کلمه جو
صفحه اصلی

کتری

فارسی به انگلیسی

kettle, pot, skillet

kettle, skillet


kettle, pot


فارسی به عربی

مغلاة , وعاء

مترادف و متضاد

pot (اسم)
قابلمه، دیگ، سبو، گلدان، کتری، دیگچه، قوری، اب پاش، ماری جوانا وسایرمواد مخدره، هر چیز برجسته و دیگ مانند

kettle (اسم)
دهل، کتری، نقاره، دیگچه، اب گرم کن، جعبه قطب نما

skillet (اسم)
کتری، دیگچه، کماجدان پایه دار

فرهنگ فارسی

ظرف مسی لوله دارشبیه بغوری که بالای آن دسته دارد
( اسم ) ظرف مسین دارا ی لوله و دسته دار که در آن آب و مایعات دیگر ریزند .

لغت نامه دهخدا

کتری. [ ک ِ ] ( اِ ) قوری فلزی.قسمی قوری برای چای یا جوشانیدن آب و غیره. قهوه جوش. ( یادداشت مؤلف ). ظرف مسین دارای لوله و دسته که در آن آب و مایعات دیگر ریزند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

ظرف فلزی لوله دار شبیه قوری که بالای آن دسته دارد و برای جوشاندن آب به کار می رود.

دانشنامه عمومی

وسیله ای برای گرم کردن و جوشاندن آب است.برای دم کردن چای به روش معمول ایرانی، قوری چای روی کتری قرار می گیرد. چای، با گرمای بخار آب در حال جوش درون کتری دم می کشد.

گویش اصفهانی

تکیه ای: ketri
طاری: ketri
طامه ای: ketri
طرقی: ketri
کشه ای: ketri
نطنزی: ketri


گویش مازنی

/ketri/ غده ای در کشاله ی ران و گلو

غده ای در کشاله ی ران و گلو



کلمات دیگر: