کلمه جو
صفحه اصلی

غربتی


مترادف غربتی : دوره گرد، غربال بند، غره چی، قرشمال، کولی، لولی

فارسی به انگلیسی

gypsy, (homeless and vagrant as a)gypsy

(homeless and vagrant as a)gypsy


مترادف و متضاد

دوره‌گرد، غربال‌بند، غره‌چی، قرشمال، کولی، لولی


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به غربت ۲ - کولی قرشمال غریب شمار .

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به غربت . ۲ - کولی ، قرشمال . ۳ - بیگانه ، اجنبی . ، ~بازی درآوردن فریاد و جنجال بی اندازه کردن .

لغت نامه دهخدا

غربتی. [ غ ُ ب َ ] ( ص نسبی ، اِ ) کولی. غربال بند. لولی. قرشمال. توشمال. لولی. زط. قره چی ( یا غره چی ). چینگانه. رجوع به لولی شود. || در تداول مردم شیراز، غیر شیرازی.

فرهنگ عمید

۱. [عامیانه] کولی، لولی، غرشمار.
۲. = غریب
۳. [عامیانه، مجاز] آن که نسبت به قوانین اجتماعی بی اعتناست.

دانشنامه آزاد فارسی


گویش مازنی

/ghorbeti/ کولی - غریبه

۱کولی ۲غریبه


واژه نامه بختیاریکا

چیلُوگر

پیشنهاد کاربران

این واژه بیشتر مربوط به یک قوم دوره گرد است
تا صرفن واژه ای انتزاعی ومعانی ذکره شده صفات منسب و مربوط به آن است تا معنی واژه
برای مترادف آن میتوان نوشت درکنا سایر معانی که یک قوم دوره گردکه. . . .
بهتر نیست؟
باتشکر مسلم دهقانی

اگر از تاریخ شروع شود از کلمه غریب که به معنیر ( بیگانه ) هست شروع می شود

غربت ها درواقع صنعتگران هندوستانی بوده اند که با ورود خود به ایران هنران خود را در ایران به کار دراورده اند و باعث پیشرفت ایران شده ان باتشکر فراوان

غربتی از زمانهای دور به قومی هندی که توسط بهرام گور به ایران آورده شدند نسبت داده میشود که بیشتر بخار غریب ( بیگانه ) بودنشان بوده است. . . . ولی غربتی بنظرم ینی ( مهربان - دلسوز - با گذشت - خون گرم - دلپاک - . . . . ینی قومی که همه به یکدیگر به چشم برادر و خاهر نگاه میکنند و پاک سِرِشت تر از قو غربت و چشم پاک تر و بامعرفت تر از قوم غربت هیچ جای دنیا نمیتوانی پیدا کنی
هر کجا که یک غربتی دیدی با خیال راحت اون رو امین جان و مال و ناموست قرار بده و صحیح و سالم تحویل بگیر . . . . وسلام

غربتی ( Qurbəti ) نام غذایی آذربایجانی شبیه استامبولی


کلمات دیگر: