبوتر «یاکریم » گفته اند. این کبوتران یاهو به کلی سفیدند و پاها و پنجه هاشان پوشیده از پر است . یاکریم شبیه قمری و بهمان اندازه است ، طوق سیاه بگردن دارد و رنگ آن شیری است .
- کبوتر یک رنگی یا تخته ای ؛ کبوتری است که از سر تا دم پرهای یک رنگ یا رنگی مخلوط داشته باشد. (از مجله ٔ یغما اسفند 1336).
فرهنگ عمید
* کبوتر نامه بر: نوعی کبوتر که اندکی درشت تر از کبوتر اهلی است و او را برای رساندن نامه ها پرورش می دهند.
* کبوتر چاهی: (زیست شناسی ) نوعی کبوتر با پرهای کبود و خاکستری که معمولاً به طور دسته جمعی در چاههای بیرون آبادی ها و بقاع و مزارهای امامان و امامزادگان به سر می برند.
نام عمومی گروهی از پرندگان با سر کوچک، گردن کوتاه، و پرهای انبوه که انوع اهلی آن برای نمایش و تفریح یا بردن نامه استفاده میشود.
〈 کبوتر نامهبر: نوعی کبوتر که اندکی درشتتر از کبوتر اهلی است و او را برای رساندن نامهها پرورش میدهند.
〈 کبوتر چاهی: (زیستشناسی) نوعی کبوتر با پرهای کبود و خاکستری که معمولاً بهطور دستهجمعی در چاههای بیرون آبادیها و بقاع و مزارهای امامان و امامزادگان بهسر میبرند.
دانشنامه عمومی
فاخته (کبوتر کوهپایه) Columba oenas
قمری معمولی Streptopelia turtur
قمری خانگی Streptopelia senegalensis
قمری خاوری Streptopelia Orientalis
کبوتر تاجدار
کبوتر جنگلی (فاخته) Columba palumbus
کبوتر کوهپایه (فاخته، Columba oenas)
کبوتر چاهی Columba livia
کبوتر خاوری Columba eversmammi
یاکریم Streptopelia dacaocto
یاکریم طوقی Streptopelia tranquebarica
همچنین ببینید: کبوترسانان
کبوتر، کفتر، کوتر یا کپتر به گروهی از پرندگان متوسط تا بزرگ جثه از خانواده کبوتریان در راسته کبوترسانان گفته می شود که به دو صورت وحشی و اهلی یافت می شود و رنگ ها و نژادهای مختلفی دارد که معروف ترین آن ها کبوتر خانگی، کبوتر چاهی و کبوتران خانگی وحشی شده است.
هر دو واژه کبوتر و کفتر در نوشتار و گفتار پذیرفته شده است به گونه ای که کفتر در شاهنامه هم آمده با این وجود در نوشتار کبوتر بیشتر به کار می رود و در گفتار «کبوتر» یا «کفتر»پرکاربردتر است.ولی با این حال کفتر بیشتر در ترکیب ها به کار می رود.
نام علمی کبوتر خانگی Columba livia domestica است. نام علمی کبوتر چاهی که اکثر کبوتران خانگی از نسل آن هایند Columba livia است. به این پرنده در زبان عربی، حمام (طیر) و در ترکی، گوگرچین گویند. واژه کبوتر یک واژه فارسی است که از دو واژه «کبود» (آبی) و «تر» تشکیل شده است. در زبان سانسکریت به آن Kap^ota و در زبان پهلوی به آن Kapotar می گفته اند.
۱۶ اکتبر ۱۹۷۴ (۱۹۷۴-10-۱۶) (لس آنجلس)
دانشنامه آزاد فارسی
صورت فلکی۱ کوچک نیمکرۀ جنوبی آسمان، به شکل کبوتر. نام اولیۀ این صورت فلکی، «کبوتر نوح۲»، نام کبوتری بود که نوح۳ پیامبر بعد از سیل۴ به خارج از کشتی فرستاد.
constellationColumba NoachiiNoahthe Flood
کبوتر
پرندۀ خانوادۀ کبوتر۱، راستۀ کبوترسانان۲. با چینه دان بزرگش مشخص می شود که در فصل تولیدمثل غده ای شکل می شود و مایعی شیر مانند، موسوم به شیر کبوتر۳، ترشح می کند. این مایع به هضم غذای جوجه ها کمک می کند. چندین گونه دارد و دارای گسترش جهانی است. گونه های برّ جدید (قارۀ امریکا)۴ عبارت اند از کبوتر وحشی امریکایی۵ که اغلب اوقات روی زمین زندگی می کند، و کبوترهای میوۀ۶ استرالیا و نواحی مالِی۷ که رنگ بندی زیبایی دارند. زمانی در امریکا میلیون ها Ectopistes migratorius وجود داشت، اما از ۱۹۱۴، این گونه منقرض شده است. یاکریم۸ Streptopelia decaocto، بعد از آن که برای اولین بار در ۱۹۳۰ از آسیای مرکزی وارد اروپا شد، بسیار فراوان شد. این پرنده به رنگ خاکی است و طوقی سیاه، با لبۀ سفید در پشت سر، دارد. در نواحی شهری و حومه زندگی می کند. فاخته۹ Columba oenas شبیه کبوتر چاهی است. کبوتر جنگلی۱۰ Columba palumbus بسیار بزرگ تر است و لکه های سفیدی روی گردنش دارد. کبوتر نامه بر به سبب زائده ای بزرگ و گوشتی در اطراف چشم ها و در پایۀ منقارش شناسایی می شود. انواع دیگر کبوتر اهلی عبارت اند از پوتر۱۱، نانتایل۱۲ و هومر. قمری اروپایی۱۳ دارای خال هایی قهوه ای روی بال هایش است و دمی طویل و تیره دارد. اغلب روی زمین زندگی می کند.
کبوترهای اهلی. کبوترها انواع گوناگون اهلی دارند، ازجمله کبوتر شهری که از کبوتر چاهی۱۴ Columba livia آسیایی ـ اروپایی مشتق شده است. همۀ قسمت های بدن برای ایجاد ویژگی های مشخص در نژادهای متفاوت تکامل یافته اند. فانتایل پوتر و کروپر۱۵ قادر به باد کردن چینه دان یا لب هایشان اند. برخی گونه ها معلق زن ، یا کبوترهایی درشت اند. اختلافات وسیعی نیز در پرها وجود دارد: پرهای آرخانگل۱۶ دارای درخشندگی زیبایی است و پرهای گردن و سر ژاکوبن۱۷ کاکل و یال بزرگی تشکیل می دهد. در بین نژادهای گوناگون، دامنۀ وسیع رنگ ها نیز یافت می شود. سکاندارون۱۸ دارای منقاری طویل و خمیده است، جغد۱۹ منقاری بسیار کوتاه و تنومند دارد، در کبوتر نامه بر، برجستگی گوشتی منقار و چشم بسیار توسعه یافته است.
گونۀ منقرض شده. در ۱۹۹۹، استخوان های کبوتری منقرض و عظیم الجثه، که قادر به پرواز نبود، در فیجی۲۰ کشف شد. طول این کبوتر ۸۰ سانتی متر بوده، و دست کم ۲۸۰۰ سال قبل منقرض شده است. در ایران، در خانوادۀ کبوتر نُه گونه شناسایی شده است که عبارت اند از دو گونه کبوتر، دو گونه فاخته، چهار گونه قمری و یک گونه یاکریم.
ColumbidaeColumbiformespigeon’s milkNew Worldmorning-dovesfruit pigeonsMalaycollared dovestock-dovewood-pigeonpouterfantailturtle doverock dovecropperAarchangeljacobinscandaroonowlFiji
فرهنگستان زبان و ادب
نقل قول ها
• «کبوتر می رود دانه جمع می کند، کلاغ می آید و می خورد.»• «کفتر چاهی جاش توی چاهه.»• «کفتر صناری، یاکریم نمی خونه.»• «کبوتربا کبوتر باز با باز ، کند همجنس با همجنس پرواز.»• «اگر چه باز سپید است جان خاقانی// کبوتر حرم است احترام او زیبد» -> خاقانی
• «با کبوتر، باز کی شد هم نفس// کی شود هم راز، عنقا با مگس» -> مولوی
• «بر دیده خویش چون کبوتر// جز نام تو جاودان نیابم» -> خاقانی
• «تا بقا شد کبوتر حرمش// نقطه شین عرش دانه اوست» -> خاقانی
• «چنان به یک ره میزان عدل شد طیار// که میل سوی کبوتر نمی کند شاهین» -> کمال الدین اسماعیل
• «چون کبوتر بگرفتیم به دام سر زلف// دیده بر دوختی از خلق جهان چون بازم» -> سعدی
• «چون کبوتر به مکه یابد امن// از عراقش سوی حجاز فرست» -> خاقانی
• «چون کبوترهای پیک از شهرها// سوی شهر خویش آرد بهرها» -> مولوی
• «دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند// از گوشه بامی که پریدیم پریدیم» -> وحشی بافقی
• «روز نو چون کبوتر زرین// بر زمین پر اخضر افشانده ست// بهر آگین چاربالش اوست// هر پری کاین کبوتر افشانده ست» -> خاقانی
• «ز نیکنامی سعدی ست پای بند غمت// زهی کبوتر مقبل که صید شاهینی» -> سعدی
• «شکار باز خرچال و کلنگ است// شکار باشه ونج است و کبوتر» -> عنصری بلخی
• «کبوتر با کبوتر باز با باز// کند همجنس با همجنس پرواز» -> نظامی
• «کبوتر ترا بر سرت ایستاده// که از زیر پرش نیاری برون سر» -> ناصرخسرو
• «کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید// قضا همی بردش تا به سوی دانه دام» -> سعدی
• «زهی کبوتر سپید آشتی// که دل برد سرود جانفزای او» -> محمدتقی بهار
• «مرغی که کبوتر هوایی است// بر گوشه دام باز بستیم» -> خاقانی
• «نالان چو کبوتری که از حلق// خون در لب بچگان فروریخت» -> خاقانی
گویش اصفهانی
تکیه ای: kufder
طاری: küfdar
طامه ای: kafdar
طرقی: köfdar
کشه ای: köfdar
نطنزی: kuftar
گویش مازنی
فاخته
پیشنهاد کاربران
::کفتر. کموتر
G�yər�in
ترکی ترکیه، اینجا هم ملهم از رنگ کبودی
G�vercin
اوز بکی
Kaptar
تورکمنی
Kepter
فیجی هندی
Kabutar
بنظر ریشه واژه کبوتر از کبود می تواند محتمل تر باشد.